ريحانه ياسيني: سال 93 اولین سالی بود که کابینه دولت یازدهم سکان داری کشور را از ابتدای بهار تا انتهای زمستان به دست گرفت. در این مدت طرح های اقتصادی دولت مخالفان و موافقان زیادی به همراه داشت. جمشید پژویان، اکنون عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طبابایی است و مشاور اقتصادی دولت های نهم و دهم نیز بوده است. با او پیرامون طرح های اقتصادی دولت تدبیر و امید، به گفت و گو نشسته ایم.
به صورت کلی برنامه ها و عملکرد اقتصادی دولت یازدهم را در سال 93 چطور ارزیابی می کنید؟
آنچه که من می توانم تشخیص بدهم این است که دولت از ابتدای آغاز به کار هیچ برنامه خاص اقتصادی یا مجموعه سیاست های اقتصادی را تنظیم نکرده و همراه نداشته. تنها استراتژی که دولت داشته آغاز مذاکرات بوده و وابستگی بقیه سیاست گدذاری ها به نتایج مذاکرات، که در آینده باید ببینیم چطور می شود. همین آغاز مذاکرات آثاری را در اقتصاد گذاشته و جلوی تشدید تحریم ها را گرفته، مطابق برنامه ای که اروپا و آمریکا داشتند قرار بود تحریم ها را بعد از مرحله اول شدت دهند، این آغاز مذاکرات موثر بوده که روند فشار بیشتر متوقف شود و همین باعث شده که تورم به نرخ گذشته برگردد.
یعنی کنترل تورم، دستاورد سیاست های دولت نبوده؟
سیاست خاصی که بخواهد تورم را کنترل کند اجرا نشده است. این طبیعی است که شوک وارد شده، جهش صورت گرفته، و نسبت به سال قبل که شوک نبوده وضعیت تورم تغییر کرده است.
همین بحث مذاکرات که مطرح کردید، چه قدر در اوضاع اقتصادی کشور مؤثر است؟ چرا که دولت تا کنون بسیای از مشکلات را به گردن تحریم ها و شرایط بین المللی انداخته است.
این را که دولت بخواهد تمام سیاست های اقتصادی اش را متوقف کند، تا ببینید نتیجه تحریم ها چه می شود، نمی تونم قبول کنم. ساختار اقتصاد از 50 سال قبل حتی 60 سال قبل دچار تخریب شده و یک سری ابراز سیاست های خرد اقتصادی وجود دارد که برای نجات اقتصاد ایران ضرورت دارد و دولت می توانسته این ها را آغاز کند، اما نکرده است.هرچند که وقتی در مذاکرات به تفاهم برسد اجرای سیاست های اقتصادی آسان تر می شود، ولی از طرفی به تعویق انداختن آن هزینه زیادی دارد. در مجموع دولت می توانسته حداقل بعضی سیاست های اصلاحی اقتصادی را به اجرا بگذرد، به جای اینکه صرفاً منتظر نتیجه مذاکرات باشد.
اگرچه ساختار غلط اقتصادی در چند دهه گذشته بر ایران حاکم بوده، اما عده ای هم اعتقاد دارند تخریب کنونی اقتصاد کشور برمیگردد به 8 سال دولت نهم و دهم. دولت کنونی هم میراث دار مشکلاتی است که از گذشته به جای مانده و درگیر حل آن هاست تا شاید بتواند وضعیت اقتصادی کشور را به اوضاع سال های قبل برگرداند. شما با چنین تحلیل هایی موافقید؟
این را ما ندیدم که هر دولتی بیاید و یکسری مشکلات را به گردن دولت قبلی بیاندازد. ما اشتباهیاتی داشتیم در زمینه اقتصادی که همه دولت ها در گذشته انجام دادند. دولت گذاشته در کنار این که اشتباهاتی داشته، اقدام بسیار مثبتی هم داشته که دولت یازدهم می توانسته دنبال کننده اش باشد. این همان اصلاح قیمت های نسبی یا هدفمندی یارانه ها بوده. این نیاز به جسارت و شجاعت داشته که چون دولت قبل شروع کرده، مسیر برای دولت یازدهم هموار است که دنباله اصلاحات را بگیرد چون بدون شک با اطمینان کامل می گویم که بدون این اصلاحات اقتصاد ایران محکوم به فنا است.
