افرادی که از این طریق امرار معاش میکنند دو گروه هستند؛ گروه اول زنان و مردانی که نانآور خانواده بوده و نیاز به انجام اینگونه کارها دارند اما سرمایه لازم را برای تهیه مغازه یا حتی دکه نداشته و برای حفظ عزت نفس و کرامت انسانی خود مجبور به انجام این کار هستند.
اینگونه دستفروشان معمولا در کنار خیابانها و میادین و البته بیشتر در ساعات عدم حضور ماموران سد معبر همچنین ایستگاههای مترو، داخل اتوبوسها مشغول به کار هستند چرا که هم از سرما محفوظ میمانند و هم خطر مواجهه با ماموران سد معبر را ندارند و هم در نوعی از امنیت شغلی قرار میگیرند. گروه دوم افراد فرصتطلبی هستند که دستفروشی را پوشش تکدی و یا فعالیتهای کاذب دیگر کرده و باعث بدنامی افراد زحمتکش گروه اول میشوند.
اگر به طور منطقی به موضوع نگاه کنیم هیچکس از وجود این افراد در محیط پرازدحام مترو و واگنهای آن راضی نیست اما واقعیت غیرقابل انکار این است که بیشتر این افراد را زنان تشکیل میدهند و صد البته این زنان، زنان سرپرست خانوار هستند که در حال حاضر یازده و نیم درصد از خانوادههای کشور را تشکیل میدهند که حدود سه میلیون و پانصدهزار خانوار میشوند. این زنان سرمایه و امکانات لازم برای کار ندارند و جزو آن یک میلیون و پانصد هزار خانوادهای هستند که تحت پوشش هیچ سازمان حمایتی قرار ندارند ضمن این که آنهایی که تحت پوشش سازمانهای حمایتی هستند مستمریشان کفاف خرید دو کیلو گوشت را نمیدهد. در میان این دستفروشان میتوان به افراد بازنشسته برخورد کرد که یا فرزند دانشجو دارند و حتما اجارهنشین هستند و با داشتن مشکلات جسمی و بیماری این همه سختی را تحمل میکنند.
راهکار منطقی و اساسی برای برخورد با این معضل اجتماعی دو نوع است؛ کوتاهمدت و میانمدت. برای راهکار کوتاهمدت شرکت مترو با همکاری شهرداری، نیروی انتظامی و مامورین مخفی میتواند دستفروشها را شناسایی کرده، ساماندهی کرده و برای آنها پرونده شغلی تشکیل دهد سپس آنها را بر اساس اولویت مالی و شرایط زندگی در بعضی از ایستگاهها و مکانهای معین مستقر کند و یا به طور منظم بین خطوط تقسیم کرده و با الصاق کارت بر سینه، مشخص کند چراکه در پارهای از اوقات تعدادی شیاد، فرصتطلب و سارق در پوشش دستفروشی اقدام به جیببری از زنان و مردان کرده و باعث بدنامی این افراد میشوند.
در راهکار میانمدت وزارت کار و رفاه اجتماعی با همکاری سازمان بهزیستی و کمیته امداد امام خمینی (ره) میتواند با ایجاد مراکز دستفروشی که البته نه با سرقفلی و اجاره توانفرسا و غیرقابل پرداخت بلکه در حد رایگان و با افزایش پلکانی در اختیار اینگونه افراد قرار دهد. در این صورت میتوان به ساماندهی یک ناهنجاری اجتماعی امیدوار بود در غیر اینصورت با مصاحبه، مقاله و همایش نه شکم این گونه اشخاص سیر میشود و نه خیال مسافران و مسئولین مترو آسوده.
در کشور انگلستان و بعضی از کشورها مثل مالزی و ترکیه که اینجانب خود ملاحظه کردهام، اینگونه افراد به طور مشارکتی در دکههای مختلف در ایستگاههای مترو و مدخل و خروجی آنها مشغول به کار هستند و اگر پلیس افراد را به غیر از اینگونه جاها دستگیر کند، مجازات سنگینی در انتظار آنهاست. ایجاد پوششهای حمایتی برای زنان سرپرست خانوار و ایجاد مشاغل خانگی برای آنها هم میتواند از اینگونه عوارض آزاردهنده اجتماعی جلوگیری کند. ما کشور فقیری نیستیم و سازمانهای حمایتی با کمک تشکلهای مردمنهاد میتوانند به طور شایسته و محترمانه اینگونه افراد و خانوادههای آنها را زیر چتر حمایتی خود قرار دهند.
بدون ایجاد امکانات و فرایندهای جایگزین برای این افراد، جمعآوری یا مقابله با آنها باعث بروز بعضی دیگر از ناهنجاریهای اجتماعی یا تغییر شکل این آسیبها خواهد شد. دزدی و جیببری یا تن دادن به بعضی از مشاغل غیرمنطقی و غیرقانونی، بردگی جنسی و شغلی و سایر آسیبها میتواند از نتایج برخورد غیرکارشناسانه و مقطعی با این اقشار باشد.
نظر شما