اوضاع این روزهای عراق ناشی از یک راهبرد استخوان لای زخمی انگلیس در عراق بعد از جنگ جهانی اول در سال 1916 تحت موافقتنامه سایکس پیکو است. و هماکنون به نظر میرسد بعد از یک قرن غرب بدنبال ترسیم مرزهای خاورمیانه از نو بر آمده و تلاش دارد آن توافق نامه را به نفع امنیت رژیم صهیونیستی اصلاح کند.
این روزها مقارن با این بلبشوی منطقه ائی که ناشی از سیاستهای غرب در بهم زدن ژئوپلیتیک قدرت و جغرافیای سیاسی منطقه است، بحث تجدید و ارتقاء فعالیت سفارت انگلیس مطرح شده شاید خیلی سئوال در اذهان عومی ایجاد گردیده که چرا بحث استقرار سفیر در سفارت انگلیس در تهران اینقدر مطرح میشود؟ اداره سفارتخانه توسط سفیر خود از مظاهر اولیه برقراری یک رابطه معقول و معمولی بین دو کشور است ولی این امر در رابطه ایران و انگلیس خود به مشکلی تبدیل شده است. از آنجا که مصوبه مجلس شورای اسلامی که بصورت طرح قانونی ابلاغ گردیده دولت را با تشخیص وزارت امور خارجه ملزم به کاهش سطح رابطه با انگلیس در حد کارداری مینماید، شاید بی مناسبت نباشد که در این مقاله کمی به این مسئله بپردازم و ابعاد آنرا برای خوانندگان عزیز بشکافم.
در بدو امر باید اذعان داشت رابطه ایران و انگلیس هیچ زمانی معقول و معمولی نبوده و انگلیسیها بخوبی با روحیات ایرانیان آشنا و از احساس آنان نسبت به نقش دخالت گونه و توطئه گرانه انگلیس در تاریخ تحولات ایران مطلعند. در آستانه شکلگیری مصوبه مذکور و بحث حول آن در صحن علنی مجلس شورا این امر خیلی بر دولت انگلیس که روزی آفتاب در سرزمینش غروب نمیکرد! گران آمد و تلاش فراوان نمود و فشار سیاسی زیادی آوردد تا مجلس از خر شیطان پائین بیاید! اما متاسفانه عملکرد دولت انگلیس در قبال ایران و مسائل منطقه به گونه ائی بود که دولت و وزارت امور خارجه نمی توانستند جلوی این تند باد را بگیرند. در همان زمان نیز این سئوال در محافل سیاسی و نخبگان مطرح بود که چرا انگلیسیها در پرتو این رودررویی سیاسی با ایران خواهان حفظ روابط خویش با ما در سطح سفیر هستند؟ به عبارت واضحتر کارکرد و نقش سفیر انگلیس در ایران چیست؟ آیا کارکردی مدیریتی دارد که نیروهای حاضر در صحنه را هدف دهی و منسجم میکند و یا نقشی پرستیزی برای بالا بردن سطح ارتباطات؟
با این مقدمه بر گردیم به بحث سفیر، که اصولا" میزان الحراره، نشاندهنده استحکام و اهمیت روابط بین دو کشور است و دو کارکرد مهم دارد . نقش تشریفاتی و نقش مدیریتی. در حالی که در کشور ما مسئله تشریفات برای تامین قدرت تحرک سفیر مهم است در انگلیس مسئله مدیریتی مهمتر است زیرا در این کشور اطلاعات نسبتا" بصورت آزاد جریان دارد و از هر نقطه ای اطلاعات وارد شود این اطلاعات به گردش در می آید. حضور سفیر انگلیس در ایران سطح دسترسی وی به محافل دیپلماتیک ، سیاسی و مسئولین ایرانی را ارتقاء می بخشد و در حالیکه او می تواند از این جایگاه به خوبی استفاده کند و با یک روش سیستماتیک و مشخص با مرکز خود در لندن مرتبط بوده و مدیریت صحنه کند. ولی متاسفانه در طرف ایرانی عموما" مدیران سفارت ایران در لندن به دلائل سیاسی، مدیریتی و نوع سیستم اداره وزارت امور خارجه ( نحوه گردش اطلاعات ، سیاست سازی و تصمیم گیری) و جایگاه و ارتباط آنان نزد این سیستم فاقد قدرت تصمیمگیری برای مقابله، هدایت و راهبری سیاسی و اجرای مذاکرات قوی هستند و فقط نقشی آئینه گون و یا تبادل پیام از محافل سیاسی و دیپلماتیک به مرکز را ایفا می کنند حال چه سفیر باشد و چه کاردار.
