محسن خلیلی عراقی*
من خود را در «كار» معنا مي كنم. خصلتي كه علاوه بر طبيعت فردي، در تربيت خانوادگي ام ريشه دارد. در پدري كه آرام و قرار نداشت. پدري كه شغل معلمي را رها كرده و به سوي صنعت رفته بود و پايه گذار صنعت برق نوين ميهن گرديد و مادري به غايت دانا و فداكار. دوران تحصيلم در دانشكده فني دانشگاه تهران همزمان بود با نهضت ملي شدن نفت. به چشم خود هم حمايت از اين نهضت در 29 اسفند و سي تير و ... را ديدم و هم غارت خانه دكتر مصدق را در 28 مرداد: «من بشر را در نور، من بشر را در ظلمت ديدم» و آموختم: با مردمي كه دچار فقر اجتماعي اند نميتوان كشور را ساخت و در مسير صنعتي شدن گام برداشت. لذا «صنعتي» كردن كشور و «كارآفريني» را مكتب خود قرار دادم. پس در معيت پدر با تاسيس شركت بوتان، پيشگام استفاده از گاز مايع دركشور شدم و در طي چند دهه تاكنون به اتفاق برادران و خواهران و همكارانم تلاش نموديم تا با تحول در مصرف «انرژي» و جلوگيري از هدر رفتن منابع گاز كشور، امكان توسعه ملي و معيشت سالم بخشي از هموطنانمان را فراهم آوريم.
ديگر آنكه من توسعه اقتصادي و رفاه ملي را در قالب «تشكل گرايي» ممكن دانسته و ميدانم. تشكل هاي چندي را بنيان نهاده و به اتفاق ياران عزيـزم راهبـري كرده ام. اميـد كـه همه بتوانيم بـا «كار» بيشتر و خلاقانه تر در خدمت ميهن عزيز و همه انسانها باشيم. انسانهايي كه آزاد و برابر با يكديگر به دنيا مي آيند و بايد نسبت به هم مانند برادر رفتار كنند.
* عضو هیات نمایندگان اتاق ایران
نظر شما