آنچه که ما در علم و فن آوری طی سالهای گذشته به صورت درون زا و بومی دست یافته ایم حاصل تلاش و زحمت دانشگاهیان ما است اما هنوز نیاز به بخش مهمی از جنبه های نرم و سخت افزاری فن آوری توسعه و پیشرفت کشور نظیر آموزش، سرمایه و تجربیات، راههای رفته داریم که در اختیار کشورهای پیشرفته است، آنها که سالهای گذشته به یمن غارت منابع زیر زمینی کشورهای در حال توسعه درصد خوبی از بودجه و توان مالی مطلوبی برای فرایند تحقیق و توسعه تخصیص داده اند. برای جلوگیری از دوباره کاری و طی مسیری طولانی و صرف هزینه های هنگفت، تنها با تعامل سازنده با کشورهای دنیا میتوان در این نظام بین المللی جایگاهی بدست آورد و از اثرات مستقیم و غیر مستقیم این دستاوردها در راستای منافع و قدرت ملی استفاده کرد.
توسعه یافتگی از دو بخش کلان تشکیل می شود: اول اصول ثابت مانند دولت حداقلی و حذف بوروکراسی فلج کننده کشور، تمایل و برنامه ریزی برای صنعتی شدن در زمینه های گوناگون زندگی مردم، توجه فراگیر به علم و عقلانیت، بخش خصوصی فعال، نظام آموزشی کاربردی، نخبگان ابزاری منسجم، مردم پرکار و مسئولیت پذیر، دولت پاسخگو و....دوم الگوهای مختلفی که در دانشگاهها و مراکز تحقیقی کشور نظریه پردازی و بررسی و تحقیق علمی شده و طی سالها به تدریج پرورش و تکامل یافته اند. بدیهی است که این امر به تناسب شرایط گوناگون کشورها متفاوت بوده و مقوله توسعه برونزا ناشی از این بخش از روند و فرمول توسعه است.
بدون تردید، موضوع هسته ای که تنها مشکل ایران و غرب به رهبری آمریکا نیست اما دستاویزی در دست آنهاست تا از پیشرفت و توسعه کشور جلوگیری کنند. بنابراین از این دیدگاه موضوع هسته ای یکی از مهمترین موضوعات در عرصه سیاست خارجی کشور طی یک دهه گذشته شده است اما باید با الگو و نوع جدیدی از تلقی از آن دفاع و با غرب تعامل و رفتار کرد که آن موضوع در کنار منافع دیگر کشور دیده شود و نه موضوعی بر فراز منافع و موضوعات دیگر. چنین الگویی به ما نشان خواهد داد که مسئله هستهای در تعامل و کنار سایر منافع ملی ایران از جمله منافع اقتصادی و ضرورتهای داخلی و خارجی باید تلقی شود که نه به یک پاشنه آشیل برای فشار بر سیاست خارجی کشور، بلکه به یک مزیت نسبی در روابط خارجی تبدیل گردد.
بر این اساس استفاده از نظرات کارشناسی بدنه دیپلماتیک، روشهای دیپلماتیک اعم از سنتی و نوین نظیر رسانه ای و عمومی و تجربیات انباشته موجود در کشور و بطور کلی نخبه گرایی در سیاست خارجی میبایست به شکلی در این حوزه به کار رود که دولت بتواند با تعامل با جهان خارج، هم حق برخورداری از انرژی هستهای مسالمتآمیز ایران را حفظ کند و هم بهانهها برای فشار و تحریم را از دست رقبای بینالمللی خارج نماید. دفاع از حق ایران در زمینه داشتن انرژی هستهای، در کنار تعامل سازنده با جهان در چارچوب شفافیت بیشتر و کاملتر به روندی می انجامد که ایران بتواند ضمن داشتن حق غنیسازی با دیپلماسی و شفافیت بیشتر، عملاً فشارها و تحریمها را کاهش داده و پروژه ایران هراسی که بحث های هسته ای و تحریمها در درون آن تعریف شده را به شکست بکشاند.
متاسفانه احساس میشود راهبرد مناسبی در سطوح عالی و مخصوصا در سیاست گذاریهای بین بخشی در چگونگی مدیریت و برنامه ریزی این تعامل در زمینه های تصمیم سازی، تصمیم گیری، فعالیت رسانه ای و تبلیغی وجود ندارد. در حالیکه دست اندرکاران سیاست خارجی به مشکل بودن طی این مرحله اذعان داشته و دارند اما به گونه ای تبلیغ میشود که گویا همه مشکلات حل و فصل و رو به اتمام است. آنگونه که در مقاله قبلی خود در روزنامه اعتماد 24.2.93 و قبل از شروع مذاکرات اخیر در وین نوشتم «بعضی چنین می پندارند که در زمینه مشکلات ایران و غرب، گویی الان همه چیز آماده شده و فرش قرمز جلوی پای وزیر امور خارجه پهن شده که برود تفاهم نامه جامع را بنویسد، امضاء کند و برگردد! اینها لحظه ای نمی اندیشند که اساس مشکلات ایران و غرب چه بوده که به همین راحتی هم حل شود؟» تازه موافقت ما با آغاز حل این مشکلات نیمی از راه است و از الان به بعد کار مشکل و حتی اگر دو طرف از واقعگرایی دور شده و طرف غربی نیز بر خواسته های غیر شفافش اصرار ورزد احتمالا ناممکن شود.
در تعجبم که عده ای برای چیزی دلواپسند که معلوم نیست آیا شناخت درستی از آن دارند یا خیر؟ سیاست خارجی حوزه اجماع ملی برای تحقق شاخصه هایی نظیر کاهش تنش و خصومتها در دنیای کنونی، ساختن و تقویت ائتلافها و اتحادیهها در منطقه ای پر آشوب، اعتمادسازی در میان مقاصد توطئه گرانه، به حداکثر رسانی منافع مشترک و مدیریت مطلوب اختلافات طبیعی از راه کارهای شناخته شده در حوزه های نفوذ و استراتژیک مملکت است تا زمینه را برای ریل گذاری قطار توسعه کشور آماده کند.
کد خبر 355575
نظر شما