اگر از نوشته‎‎های پراکنده و مقالات متنوعی که نویسندگان و اندیشمندان مسیحی معاصر در موضوع حادثه کربلا و امام حسین(ع) نوشته و می‎نویسند بگذریم، در میان شاعران و نویسندگان نامدار و معاصر لبنانی چندین نفر در این موضوع آثار ارزشمند و مستقلی منتشر کرده‎اند که در این جا به پنج تن از برجسته‎ترین آنان اشاره می‎کنیم.

عشق شیعیان به ساحت مقدس سیدالشهدا(ع) شعله‎ای است که از درون جان می‎افروزد و نه تنها در تربیت بلکه در پاکی ولادت و نان ریشه دارد. شور محبتی پنهان است که خداوند در نهاد مؤمنان به ودیعت گذاشته است و این شور و شعله را بر اساس همان سنت الهی خاموشی و خمودی نیست. از این رو اظهار دلبستگی و عشق و ارادت شاعران و نویسندگان شیعی - هر چند غیر ملتزم - چندان شگفت و تازه نیست و هر چه نغمه‎‎های هنرمندانه‎شان دلنشین و هر چه نقش‎‎های شاعرانه‎شان بدیع و دل‎انگیز، باز هم به حساب آن امانت درونی و آن آتش نهانی، جوش و خروشی طبیعی برشمرده می‎شود.‎

اما آن‎گاه که دانشمند یا ادیبی از اهل سنت - هرچند مسلمان و دوستدار اهل بیت پیامبر و هر چند آگاه از فضایل امامان هدایت - سخنی از سر شوق و عشق در وصف ایشان و خاصه سرور جوانان اهل بهشت و مصیبت کربلا می‎گوید و می‎نویسد، این اعتراف به حق و حقیقت تازگی دارد، زیرا از فضایی آکنده به عشق و محبت خاندان پیامبر برنخاسته و از محیطی تربیت شده بر اشک و آه و گریه در مصیبت کربلا برنیامده است.

وقتی در قدما ابن ابی الحدید معتزلی، دردمندانه از فجایع کربلا و قطعه قطعه شدن اجساد شهدا و اسب تاختن بر ابدان مطهرشان می‎سراید و می‎گوید: «و لقد بکیت لقتل آل محمد بالطف حتی کل عضو مدمع»، آن‎چنان بر کشته شدن خاندان پیامبر در کربلا گریسته‎ام که گویی تمام وجودم چشم و اشک و گریه است... (و بیهوده نیست کتابی ضد شیعی که امسال در سفر حج خریدم، إبن أبی الحدید را هم ضمن عالمان شیعه ناسزا گفته بود) غریب است و وقتی در متأخرین شیخ عبدالحمید کشک مصری با سوز و گداز مقتل امام حسین را می‎خواند و می‎نالد، گرچه مردم مصر دلبسته اهل بیت (و نشانه‎اش اقبال همیشگی به زیارت مزار رأس الحسین و زینبیه و مرقد سیده نفیسه و...) باز موضوعی عادی نیست؛ چراکه از جامعه و تربیتی متفاوت برآمده است که حتی گاه گریه و اشک بر میت و متوفی را برنمی‎تابد و گاه رابطه عاطفی و مناجات و درددل گفتن با پیامبر را هم غریب می‎داند (بن باز مفتی سلفی عربستان، قبل از مرگ یک سخنرانی مفصل داشت، فقط در حمله و تکفیر و اتهام شاعره‎ای کویتی که در روز میلاد رسول اکرم(ص) شعری در مدح پیامبر سروده و گفته بود که: یا رسول‎ا... أدرکنا و بن باز، او را کافر و مشرک می‎دانست و فریاد برمی‎آورد که انسان جز خدا از کسی نمی‎تواند کمک بخواهد).

