به گزارش ایفکا؛ مهاجم تیم قهرمان جهان در سال 90 و سرمربی تیم سوم جهان در سال 2006 ، این روزها در انگلستان است. او برای تماشای دیدارهای تیم سابقش به وایتهارتلین، ورزشگاه اختصاصی تاتنهام رفته بود که در این ملاقات دوباره، حاشیههای جالبی برایش بوجود آمد. هواداران تاتنهام که این روزها تیمشان حال و روز خوبی ندارد، کسی بهتر از او را برای درد دل کردن پیدا نکردند. کلینزمن که به چهار زبان زنده دنیال مسلط است پس از آخرین دیدار تاتنهام قبل از تعطیلات بازیهای ملی مقابل استوکسیتی، با هواداران تاتنهام صحبت کرد. «باشگاه برایشان خیلی مهم است. در این شهر شما همیشه طرفداران تاتنهام را پیدا میکنید. اگر تیم در یک بازی خوب نباشد و انتظارات را برآورده نکند، طبیعی است که هواداران حق ناراحتی داشته باشند. به نظر من تمام این هواداران برای دادن انرژی مثبت به تیم تلاش میکنند. شخصا فکر میکردم بازی امروز مقابل استوک مساوی شود اما تاتنهام 2- یک باخت. این نتیجه فشارها را روی پوچتینو بیشتر میکند.»
او درباره سرمربی تاتنهام میگوید:«بهترینها را برای موریسیو آرزو میکنم. او یک مربی بااستعداد و فوقالعاده است. پیش از این هم نشان داده ذهنی هوشمند دارد اما برای آنکه بتواند تیمی موردنظرش را بسازد در پنجره نقل و انتقالات به دستکم دو بازیکن دیگر نیاز دارد. فکر میکنم او برای اینکه در اینجا موفق شود به زمان بیشتری نیاز دارد اما متاسفانه فوتبال حرفهای با نتایج کوتاه و انتظارات بالای رسانهها و هواداران دنبال میشود. این فشارها معمولا باشگاه را مجبور به تصمیمگیریهای سریع میکند. البته تاتنهام درحال حاضر تحت فشار زیادی نیست و میتواند به راحتی از سرمربی تیم حمایت کند.»
در ایتالیا دو دقیقه یعنی نیم ساعت
"کلینزمن" یکی از بازیکنانی است که در سه لیگ معتبر دنیا بازی کرده. او این شانس را داشته که در سالهای طلایی فوتبال ایتالیا در اینترمیلان پرستاره بازی کند. در بایرن اواخر دهه 90 و تاتنهام نیز روزهای خوبی داشته اما خودش روزهای حضور در ایتالیا را بیشتر دوست دارد:«زمانیکه آنجا بازی میکردم، سری A بزرگترین لیگ دنیا بود. بزرگترین اسطورههای من آن روزها به ایتالیا آمده بودند؛ مارادونا، کارهکا، گولیت، فانباستن و ماتیوس. همه ما باهم به ایتالیا رفتیم. سفر به این کشور باعث شد زبان ایتالیایی را هم یاد بگیرم. همانجا بود که یاد گرفتم در راهی که مردم میخواهند قدم بردارم؛ نه راهی که خودم دوست دارم.»
او درباره فرهنگ مردم ایتالیا میگوید:«اگر در ایتالیا به شما بگویند دو دقیقه دیگر پیشتان هستند، یعنی حداقل نیمساعت باید صبر کنید! اگر قرار ملاقاتی داشته باشید، آن ملاقات دو روز بعد انجام میشود.»
"کلینزمن" مدتی هم در فرانسه بازی کرده. او درباره آن دوران میگوید:«سال 92 این شانس را پیدا کردم که به فرانسه بروم و دو سال با آرسن ونگر در آنجا کار کنم. بازیکنان میتوانند چیزهای زیادی از مربیان یاد بگیرند و من در آن مقطع خیلی خوششانس بودم؛ چون ونگر را بالای سرم داشتم. او در موناکو یک افسانه بود. ونگر فقط یک مربی فوتبال نیست. او به شما کمک میکند بفهیمد چطور میشود بازیکنانتان را مثل مهرههای شطرنج کنار هم بچینید. کار کردن با او مثل رفتن به بهترین دانشگاه جهان است. ما تیم خوبی در موناکو داشتیم و تا نیمهنهایی لیگ قهرمانان هم بالا رفتیم اما آنجا به میلان باختیم.»