انگلیسیها می توانند کاردارشان را هم از میان افراد قوی و حتی سفرای خود انتخاب کنند ولی ما بدلیل مشکلات فرهنگی و شخصیتی موفق به اینکار نمی شویم. لذا ایران و انگلیس برای داشتن سفیر برای تحقق این دو کارکرد به دلایل عدیده ساختاری و فرهنگی نمیتوانند رقابت کنند و در پرتو تحولات کنونی فن آوری اطلاعات و تعریف انواع جدید دیپلماسی ( رسانه ای، عمومی و...) نیز نیازی به این کار نیست. لذا مشکل سطح رابطه ایران و انگلیس به عدم توازن فعالیت سیاسی و تاثیر گذاری بر محیط، ایجاد نقطه فشار، ذهنیت سازی ، خبرگیری و جمع آوری اطلاعات و کلا" مدیریت سفارت بین دو طرف است. در یک طرف انگلیسیها با یک سابقه مستمر، سازماندهی شده و سیستماتیک مدیریت سفارتشان قوی است و چنانچه سطح رابطه دو کشور نیز سفارت باشد آنها از مزایای کارکرد دوم یعنی پرستیژی و سطح بالای دسترسی و ملاقات هم برخوردارند ولی ایران نمیتواند از این مزایا استفاده کند. ما در استفاده از همان کارکرد مدیریتی نیز مشکلات ساختاری فراوانی داریم چه برسد به استفاده از بعد تشریفاتی آن. فقط کافی است دو صورت مذاکرات از ملاقات یک مدیر بالا و یا میانی در وزارت امور خارجه با مسئول سفارت انگلیس در تهران و نیز یک ملاقات مسئول سفارت ایران با یکی از مسئولین وزارت خارجه انگلیس (FCO) در لندن توسط یک تیم چهار نفره متشکل از یک کارشناس سیاسی (برای توجه به ابعاد سیاست خارجی و روابط بین الملل محتوای گزارش)، یک کارشناس اطلاعاتی، یک روانشناس و یک کارشناس ارتباطات مورد تجزیه و تحلیل محتوائی در مورد پیامهای متبادله قرار گرفته و ارزش گذاری شود تا به عمق این روابط دیپلماتیک نا متوازن پی برده شود. در دنیای کنونی چاره ائی جز بهبود روابط با کشورها نیست ولی باید به محتوا ، اثرات و دست آوردهای رابطه با کشورها بیش از شکل آنها اهمیت داد.
اوضاع عراق مبهم و پیچیده است و اثرات زیادی روی سیاستهای داخلی و خارجی ما خواهد گذاشت. در مقاله ائی نوشته ام که در برهه کنونی سیاست خارجی ما میتواند درگیر دو روند کلی بشود که شاید انتخابی هم در برابر خود نداشته باشد و باید دو روند را مدیریت و جلو ببرد: 1- تلاش برای تعامل و همکاری مدون، حساب شده و راهبردی با نیروهای فرامنطقه ائی برای پشت سر گذاشتن مشکلات فیمابین و سر و سامان دادن به اوضاع متشنج شده منطقه و 2- تلاش نیروهای منطقه ائی و فرا منطقه ائی برای تداوم سیاستهایشان و تنگ کردن حلقه تحرکات سیاسی جمهوری اسلامی ایران نظیر تقویت و کشاندن داعش به عراق برای بهم زدن توازن بین قدرتهای منطقه ائی.
کد خبر 361478
نظر شما