کتاب ادریس الحسینی (لقد شیّعنی الحسین/ امام حسین مرا شیعه کرد) که پس از انتخاب مذهب تشیع نگاشت تا اندازه‎ای این تفاوت فضای تربیتی و فرهنگی را نشان می‎دهد.
در چنین حالی، شرایط و موضع صاحب‎نظران و اهل فکر غیرمسلمان روشن است. به‎طور طبیعی کسی انتظار ندارد یک شاعر یا نویسنده مسیحی در مدح و منقبت سید الشهدا سخن‎سرایی کند یا اگر هم چیزی می‎نویسد و می‎گوید از تحلیلی تاریخی فراتر رود و با احساس و عاطفه و جان و دل خود به اظهار ارادت و ابراز عشق و محبت به شهدای کربلا بپردازد.

نمونه‎هایی چنین در میان مسیحیان شرقی که از نزدیک با شیعیان مرتبط بوده‎اند - در کشورهایی چون لبنان و عراق و ایران و سوریه - فراوان دیده می‎شود. انطوان بارا روزنامه‎نگار و نویسنده سوری‎الاصل در کتاب «الحسین فی الفکر المسیحی» به‎خوبی این رابطه عاطفی و عاشقانه را تشریح کرده و چنان از تمسک به مصباح هدایت و کشتی نجات سخن می‎گوید که گویی یک مسلمان شیعی معتقد است نه یک مسیحی آشکار.

اگر سخن از تحلیل تاریخی یا گزارش حوادث باشد قلم‎فرسایی یک اندیشمند مسیحی چندان غریب نیست، اما دلبستگی عاطفی آسان به نظر نمی‎رسد. بولس سلامه شاعر مشهور عرب که نزار قبانی بعد از درگذشتش وی را آخرین بازمانده بنیان‎‎های مستحکم ادب برشمرد، چنین رابطه‎ای با سالار شهیدان دارد. فرزندش رشاد سلامه - سیاستمدار لبنانی - می‎گوید صبحگاهی به سراغ او که سال‎ها در بستر بیماری افتاده بود رفتم و دیدم بالش او خیس و نمناک است، گمان کردم ظرف آب را ریخته، ولی دیدم ظرف آب در کنارش نیست، سبب را پرسیدم، پاسخ داد: دیشب به فصل شهادت حسین بن علی رسیدم و تا صبح مقتل کربلا را می‎سرودم. چنین است که او می‎گوید: «أنا المسیحی أبکانی الحسین/ من مسیحی را حسین به گریه انداخت.»
جوزیف‎ هاشم، ادیب و شاعر و وزیر سابق اقتصاد، که اتفاقا از سادات هم هست و به این نسبت و رابطه با سلاله پیامبر افتخار می‎کند (بسیاری از خانواده‎‎های شیعه که در دوران عثمانی و در پی قتل‎عام و جنایات گسترده آنان نتوانستند بگریزند یا پنهان شوند، تقیه کردند یا برای حفظ جان خود، دیانت مسیحی را برگزیدند و در نسل‎های بعد به مرور از دین و مذهب پیشین فاصله گرفتند. از این خانواده‎ها برخی چون آل‎ هاشم یا خاندان حسینی در میان مسیحیان همچنان مشخص هستند) چنان از قیام سیدالشهدا و فاجعه کربلا می‎سراید و چنان با شور و حماسه می‎خواند که بسیاری از شاعران و نویسندگان شیعه باید از این مثال درس بیاموزند. زیرا به‎راستی روح شیعی حماسه و عدالت‎جویی و مقاومت و عزت حسینی در کلام مردانه او بیشتر به چشم می‎آید.
اگر از نوشته‎‎های پراکنده و مقالات متنوعی که نویسندگان و اندیشمندان مسیحی معاصر در موضوع حادثه کربلا و امام حسین(ع) نوشته و می‎نویسند (مانند مقاله‎ای که چند سال پیش در روزنامه همشهری از دکتر جورج خوام، رییس دانشکده الهیات مسیحی لبنان منتشر کردیم با عنوان مقایسه اصحاب سیدالشهدا(ع) و حواریون حضرت عیسی(ع) بگذریم، در میان شاعران و نویسندگان نامدار و معاصر لبنانی چندین نفر در این موضوع آثار ارزشمند و مستقلی منتشر کرده‎اند که در این جا به پنج تن از برجسته‎ترین آنان اشاره می‎کنیم. (1)

