قصه‌های عشق مجنون از فرهادکُشان تا اسبت را کجا می‌بندی

مجموعه داستان کوتاه «قصه‌های عشق مجنون» نوشته احمدرضا تخشید در 135صفحه از سوی نشر نون روانه بازار کتاب شده است.

به گزارش خبرآنلاین، داستان‌های مجموعه «قصه‌های عشق مجنون» از ادبیات کهن تا امروز  عمدتا در قالب داستان‌های کوتاه‌کوتاه جای می‌گیرند و در همگی با تمی عاشقانه طرف هستیم. به اعتقاد ناشر عشق در داستان‌های تخشید از دالان تعاریف کهن‌الگویی خود بیرون آمده و در جامعه‌ی امروزی بروز پیدا می‌کند. برخی از داستان‌ها به لحاظ موضوع یا شخصیت‌های‌شان چند قسمتی هستند؛ «فرهادکُشان»، «عشق»، «از عشق و...»،«دخترک»، «پرنده‌باز»،«اسبت را کجا می‌بندی»و «قصه‌های عشق مجنون» از جمله سلسله‌های به هم پیوسته‌ای هستند که در این مجموعه آمده‌اند. نثری که احمدرضا تخشید در داستان‌هایش به کار می‌گیرد، نثری ساده و روان و فاقد پیچیدگی و به زبان محاوره بسیار نزدیک است.

«قصه‌های عشق مجنون» در مجموع روایت عشق است. عشقی که شخصیت‌های اسطوره‌ای مجنون و فرهاد را به شخصیت‌های کوچه و خیابان امروزی پیوند می‌دهد. عشق‌های دبیرستانی و دختر و پسر همسایه بی‌آن‌که اغراقی در روایت روی دهد به اندازه‌ همان عشق‌های پرشور تاریخی و اسطوره‌ای اهمیت پیدا می‌کنند. سودای عشق یا عشق‌های سودایی موضوع اصلی داستان‌های کوتاه احمدرضا تخشید در قصه‌های عشق مجنون است.
در داستان «قصه‌های عشق مجنون2» می‌خوانیم:
«سال‌ها پیش لیلی را هنگام غروب در کوچه‌ای غبارآلود دیدم. حیران شدم شب تا صبح نتوانستم بخوابم. صبح فردا باز به مکان قبلی رفتم هر چه انتظار کشیدم خبری از لیلی نشد. ولی احساس دیروز با شدت بیشتری تکرار شد. شب باز نتوانستم بخوابم. بلند شدم و رو به کوی لیلی نهادم. صبحگاهان ناگهان لیلی را از دور دیدم. بدنم سست شد. آن روز زیباترین روز زندگی‌ام بود.
از آن پس روز و شبم را گم کردم حالا همه به گونهای دیگر نگاهم می‌کردند و بچه‌ها سر به سرم می‌گذاشتند. بعد خانواده ام دست به کار شدند ولی پدر لیلی حاضر به ازدواجمان نشد. داشتم دیوانه می‌شدم. سر به کوه و بیابان می‌گذاشتم و همواره فقط لیلی را مجسم میکردم و شب ها و روزها با هیچ انسانی روبرو نمی شدم.
از آن پس همه مجنون صدایم می‌کردند. بعد لیلی با یکی از بزرگان قبیله ازدواج کرد و بی‌تابی من از حد گذشت. همچنان شب و روزم در کوه و بیابان می‌گذشت و گاه گاه سری به محل زندگی لیلی میزدم و باز غرق حسرتی جان‌سوز می‌شدم. گاهی فکر می‌کردم شاید دوست دارم به من بگویند مجنون و زندگی ام می‌گذشت و می‌گذشت و می‌گذشت و لیلی با همسرش بود و دیگر هیچ.»

احمدرضاتخشید، متولد 1348 سیرجان ودرس‌خوانده‌ علوم اجتماعی است و تجربه‌هایی نیز درتولید برنامه‌های اجتماعی برای تلویزیون دارد. او سال‌هاست که درعرصه‌ داستان‌نویسی فعالیت می‌کند و تاکنون داستان‌های زیادی از او درنشریات مختلف منتشر شده است. «قصه‌های عشق مجنون»در 136 صفحه و با قیمت 6500 تومان در قالب «منظومه داستان ایرانی» روانه بازار کتاب شده است.

6060

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 342996

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 11 =