کروش: شک ندارم که می توانیم نیجریه را ببریم

فرهاد عشوندی: تنها یک روز تا روز سرنوشت. کارلوس مثل ژنرال های ارتش بین سربازانش قدم می زند و در میان تعدد دستیارانش انگار از همه سان می بیند. او پشت درهای بسته ، همه آنچه را که لازم بوده به شاگردانش گفته. چه برای بیرون زمین و چه برای لحظه لحظه مسابقه:« من فکر همه جا را کردم. همه چیز تمرین شده. از یک سال قبل که می گفتم باید این برنامه اجرا شود ، فکر لحظه به لحظه کاری را که قرار بود انجام دهیم ، کرده بودم و حالا آرامش دارم.»

بازی آخر تیم ملی پشت درهای بسته ، همه آن چیزی است که سرمربی برایش اهمیت داشته . او با آن بازی توانسته بازی یک هفته بعدش را ترسیم کند. اگرچه حالا درباره آن بازی می گوید:« آن بازی برای هفته قبل بود. آن ماکتی از بازی اصلی ماست. » کارلوس اما از آن روز به بعد خیلی مصمم تر همه چیز را پی گرفته. بازی که تمام شد و سر میز شام در جمع دستیارانش این جمله را چند بار تکرار کرد:« حالا دیگر شکی ندارم که می توانیم برابر نیجریه برنده باشیم.» حالا اگرچه این قدر حرفه ای هست که حرفش را در جمع رسانه ها تکرار نکند اما با ترس هم سخن نمی گوید:« آنها ما را اصلا به حساب نیاوردند و ما هم سعی کردیم که دور از دیدشان باشیم اما روز بازی روز ماست. من با بچه هایم قولی داشتیم که برایش جنگیدیم. اینکه طوری به میدان برویم که وقتی بازی تمام شد سرافکنده نباشیم حتی اگر بازی را نبرده بودیم.»

او بارها و بارها درس هایش را برای بازیکنانش ترسیم کرده. حالا دیگر اگر علیرضا حقیقی توی دروازه می ایستد قرار نیست کابوس مهاجمان نیجریه را ببیند. همه تیم می داند کحه چطور باید خوب دفاع کنند و چطور در حمله باشند که اشکان درباره اش می گوید:« مهم شکل دفاع ماست چون اگر خوب دفاع کنیم حتی جلوی آرژانتین هم صاحب فرصت حمله می شویم.» او بازیکنانش را آنچنان با هم گره زده که برای اولین بار در تاریخ تیم ملی در اردو همه بازیکنان از یک باند هستند دیگر دسته و گروه جدایی نیست. همه چیز حول یک محور است و این امید را به موفقیت افزایش می دهد. اینکه بچه ها یک روز پیش از بازی ترسی در چهره های شان ندارند. کسی از تیم انتظار بردن ندارد اما آنها خودشان به برد فکر می کنند. از علیرضا حقیقی که می گوید:« مگر چه چیزی از حریف کمتر داریم.» تا قوچان نژاد که می گوید :« شانس مان برابر است. ما می رویم برای یک بازی شجاعانه»

آنها همه به خط شدند و هدف شان را می شناسند. برایش زجر کشیده اند . می خواهند خوب دفاع کنند به وقتش گل بزنند . آنها می روند تا حتی اگر بازنده بودند سرافکنده نباشند.

4141