بولس سلامه

1- بولس سلامه (حقوقدان و شاعر و نویسنده صاحب‎نام و صاحب ملحمة الغدیر و قصیده عاشوراء و منظومه علی و الحسین) او که از مشهورترین شاعران و ادبای کلاسیک لبنان بود، نخستین بار ترکیب و قالب حماسه‎سرایی برای روایت یک حادثه تاریخی را در ادبیات معاصر عربی عرضه کرد و با سرودن اثر مشهورش «حماسه غدیر» نام خود را در عشق و ارادت به امیر مؤمنان جاودانه ساخت. او در بخشی از اشعار خود می‎گوید: «حق چنان در من مسیحی جوشید که از شدت محبتش مرا شیعه علی خواندند، ‎ای آسمان گواه باش و ‎ای زمین شهادت بده که من علی را دوست می‎دارم.» (2)

وی در منظومه‎ای پیرامون حادثه کربلا به سبک حماسه غدیر از آغاز حرکت امام حسین(ع) شروع می‎کند و مراحل مختلف حادثه و مقتل حضرت را به تفصیل شرح می‎دهد و از کشته شدن حضرت علی‎اکبر و عبدا... بن حسن تا شهادت قمر بنی‎ هاشم و اسارت آل‎ا... را چون یک راوی مقتل و ذاکر مصیبت اهل بیت روایت می‎کند و در بخشی از این مجموعه می‎نویسد:

«آن‎چنان گریستم که بالشم از اشک خیس شد و در قلمم پژواک ناله‎ها مویه کرد، من مسیحی را حسین به گریه انداخت و قطرات اشک از افق چشمانم تابید و درخشید. هرگز حال آن‎که از دور به آتش می‎نگرد با حال آن‎که بر روی هیزم می‎سوزد یکسان نیست، نه فرزدق زین‎العابدین چون من گفته [و درد و داغی که من می‎کشم و می‎سوزم دریافت] و نه متنبّی به شیوه من سروده است.»
سلیمان کتانی
2- سلیمان کتانی (نویسنده دلداده‎ای که در کنار آثار ادبی مختلف خود نه جلد کتاب ارزشمند درباره معصومین(ع) از پیامبر اکرم و حضرت فاطمه زهرا تا امام موسی کاظم تالیف کرد، اما مرگ او اجازه نداد کارش را کامل کند). وی تا پایان عمر با شور و عشقی وصف‎ناپذیر از اسلام ناب محمدی سخن گفت و بر ارزش‎های انسانی و موضع حق پافشاری کرد. او کتابی هم پس از رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی نوشت. او در کتاب امام حسین(ع) پس از تحلیل مفصلی از شرایط تاریخی بعد از رحلت پیامبر و زندگی سیدالشهدا(ع) با نثری شاعرانه و بیانی ادبی از حادثه کربلا می‎نویسد و در نخستین فراز از کتاب چنین می‎گوید:
«قیام حسینی جز انقلابی معنوی نبود برای درهم کوبیدن ظلم و جهالت، دیروز برادرش حسن الگویی سپید عرضه کرده بود و امروز او الگویی سرخ ارایه می‎کرد و هر دو الگو از مصدری واحد مشتق شده بودند که مصدر بزرگتر بود برای برپاساختن جامعه‎ای استوار، جد او و پدرش چنین خواسته بودند و اساس وصیت و امامت چنین بود و امامت درونی او قیامی سرخ را از او می‎طلبید.»
وی کتاب خویش را بدین کلمات پایان می‎دهد: «قهرمانانه و مردانه، تیغ سپید به دستی و تهدید سرخ به‎دست دیگر، پیکار کرد تا آن‎گاه که از پای درافتاد و از خون سرخش نه تنها سیراب شد، بلکه آن را برای مردی به امانت گذاشت که بیش از دوهزار سال دیگر می‎آمد تا قلم خود را از آن مرکب رنگین کند و حماسه‎ای دیگر جز ایلیاد بزرگ او بنگارد و بیانی زنده از حماسه‎ای انسانی باشد که اینک کربلا آن را روایت می‎کند.» (الامام الحسین(ع) فی حلة البرفیر)

