۰ نفر
۲۷ آبان ۱۳۹۳ - ۱۵:۰۳

اشاره:چند هفته پیش یادداشتی نوشتم درباره جشن تولدها و مجالس ختمی که این روزها به صورت غیرعادی برگزار می شود. تشییع جنازه مرحوم مرتضی پاشایی و افتتاح نمایشگاهی از نقاشی های آیدین آغداشلو باعث شد یک بار دیگر این موضوع برایم تازه شود.

 

 

ماجرای تشییع جنازه مرحوم پاشایی را به لطف اطلاع رسانی بی سابقه رسانه های رسمی و غیر رسمی همگان می دانند اما برای آن ها که از افتتاحیه نمایشگاه نقاشی جناب آغداشلو بی اطلاعند این توضیح ضروری است که در مراسم افتتاحیه چنان ازدحامی شد که کار به پلیس و این حرف ها کشید یعنی مجبور شدند برای سر و سامان دادن به اوضاع دست به دامان نیروهای امنیتی شوند.در این که مردم ایران هنر دوست و شیفته فرهنگند شک نکنید اما این میزان از شیفتگی و علاقه مندی برای من کمی غیر عادی است. یعنی فکر می کنم ورای ظاهر این اتفاقات چیز دیگری در جریان است. من به اقتضای طبیعت فضولم به دنبال همان چیزی می گردم که ورای این ظاهر وجود دارد. خواستم چیز تازه ای بنویسم که دیدم همه حرف ها را در همان یادداشت چند هفته پیش آورده ام. این شد که یادداشت را بدون هیچ تغییری منتشر می کنم. امید که مقبول افتد.

 چند سالی است که بازار جشن تولد اهالی فرهنگ حسابی گرم است. و به همین میزان بازار مجلس ختم. به ظاهر نشانه خوبی است. می توان از این مجالس پر رونق نتیجه گرفت که قدر و قیمت اهل فرهنگ را خوب می دانیم و به زنده و مرده آن ها احترام می گذاریم. می توان نتیجه گرفت که هنوز هم علی رغم همه مشکلات از فرهنگ غافل نیستیم و سعی می کنیم با ارج نهادن به بزرگان فرهنگ و هنر هویت دیرین خود را پاس بداریم. اما این سکه روی دیگر هم دارد. حضور ما در این اجتماعات یک جور جبران مافات هم هست. یعنی باید جای دیگری باشیم که نیستیم یعنی امکان حضور در آن جایی که باید باشیم وقتی فراهم نیست به جایش جشن تولد می رویم و مجلس ختم. درست به همین دلیل هم هست که در مجالس این چنینی حرف هایی می زنیم و حرکاتی از ما سر می زند که جایش هر جا باشد در این مجالس نیست. هر مجلسی اقتضائات خودش را دارد. این که قدمای ما می گفتند: هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد، صرفا سخن موزون و شیرین نیست. حکمتی است که آن را باید به کار بست. چه معنی دارد آدمیزاد در مجلس ختم موبایل به دست بگیرد و به جای گوش سپردن به فضائل مرحوم و تامل کردن در این نکته فوق مهم که همه ما رفتنی هستیم موبایل به دست بگیرد و منتظر باشد سخنران یا شاعر یا نوازنده یا خواننده نکته ای بگوید که رنگ و بوی سیاسی داشته باشد و آدمیزاد هم به جای صلوات فرستادن و طلب آمرزش برای مرحوم سوت و کف بزند و هلهله کند. کجای دنیا مردگانشان را این گونه راهی دیار باقی می کنند که ما؟ کجای دنیا جشن تولد یک هنرمند یا آدمی فرهیخته را با میتینگ سیاسی یکی می کنند و به جای شادمانی نفرت و خشم می پراکنند و دق دلی شان را سر دیگران خالی می کنند؟ من نمی خواهم آنان را که چنین می کنند تحقیر و سرزنش کنم- هر چند بعضی از آن ها حقیقتا سزاوار تحقیر و سرزنشند- اما مقصر اصلی کسانیند که امکان تخلیه هیجانات سیاسی را برای آن ها که این کاره اند فراهم نمی آورند. وقتی فعال سیاسی یا یک نفر که علاقه مند به هیجاناتی از این دست است امکان تخلیه نداشته باشد نتیجه همین وضعیت مضحکی می شود که ملاحظه می فرمایید.