خیلی از کارشناسان هم می گویند فنایی که الان در بعضی بخش های اقتصادی رخ داده به خاطر اجرای غلط این سیاست است. چرا که پول بدون پشتوانه تولیدی به دست مردم افتاد و تورم و بسیاری از مشکلات دیگر را ایجاد کرد.
من خودم بعضی ایرادات به اجرای این سیاست گرفتم. اما تورم 40 درصدی به این علت نبوده است. ما بسیاری از اصلاحات را داشتیم جلوی قاچاق به مقدار قابل توجهی گرفته شد. سبد مصرفی خانوار تا حد بسیار بالایی اصلاح شد. همه این ها موارد اثباتی دارد. آماری هست که به هیچ وجه نمی شود در آن ها تقلب کرد. من توصیه می کنم به این افراد که اگر اقتصاددان نیستند لطف کنند اظهار نظر اقتصادی نکنند. آیا حاضرند در قبال عمل جراحی قلب اظهار نظر کنند؟ لطفی داشته باشند و اگر تخصص ندارند در این مورد حرف نزنند. اما اگر ادعای اقتصاددان بودن دارند، می توانند حداقل یک مقدار نظریه های اقتصادی مطالعه کنند و ببینند دانش اقتصاد چه می گوید.
در نتیجه شیوه اجرای هدفمندی یارانه ها و بعضی مسائل دیگر، صنایع و بنگاه های اقتصادی بسیاری چه خرد و چه کلان، تعطیل شده و معضلات اجتماعی بالایی به بار آمده. تمام آن هایی که این روابط علت و معلولی را تبیین می کنند و به این وضعیت اعتراض دارند، اقتصاددان نیستند؟
من باز هم می گویم یک سری اشکالات در این بوده، اما اتفاقاً اجرای این سیاست اگر منجر شده بعضی صنایع تعطیل شوند، خیلی خوب بوده. چرا که آن ها صنایع ناکارآمدی بودند و فقط بر بار دوش دولت بوده که می توانستند حرکت کنند و پولی در جیب شان بگذرانند. یعنی من و شما، تمام ملت، حق و حقوق، نفت و مالیات را به دولت می دهیم، دولت این ها را در قالب بعضی مزیت ها به تعدادی از صنایع می دهد که این ها سر پا بایستند. آیا این واقعاً درست است و جاهای دیگر دنیا به همین شکل است؟ اگر این صنایع از بازار خارج شوند که اثر بسیار مثبت و خوبی است. باید صنایعی جایگزین این ها شوند که کارآمد هستند و روی پای خودشان می ایستند. مگر انرژی همه جای دنیا مفت و مجانی است؟ هنوز هم انرژی در ایران نسبت به بقیه دنیا بسیار ارزان تر است . تا زمانی که اقتصاد نتواند روی پای خودش بایستند، مطمئن باشید محکوم به فنا است. همان جور که الان کاهش قیمت نفت اگر ادامه پیدا کند ما مشکلات جدی اقتصادی خواهیم داشت مگر اینکه برگردیم اصلاحاتی انجام دهیم که پیش قراول آن همین اصلاح قیمت های نسبی است.
اما مسئله فقط به صاحبان صنایع ختم نمی شود. در نتیجه این سیاست ها و روش های غلط اجرای آن ها، مردم و مصرف کننده ها آسیب های زیادی دیده اند و سفره های آن ها کوچک تر شده.