جورج شکور

3- جورج شکور (شاعر و استاد برجسته ادبیات و وصی ادبی سعید عقل شاعر برجسته عرب، صاحب دو کتاب «ملحمة الامام علی» و «ملحمة الامام الحسین»): وی که کتاب مستقلی در ذکر تاریخ امیرمؤمنان دارد، در مجموعه دیگری به شکل تاریخی قیام سیدالشهدا(ع) را به شعر روایت می‎کند. آغاز این قصیده چنان شورانگیز است که یکی از شعرای لبنان بدو می‎گوید، یک بیت قبل از آن بیاور تا کسی فکر نکند تو شیعه هستی! او در این کتاب پس از اشاره اجمالی به تاریخ اسلام و قضیه غدیر خم از قیام امام حسین می‎سراید و پس از بیان سیر حرکت حضرت به‎سوی کربلا می‎گوید:
«در کربلا عمر خویش را در قالب حماسه‎ای ریختی که به خون نگاشته شد و کتاب‎ها در شرح آن نوشتند. قیام کردی و جنگیدی و آن‎گاه که غروب کردی هیچ ستاره‎ای نماند، جز آن‎که بر تو گریست و همچنان می‎گرید. از کینه، سرت از تن جدا کردند و سر‎های یارانت را بریدند و چنان بر نیزه برافراشتند گویی نخل‎هایی است که میوه داده و بانوان و دختران نوحه‎گر از آتش آه می‎سوختند و اشک برگونه‎هایشان نقش می‎زد. چنان که دل راه و جاده بر حالشان می‎سوخت تا وقتی به دربار ظلم رسیدند و یزید وحشیانه با چوب به سر مبارک حسین(ع) می‎زد. آن‎جا بود که فریاد زینب چون تیر و نیزه بر سرش فرود آمد که:‎ ای یزید، هر چه کنی و هرچه دیگران را به دنیا بفریبی، بدان که نمی‎توان برای اهل بیت قیمت تعیین کرد. هر چه بکوشی نمی‎توانی چراغ نام ما را خاموش کنی، یاد ما در دل عاشقان جاودانه خواهد ماند و تخت حکومتت را خواهد لرزاند.» (ملحمة الحسین)

جوزف‎ هاشم

4- جوزف‎ هاشم (وزیر سابق و اقتصاددان و ادیب برجسته): اشعار گوناگون درباره اهل بیت دارد و در مقالات و نوشته‎‎های گوناگون پیرامون معارف شیعی مخصوصا نهج البلاغه سخن گفته است. وی با دلبستگی عاطفی فراوان از سالار شهیدان می‎سراید و در اشعار و نوشته‎هایش روحی حماسی و پرشور از مقاومت و جهاد به چشم می‎خورد. علاوه‎بر اشاره‎‎های متعدد به ماجرای غدیر و اظهار ارادت فراوان به امیر مؤمنان و سیدالشهدا علیهما السلام در قصیده‎ای پر شور از زینب کبری و مصیبت کربلا نیز سخن گفته است. وی در قصیده‎ای با عنوان «ذکری أهل البیت» چنین سروده است:
«ای دختر اسلام از قلم من مپرس که اگر بخواهد از اهل بیت سخن بگوید، چون زبانم به نغمه در می‎آید، من‎ هاشمی هستم و از آن خاندان پاکم و خون آن خاندان در رگهایم جاری است که خداوند طهارتشان بخشید و تاج وحی بر سرشان نهاد و با «یُذهب الرجس» عصمتشان را با قرآن گره زد.

