خیلی ها این شلوغ و پلوغی ها را دوست ندارند خیلی ها ترافیک و هدرشدن زمان و شلوغی و گرونی را آفت روزهای آخرسال می دانند .
اما فکر نمی کنم هیچکس باشد که باورنداشته باشد روح و انگیزه زندگی این روزها از همیشه بیشتردرجریان است .
آدم ها با انگیزه ترند و مهربان تر
خندان تر و خوش اخلاق تر
اما هستند کسانی هم که امسال دلشان پیش کسی باشد که حالا دیگر نیست و ا لبته دلیل این نبودن هم خیلی مهم است .
امسال در نظرسنجی چهره سال خبرآنلاین ،امید عباسی سومین چهره سال امسال شد ،اگرچه که بسیاری او را بدون رقیب چهره بدون رقیب سال می دانستند.
امید عباسی فرمانده 35 ساله ایستگاه 68 سازمان آتشنشانی بود که از سال 79 به استخدام آتشنشانی پایتخت درآمد.آتش نشان فداکاری که در پی بروز آتش سوزی یکی از واحدهای مسکونی طبقه دهم یک ساختمان 10 طبقه واقع در غرب بزرگراه همت، در جربیان عملیات امداد و نجات تصمیم میگیرد که ماسک تنفسی خود را در اختیار دختر 8 ساله گرفتار در آتش قرار دهد و خود براثر دود آتش دچار مرگ مغزی شود.
مطمئنا وقتی که او چنین تصمیمی را گرفت میدانست که عاقبت این اقدام او مرگ است اما او چه تصویری از زندگی، خانواده و اجتماع داشت که حاضر به چنین از خودگذشتگی شد؟ شاید درآن لحظات تصویر دختر کوچکش بیش از هز چیزی در ذهنش بود ،تصویری که باعث می شد بدون تردید ماسک خود را به صورت ریحانه 9 ساله بگذارد.
اما فداکاری او به همین جا هم ختم نشد ؛خانواده امید عباسی 3 عضو اورا به سه بیمار نیازمند اهدا کردند تا پازل فداکاری او برای نجات جان 4 نفر تکمیل شود.
امید امسال برای ما پیام آور این بود که هنوز امید به خیلی چیزها از بین نرفته است امید به انسانیت ،امید به فداکاری و امید به وجدان بیدار جامعه و این که هنوز می توانیم به وجود اخلاق ووجدان در جامعه ای که خیلی ها می گویند ارزش های انسانی در آن کمرنگ شده و حالا پول درآن حرف اول را می زند امیدوار بود.
این که هنوز می توان خود را جای دختر کوچک امید عباسی گذاشت و این که سال های آینده از این فداکاری پدرش چه حسی خواهد داشت؟
و از آن مهمتر پدر و مادر و همسرش امسال پای سفره هفت سین بدون او چه حسی دارند؟
نظر شما