برخلاف تصورعمومی مذاکرات واقعی اتمی ایران با قدرت های جهانی نه به انتها که تازه شروع و در مدار اصلی خود قرار گرفته است. زمانی که قرار است مذاکراتی جدی وصریح صورت گیرد که برطرف کننده نگرانی های طرفین باشد، دلیل ومنشاء پاره ای نگرانی های مطرح شده چیست؟ آیا قرار بود 16 می آغاز ماه عسل ایران با قدرت های جهانی باشد؟متاسفانه به یک نکته مهم توجه نمیشود. زمانی که قرار است در عرصه دیپلماسی با پدیده ها نه انتزاعی بلکه واقعی،صریح و جدی برخورد شود، آنگونه که عراقچی مذاکره کننده ارشد هسته ای ایران به آن اشاره کرد، بروز اتفاق 16 می نمی تواند نگران کننده باشد. دیپلماسی یعنی همین،والا چه دلیلی دارد طرفین با زبانی متفاوت تر از آنچه تا کنون تجربه کرده بودند با هم سخن بگویند. این خود مهمترین دلیل خوشبینی و حداقل بدبین نبودن نسبت به آینده است.عراقچی مذاکره کننده ارشد اتمی ایران که دیپلماتی بسیارحرفه ای ست میگوید"مذاکرات برای نگارش متن نهائی بود ولی پیشرفت محسوسی نداشت .اختلافات زیاد بود ولی مذاکره برای رفع همین اختلافات صورت میگیرد".عراقچی تاکیدکرد "عدم پیشرفت به معنای شکست نیست . ما تنها موفق نشدیم مسائل را روی کاغذ بیاوریم.وین 4 یک مذاکره واقعی بود". به همین فکر میکنم اتفاق 16 می حتی فرصت یک میهمانی کوچک شادی را برای مخالفان حرفه ای مذاکرات ایجاد نخواهد کرد.
در مورد مذاکرات منتهی به 16 می ،بسته به اینکه روند و نتایج آن از چه زاویه ای نگریسته شود، قضاوت میتواند متفاوت و مناقشه انگیز باشد.اما این تفاوت در درون خود مانع از این نمی شود که مخالفان و موافقان نپذیرند شرایط میان ایران و قدرت های جهانی به شدت سخت و حساس است. با این فرق اساسی که مخالفان کارکشته بدون ارائه مدلی کارآمد وجایگزین، صرفا خواستار خاتمه مذاکرات به دلیلی سخت بودن آن هستندو این از دید آنها به خودی خود دلیلی مشروع و کافی برای خروج از اتاق مذاکرات است.امابه افکار عمومی هم نمی گویند"خب بعدش چی؟". در حالی که در طرف مقابل و آن دست کسانی که با ماهیت پرونده اتمی ایران وگره های کور آن آشنائی دارند معتقدند اتفاقاتی از نوع وین 4 نه شکست است ونه امری غیر طبیعی، به گونه ای که باید انتظار موارد مشابه در آینده را داشت. این قدری آزار دهنده میتواند باشد اما یکی از الزامات دیپلماسی حرفه ای ست.
تا آنجا که به اصل مذاکرات مربوط میشود، موضوع هسته ای ایران درمحاصره مثلثی ژله ای قرار گرفته که توافق بر سر ابعاد اضلاع دائم التغییر آن به مشکلی برای یک تفاهم منصفانه و پایدار تبدیل شده است . باتوجه به اراده ای که در نگاه رئیس جمهور ایران و وزیر خارجه اش برای حل پرونده دیده میشود و این میتواند به نفع جامعه جهانی باشد،لازم است قدرت های جهانی به پرونده ایران و اضلاع این مثلث نگاهی واقع بینانه تر داشته باشند و از طرح مسائل غیر مرتبط با پرونده و برنامه اتمی ایران خودداری نمایند. این کار مسیر را طولانی تر و سخت تر خواهد کرد.همانگونه که ظریف به صراحت از آن یاد کرده است.اولین ضلع ماهیت خود پرونده و حجم مسایل فنی متراکم شده در آن است.دوم به نگاه ونظر تهران بر میگرددکه معتقد است اصل موضوع بیش از نگرانی های بی مورد متراکم شده درپرونده،عمدتا بر گرفته از سوء برداشت ها و بد بینی هائی ست که طرف مقابل دلیل روشن و مستدلی برای آنها ارائه نمیدهد.سوم به نگاه و انتظارات گروه 1+5 از ایران باز میگردد که تهران آنها را غیر منصفانه وغیر عادلانه میداند.
خبرگزاری ایسنا از تهران به نقل از یک منبع مطلع نزدیک به مذاکرات که نخواسته نامش فاش شود نقل کرده"نمیشود هرکسی به هر دلیل واهی ادعائی داشته باشد و از ما بخواهد آنرا رفع کنیم". لذا از دید تهران آنچه مهم بوده وباید مبنای کار باشد و تقریبا منطبق با اقدام مشترک 24 نوامبر سال گذشته است توجه به ماهیت فنی پرونده و مناسبات میان ایران وآژانس به عنوان نهاد داوری و راستی آزمائی است. با توجه به توافق 7 ماده ای فوریه میان ایران و آژانس ،از اخبار جسته و گریخته استنباط میشود اساس اختلافات 16 می حول 4موضوع کلی بوده است:
1- تعیین میزان نیاز های انرژی ایران که منطقا تعیین کننده تعداد سانتریو فیوژهاست.
2- گستره غنی سازی اورانیوم .
3-موضوع برنامه های نظامی ایران خصوصا صنایع موشکی
4- زمان توافق نهائی برای رفع کامل تحریم ها.
موارد اول ،دوم و سوم اقداماتی مقدماتی بوده وبرای گروه 1+5 مهم هستند اما از دید تهران کاملا بی ربط با اصل و روح و بهانه مذاکرات ومورد چهارم نتیجه ای اما برای تهران مهم . فاصله دیدگاه ها معنا داراست، اما نه به آن اندازه که طرفین قادر نباشند در آینده یکدیگر را ندیده و به نتیجه ای مورد قبول نرسند،حال تا 20 جولای یا یک دوره زمانی 6 ماهه تمدیدی دیگر.به همین دلیل ارزش های ذاتی دیپلماسی از این به بعد خود را نمایان خواهد ساخت.اتفاقا دلایل عدم نگرانی نسبت به آینده بیش از گذشته است. اکنون هر طرف دقیقا میداندطرف مقابل چه میخواهد.این یک پیشرفت واقعی برای انطباقات دیپلماتیکی ست و نه صرفا یک خوشبینی انتزاعی.matinmos@gmail.com
نظر شما