و خداوند اهل بیت را برای قربانی شدن برگزید تا امت‎ها را بیامرزد و وجودشان مشعل هدایت به‎سوی حق باشد، دختران پیامبر از مصیبت بر سر و سینه می‎زدند و می‎نالیدند و آن‎گاه که زخم‎‎های پیاپی بر حسین فرود آمد، ناله‎‎های زینب برخاست. هفتاد زخم بر او زدند، اما کینه‎شان تمام نشد و هفتاد سر از بدن جدا کردند، اما مستی گمراهی‎شان قرار نیافت. ای ننگ بر نیزه‎ای که سر حسین بر آن برخاست و ارکان امت خود را تا قیامت برافراشت. نه، تو فقط امام شیعیان خود نبودی، بلکه تو پیشوای تمام انسان‎ها هستی که در زمین جایگاه مؤمنان را عزت دادی. ‎ای مردم به نسبت پیشوای خود صعود می‎کنید و هر که به راه اهل بیت رود سود می‎کند، به راهشان در دنیا و آخرت متوسل شوید و هدایت یابید که هرگز حق با غیر ایشان برپا نمی‎شود !» (علویات)

جورج زکی الحاج

5- جورج زکی الحاج (شاعر و نویسنده و استاد دانشگاه): قصیده مستقلی با عنوان «یا ابن الکرام» دارد و در سایر آثار خود بر موضع فکری و سیاسی مقاومت و ارزش‎های ظلم‎ستیزی مکتب شیعه تاکید می‎کند. وی در بخشی از قصیده زیبای خود چنین می‎سراید: «ای سرور شهادت، شعر چه ارزشی دارد اگر حامل پیام ارزش‎ها نباشد، این‎گونه یاد و نام تو نه تنها فخر قهرمانان است، بلکه‎ ای حسین، تو در خاطر خدای جا داری... و ‎ای کربلا، خاک معطر تو به خون پاکی آبیاری شد که با عزت و شرافت کودکانی از آن می‎رویند که در فلسطین سر برمی‎آورند. در وجود هر کودکی یک حسین مقاوم هست که با هر متجاوز به حق می‎ستیزد. فروغ پیروزی میان قطرات اشک در چشم این کودکان می‎درخشد، آفرین بر تو یا حسین، اینان کودکان و نوادگان تواند که در ایستادگی و قیامشان جاودانه شده‎ای و پیامت در جگرهایشان حک شده است.

در تو می‎نگرم که میان میدان ایستاده‎ای، چون قهرمانی که از بهشت آمده و فراتر از انسان‎ها همه با شر و نادرستی می‎ستیزد. چونان شیر ایستادی و چون گرگان گرسنه و شغالان گردت را گرفتند. آفرین بر مرگی که عظمت دین را در خود دارد. آنان دغدغه‎ای جز سلب خلافت نداشتند، اما تو نگران دین بودی. در یک دست شمشیر داشتی و در یک دست قرآن. در تمام روزگار نام تو رمز ایثار و شهادت شد و نام آنان رمز کفر، و‎ ای حسین، امروز یاد تو در دل‎هایمان چون آیات الهی جاودانه است.» (قصیدة الحسین)
________________________________________
پی نوشت ها
1) پیشتر در مقاله‎ای به‎مناسبت عید غدیر (مجله سپیده دانایی شماره سی‎ام) از آثار گسترده‎تر ادبای مسیحی در مورد حضرت امیر مؤمنان سخن گفته‎ایم و ارتباط نزدیک آنان با اندیشه و آرمان‎های حضرت امیر صلوات‎ا... علیه را نشان داده‎ایم.
2) می‎گویند یکی از بزرگترین آرزو‎های آن مرحوم زیارت نجف اشرف و آستان‎بوسی مولای متقیان بود ولیکن علیرغم تلاش امام موسی صدر و هماهنگی ایشان با پسرعمویشان شهید سید محمد باقر صدر متاسفانه آن دلباخته مسیحی مولا توفیق این زیارت را به‎دست نیاورد. 3) از آن‎جا که ناچار به گزینش چند سطر از متون مختلف بوده‎ایم، عبارات ذکر شده از نویسندگان و شاعران در عین وفاداری کامل به متن اصلی برای انتقال مفهوم و مقصود با ترجمه آزاد آمده است.

 

کد خبر 36492

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 5 =