ستاره فوتبال آمان در دهه 90 خیلی زودتر از آن چیزی که تصور میکرد، مربی شد. او دراینباره میگوید:«زمانیکه بازی میکردم، فکرش را هم نمیکردم که روزی مربی شوم. وقتی در آمریکا بودم، برتی فوگس برای یک دوره مربیگیری به من زنگ زد. آن دوره را گذراندم و مدرکش را گرفتم. تازه مدرکم را گرفته بودم که از فدراسیون فوتبال آلمان با من تماس گرفتند و پیشنهاد دادند سرمربی تیم ملی شوم. اولین واکنش من به این پیشنهاد این بود: چی؟! چند روز بعد با فدراسیون به توافق رسیدم.»
"کلینزمن" تیمی را تحویل گرفت که بعد از قهرمانی در یورو 96 وارد دوره نزول شده بود. آنها هرچند به فینال جامجهانی 2002 رسیدند اما دو حذف متوالی از مرحله گروهی جام ملتهای اروپا با کسب نتایج بسیار ضعیف، وادارشان کرد به فکر تغییر نسل باشند:«من برای ساختن چیزی که در ذهنم بود دو سال زمان داشتم. فکر میکنم کاری که در تیم ملی انجام دادم خوب بود چون ما با تیمی جوان و تازهکار به نیمهنهایی جامجهانی رسیدیم و نتایج خوبی گرفتیم.»
او پس از این نتایج خوب راهی پرافتخارترین تیم آلمان شد:«در آستانه حضور در لیورپول بودم. سال 2007 مذاکراتی هم داشتیم اما به جایی نرسیدیم تا اینکه بایرنمونیخ با من تماس گرفت.»
او به شهرش بازگشت اما این بازگشت چندان موفقیتآمیز نبود و بعد از کسب نتایج نه چندان خوب برکنار شد. پس از این اتفاق بود که به درخواست فدراسیون فوتبال آمریکا هدایت تیم ملی این کشور را برعهده گرفت:«هنوز هم بعد از این همه مدت احساس غربت میکنم. اینجا همه من را به عنوان عضوی از جامعهشان قبول کردهاند اما بازهم نمیتوانید با اروپا مقایسهاش کنید. فوتبال در آمریکا درحال پیشرفت است. مثل یک لوکوموتیو درحال حرکت که تیم ملی، موتور آن است.»
میخواهیم به نیمهنهایی جامجهانی برسیم
تیم کلینزمن در جامجهانی 2014 نمایش تحسینبرانگیزی داشت و در گروهی که آلمان، پرتغال و غنا هم حضور داشتند، پشت سر آلمان و بالاتر از پرتغال به مرحله بعد صعود کرد. او درباره دیدار با پرتغال میگوید:«در مانائوس آنها از اینکه بیشتر تماشاگران ما را تشویق میکردند، تعجب کرده بودند. حمایت فوقالعادهای پشت ما بود. من قبل از آن مسابقات گفته بودم که نمیخواهیم قهرمان جهان شویم. خیلی از مردم اینجا از حرف من ناراحت شدند اما من واقعبین بودم. بدون هیچشکی ما هدف مشخصی از حضور در برزیل داشتیم. جوزی آلتیدور در این مسابقات مصدوم شد. اگر او بود، مقابل بلژیک در یکهشتم نهایی شانس بیشتری داشتیم. دفعه بعد هدفمان حضور در نیمهنهایی خواهد بود.»
او در راه این بلندپروازی بزرگ، فکرهای بزرگی هم دارد:«از این به بعد باید به بازیکنانم بفهمانم که باید دقیقه کار کنند. ما بیشتر از هر تیم دیگری در آن سطح نیاز به تمرین داریم، چون معدن استعداد فوتبالی نداریم. البته حالا دیگر میدانیم چطور باید از گروههای دشوار صعود کنیم. قدم بعدی باید این باشد که یاد بگیریم چطور در بازیهای حذفی مسابقاتی در سطح جامجهانی برنده باشیم. طرز فکر ما هنوز برای پیروزی در بازیهای بزرگ آماده نیست. به هوادارانمان نشان دادهایم که میتوانیم این مشکل را حل کنیم و تیم کاملی باشیم.»
مشکل اصلی "کلینزمن" در راه ساخت تیمی که بتواند میان قدرتهای بزرگ دنیای فوتبال جایی داشته باشد، سطح پایین علاقه مردم آمریکا به این رشته است. او میگوید: «مردم اینجا ورزشهای خاصی را دوست دارند. آنها BIG4 (بیسبال، بسکتبال، راگبی و هاکی روی یخ) را بیشتر از هر رشته دیگری دوست دارند. البته من همچنان امیدوارم. چون آمریکاییها فوتبال را خیلی خوب میفهمند. این رشته، تنها ورزشی است که مردم سراسر دنیا را به هم وصل کرده است.»
43 43
سرمربی تیم ملی آمریکا فقط در آلمان نماد موفقیت و پیروزی نیست.
کد خبر 389477
نظر شما