این موضوع فقط به سیاست محدود نمی شود، وقتی در خبرها می خوانیم جوانان آستارا تفریح شبانه شان می شود شلیک به گنجشک های در حال استراحت، حالمان بد می شود. شکار گنجشک خیلی بی رحمانه به نظر می رسد، حالا تصور بفرمایید این کار شبانه هم صورت بگیرد، آن هم وقتی این طفلی ها روی شاخه درختی چشم هایشان را بر روی پلشتی های دنیای ما بسته اند و در حال استراحتند. حالتان بد نمی شود؟ می شود. اگر هم مثل من آدم بی تحمل و عصبانی ای باشید هر چه دشنام از کودکی تا به حالا آموخته اید نثارشان خواهید کرد. اما آیا فقط آن ها مقصرند؟ من در این که آن ها مقصرند هیچ شکی ندارم و هیچ جوری نمی توانم این فعل شنیع را توجیه کنم اما آیا فقط آن ها مقصرند؟ در یک شهرستان کوچک بی امکانات جوانان چه راه دیگری برای وقت گذرانی و تفریح دارند؟ آیا سینمایی مناسب،ورزشگاهی آبرومند، فرهنگسرایی با امکانات متنوع در اختیار آن ها گذاشته ایم که از آن ها توقع داریم به شکار شبانه گنجشک نروند؟ اگر چنین امکاناتی در اختیار آن ها قرار داده ایم و چنین می کنند باید فکری جدی به حال این جوانان کنیم اما اگر ما کاری را که باید انجام می دادیم انجام ندادیم باید مسئله را از اصل و اساس طور دیگری طرح کنیم. برگردیم به داستان جشن تولدها و مجالس ختمی که به طرزی غیر عادی دارند باشکوه برگزار می شوند. مجالسی که اگر در حالتی عادی با شکوه برگزار شوند باید به آن افتخار کنیم اما در چنین شرایطی نه تنها جای هیچ افتخاری نیست که باید کمی نگران شد.

 

 

 

