به گزارش خبرآنلاین، «تعقیب گوسفند وحشی» یکی از معدود آثار موراکامی است که در ژانر پلیسی - جنایی نوشته شده و با ترجمه مهدی غبرایی به چاپ رسیده است. شخصیت اصلی آن مردی است در تعقیب گوسفندی وحشی که در جسم انسانها حلول میکند. هنر موراکامی این است که موضوع عجیب این رمان را با نثر و روایتی ساده به داستانی باورپذیر تبدیل میکند.
«تعقیب گوسفند وحشی» به سبک اغلب داستانهای موراکامی نوشته شده، داستان با پایانی عجیب همراه است. موراکامی در این رمان عناصر ادبیات آمریکایی و انگلیسی را با مفاهیم ژاپنی درمیآمیزد و هویت فرهنگی مردم ژاپن را در دوران پس از جنگ جهانی دوم بازمیجوید. بخشی از این کتاب در فضای داستانهای رازآلود اتفاق میافتد و بخش دیگر فانتزی است و چرخش نویسنده پست مدرن این داستان در بین این دو فضا از جذابیتهای نثر موراکامی در این رمان محسوب میشود.
نسخه اصلی این رمان در سال 1982 منتشر شد و در همان سال جایزه ادبی نوما را دریافت کرد. از ویژگیهای رمان موراکامی این است شخصیتهای داستانیاش نام واقعی ندارند و نمیتوان به راحتی موضوع محوری داستان «تعقیب گوسفند وحشی» را تعریف کرد. با این حال شخصیت اصلی و راوی این رمان انسانی معمولی است ولی از حوادث تلخ و شیرین اطرافش ناراحت و خوشحال نمیشود. خیانت همسرش به او و جدایی آنها تاثیری بر روند زندگی او نمیگذارد. در میان تمامی اتفاقاتی که معنایی برای او ندارند، حضور زنی خودنمایی میکند که ویژگی جالبی دارد؛ گوشهای این زن در کتاب، «شگفتیِ آفرینش» معرفی میشوند! موراکامی حوادث این رمان را بر پایه شانس و اتفاق پیش میبرد و سوالی که در ابتدای داستان در ذهن مخاطب درباره نقش این گوسفند وحشی مطرح شده به تدریج به موضوع فرعی رمان تبدیل میشود.
او عوالم خیالی را با جهان واقع و ملموس درمیآمیزد و داستانهایی وهم و خیالگونه میسازد. موراکامی در این رمان نمادها و نشانههایی را به کار میگیرد و آنها را به نقطههایی قابل تعقیب بدل میکند تا مخاطب به کلیدهای اسرار داستان نایل شود. نویسنده در جاهایی از رمان فضاهایی سوررئالیستی ترسیم کرده و هرچه بیشتر ذهن مخاطب را درگیر جهانی غیرواقعی و کابوسناک کرده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«پنج، شش، هفت...
سر قدم هشتم ایستادم، چشمها را باز کردم و نفس عمیقی کشیدم. همهمهی خفیفی توی گوشم بود. انگار نسیم دریا از لای پردهی سیمی زنگزدهای میگذشت. یادش که افتادم، از خودم پرسیدم کی لب دریا بودم؟
بگذار ببینم. 24 ژوئیه، شش و نیم صبح. وقت مناسب سال برای کنار دریا، ساعت دلخواه روز. کنار دریا هنوز خلوت است. رد پای مرغ دریایی بر لب دریا مثل سوزنی برگهای کاج پس از بادی تند پراکنده است.
باز راه افتادم. کنار دریا را فراموش کردم. از همهی اینها سالها گذشته.
در قدم هشتم ایستادم، چشمها را باز کردم و مثل همیشه خود را یکراست جلوی دستگیره در دیدم. روزنامه دو روز و دوتا نامه از صندوق پستی را زیر بغل زده بودم. بعد کلیدها را از ته جیبم در آوردم و خم شدم و پیشانیام را روی در آهنی سرد گذاشتم. صدای تلخی از جایی پشت گوشم آمد. من، تکهای پنبه، خیس توی الکل. فقط با تسلط اندک بر حواسم.
عالی شد.
در به اندازهی یک سوم باز شد. تنم را لغزاندم تو و در را پشت سرم بستم. هال سکوت قبرستان را داشت. سکوتی بیش از آنچه باید.
در همین وقت، متوجه کفشهای راحتی قرمز شدم. کفشهایی که قبلا دیده بودم. این کفشها بین کفشهای گل آلود تنیس و سندل ساحلی ارزان قرار داشت. مثل هدیهی نابهنگام کریسمس. سکوت مثل غبار نرمی بر آنها نشسته بود. »
«تعقیب گوسفندان وحشی» با ترجمه مهدی غبرایی در ۳۶۰ صفحه از سوی نیکونشر وارد بازار شده است.
6060
نظر شما