کد خبر 385945

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 19
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مانی A1 ۱۵:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۷
    30 12
    آقای موسوی گاهی بیشتر اوقات نوشته هایتان را با جان و دل حس می کنم... چرا؟؟؟؟ شاید... آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند...
  • بی نام A1 ۱۵:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۷
    6 3
    ممنونم. به نظر من ما ايرانيها عادت كرده ايم كه به جاي انجام كار درست و در زمان مناسب، فقط يك كار انجام دهيم و آن هم، انجام راحت ترين كار و در وقت اضافه. براي همين هم هست كه هميشه يا نمي رسيم و يا دير مي رسيم.
  • زهرا IR ۱۵:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۷
    13 5
    جناب موسوی با احترام به نظر شما باید اذعان داشت بی شک نسل ما به دنبال وجوهات مشترکی است بین درونش با سبب های بیرونی که آتش هیجان و شور و حرارت جوانی اش را با آن به سکون برساند و بی شک زبان موسیقی بی تردید تاثیرگذارترین است خصوصا این که خواننده ای از نسل خودشان با دغدغه های مشترک برای آن ها بخواند ...بنابراین چنین بازخوردی از درگذشت ایشان چندان هم عجیب نمی نماید
  • مازیار US ۱۵:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۷
    32 13
    عجب. کلا مردم ایران فقط وقتی برای دعای ندبه و زیارت عاشورا و تظاهرات روز قدس دور هم جمع بشن خیلی خوبه. ولی اگر برای چیزی غیرمذهبی یا استغفرلله ملی یا نعوذبالله موسیقی و هنر جمع شدن خیلی بده. دلیلشو نمیدونه آقا سید. فقط چون موضوع اسلامی نیست به این موضوع مشکوک و بدبینه... بله... آقای سید عزیز خودتو گول نزن. دلیل دلواپسی شما و باقی حضرات همینه. بد نیست مذهبیون هم مثل بقیه مردم به دیگران و سلایق شون احترام بذارن..
    • بی نام IR ۰۵:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۹
      14 1
      بقول یکی از هموطنان : ما متهمان بي گناهي هستيم كه البته خودمون شاكي هستيم و اشتباهي هميشه در جايگاه متهم قرار مي گيريم
  • ناشناس مونث IR ۱۶:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۷
    8 3
    من بالای 50م..به نظر من اظهار نظر وتحلیل ها ی که این مدت خوندم مثل این تحلیل یک موضوع ساده را پیچیده می کنه. در همه جای دنیا هنرمندان و مشاهیر مردمی همیشه در زمینه تخصصی خود از همه بهتر نیستند بلکه توانایی ارتباط با مردم را دارند . بعضی هم شخصیت های دوست داشتنی دارندمثل مرحوم تختی یا مرحوم پاشایی.به نظر من بهتر است همه دوستان روشنفکر و اهل قلم و تحلیل گر لطف کن و کمی جونا را راحت بزارن . گاهی به جایی اینها کلافه می شم که مرتب توصیه و تذکر می گیرند و هر حرکت و واکنش جمعی انا بحث انگیز می شه.جو سیاسی ایران چقدر عوض شده ؟چرا تجمعاتی در مراسم سایر مشاهیر و هنرمندان معروف نبوده. به نظر م مرحوم پاشایی و صداش جاذبه ای داشتن که به قلب بمردم نفوذ می کرد. همین. در مودر دومی اظهار نظر نمی کنم
  • بی نام IR ۱۶:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۷
    4 2
    شاید این نظر جاش اینجا نباشه ولی قابل توجه شایعه پراکنها: من روز یکشنبه بین ساعت۷ و۸ صبح از قبر خالی پاشایی مرحوم عکس گرفتم ، نمیدونستم همچین شایعه ای قرار درست بشه وگرنه یک روزنامه روز یک شنبه رو هم کنار قبر خالیش میزاشتم تا نگن این عکس که مال شنبه ست
  • بی نام IR ۱۶:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۷
    3 3
    احسنت
  • بی نام IR ۱۶:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۷
    17 5
    هیچ کاری واسه ما نکردن جز "قضاوت کردن"، همیشه هم دنبال انگ زدن و برچسب زدن هستن، من یکی که هر تجمعی که رسانه میلی توش نقش نداشته باشه رو "صـدای اعـتـراض" میدونم، همین...
  • بی نام A1 ۱۶:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۷
    11 5
    سلام من بيشتر وقتها مطالب رو مي خونم. ولي اين بار كمي مخالفم هميشه بر چسب جو زدكي بدهيم.شخصيت ساده وبي آلايش ومردمي وترانه هاي دل نشين او وجوني و مبارزه او با سرطان بيشتري عامل تاثير كذار بود.
  • بی نام A1 ۱۹:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۷
    6 0
    صورتى در زير دارد انچه در بالاستى....
  • بی نام A1 ۱۹:۱۰ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۷
    6 3
    دمت گرم. حرف دلمو زدی داداش
  • بی نام A1 ۱۹:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۷
    3 2
    بى شك برخى از اين مراسم ها به علل قابل فهمى بهانه و قالبى شده اند براى بروز و ظهور محتواهايى كه به علّت فقدان بستر بيان ازادانه امكان تظاهر و تجلّى نمى يابند.
  • ش IR ۱۹:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۷
    7 1
    ولی من برخلاف شما این هماهنگی مردم با هم را دوست دارم . با وجود تمام سانسورها و فیلترها و غیره ... مردم نشون دادند که که اگر قصد حمایت از کسی یا چیزی را داشته باشند با هم در یک صف می ایستند. البته در این شکی نیست که در هر جمعیتی یک سری فرصت طلب هم هستند که برای سرگمی و یا اهداف دیگری حضور پیدا می کنند اما اکثریت اینطور نیستند. مرتضی پاشایی بیشتر از این که هنرش دیگران را تحت تاثیر قرار بده ، استقامتش و امیدش زیبا و قابل ستایش بود. پسر جوانی که با وجود بیماری سختش بدون مو و بدون ابرو با وجود درد زیاد ، کلاهی به سرش می گذاشت و همچنان می خواند... بقیه را نمی دونم اما من از فوتش خیلی خیلی نارحت شدم.
  • پدرام IR ۲۱:۰۵ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۷
    6 3
    من نمیدونم چرا این آقایون حضور مردم رو اینقدر غیر عادی جلوه میدند ؟مردم ما همون مردم قبل هستند فقط این بار برای یه جریان غیر سیاسی پا به میدون گذاشتند این کجاش عجیبه؟دوستان سیاستمدار هم بی آزار باشند و خدمت کنند تا مردم براشون در خوشی و ناخوشی سنگ تموم بذارند
  • طه A1 ۲۱:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۷
    13 1
    مرسي از مطلبتون، من كه خانه نشتم گريه كردم و فاتحه خوندم خدا رحمتش كنه . توهين نمي كنم ولي ميدونم مسئولين بديل كهولت سن جان به جان افرين تسليم مي كنن ولي ترو خدا به فكر سلامتي مردم باشن، ٣٤ سال سن دارم ديابت و هزار تا درد دارم همش استرس، از وقتي هم يادمه كار مي كنم و بهترين دانشگاه اين مملكت هم درس خوندم
  • بانوی ایرانی... IR ۲۱:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۷
    19 4
    این هیجانات باعث شده کلا غیر قابل پیش بینی بشیم،یعنی فطرتی که به جاش باید فرصت بروز پیدا کنه از ناکجایی سر بیرون میاره که نباید...
  • امیر IR ۰۶:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۹/۱۴
    1 1
    جناب موسوی عزیز مطالب را خوب و شیرین و خواندنی مینویسی و به لحاظ موضوعی هم به نکات خوب و قابل تعمل می پردازی امیدوارم موفق باشی. از خبرآنلاین هم به خاطر درج این گونه یادداشتها و استفاده از نویسندگان خوب تشکر میکنم.
  • آذین IR ۰۲:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۱
    2 1
    جناب موسوی و دوستان این ازدحام جمعیت هیچ نکته مبهمی نداشت.همه میدونن که ما ایرانیها خیلی با احساس هستیم.همین احساس همه رو به خیابونها کشوند