بله این دنباله اش است و دلیل دارد. چندین دهه اشتباه و از جیب مردم به صنایع دادن و صنایع را تنبل و ناکارآمد کردن، خب در جایی این نتیجه را دارد. اگر ادامه پیدا می کرد و ادامه پیدا کند، نتیجه غیر از این نخواهد بود که در مرحله ای از زمان دیگر دولت امکان این را ندارد که پولی داشته باشد و بخواهد مستقیم یا غیرمستقیم به صنایع دهد. آن موقع در شرایطی خواهیم بود که کل اقتصاد به زمین کوبیده می شود. وقتی اشتباهات چندین دهه پشت هم اتفاق افتاده خب نتایجی دارد. وقتی شما یک زخم را درمان اصلی نمی کنید و فقط رویش را می بیندید، بخواهید رویش را باز کنید خب جراحتش خودش را نشان می دهد، تا بخواهید بعد بخیه بزنید و اصلاح کنید. و این درمان هم یک شبه اتفاق نمی افتد.
بله. با توجه به آنچه در ابتدای بحث گفتید، اشتباهات دولت روحانی در این حوزه چه بوده؟
دولت باید شجاعانه قیمت های حامل های انرژی را در حد قابل توجه بالا می برد، که به قیمت های واقعی نزدیک تر کند. ممکن است مردمی که اقتصاد نمی دانند، فکر کنند دولت چاهی دارد که از آن می تواند کالاها را حتی رایگان به مردم دهد. ولی من سوگند می خورم که این بارها و بارها بیشتر به ضرر مردم است. وقتی دولت قیمت های واقعی حامل ها را بیاورد، چون این ها مورد مصرف ثروتمند ترین افراد جامعه است، قیمت برای این ها است که افزایش پیدا می کند. در صورتی که اگر بخواهد این را از طریق کسر بودجه یا راه های دیگر جبران کند که این حامل ها به طور رایگان به مصرف کننده پول دار برسد، و بنگاه ها و صنایع برسد که آن ها را تنبل تر و ناکارآمدتر کند، و مانع بشود که به سمت تکنولوژی برتر بروند، این هزینه را مردم چندین برابر به صورت یک هزینه پنهان خواهند داد.
خب با فرض اینکه دولت این اقدامات شجاعانه را انجام داد، بعد از آن چطور باید نیرویی را که به خیل بی کاران اضافه می شوند مدیریت کند؟ اینکه می گویید دولت قبلی اقدامات مثبتی داشت و دولت کنونی نتوانسته ادامه دهنده راه آن باشد، اگر همان ها بودند چه برنامه ای داشتند؟
بنده اطلاعی ندارم دولت قبلی چه می کرد. چون من نه برنامه ریز دولت قبلی بودم، نه اطلاعی داشتم و نه جزئی از دولت قبلی بودم. اما اینکه دولت فعلی چه کار می تواند بکند، خدمت تان عرض می کنم. وقتی قیمت حامل های انرژیِ در سال 1974 در تمام دنیا بالا رفت چه اتفاقاتی افتاد؟ به غیر از این که اقتصاد دنیا به سمتی کارآمد رفت؟ آن موقع هم بی کاری هایی به وجود آمد، ولی وقتی کارایی افزایش پیدا کرد، تولید و رشد بیشتر شد، عده ای که بیکار شده بودند به کار برگشتند. در آن فاصله ای که عده ای بی کار شدند، نظام تأمین اجتماعی حمایت شان کرد.
به جز بحث یارانه ها، یکی دیگر از میراث های دولت پیشین که روی آن خیلی مانور آمدند، مسکن مهر بود. در آمارهای رسمی از گفته شده بیشتر مشکلات کنونی اقتصاد کشور ناشی از این طرح غیرکارشناسی است که در نتیجه آن، دولت کنونی هنوز نتوانسته تحرک زیادی در بخش های مختلف اقتصادی و صنعتی داشت باشد.
در مورد مسکن مهر مطالعاتی نکرده ام. اما من هم شنیده ام که عده ای گفته اند مسکن مهر مشکلاتی ایجاد کرده، و هم چنین شنیده ام بسیاری گفته اند که مسکن مهر باعث شده هزاران نفر صاحب مسکن بشوند که غیر از این امکانش وجود نداشته. هر دو را شنیده ام اما خودم مطالعه ای نکرده ام.
دولت جدید طرحی ارائه داد به اسم اقتصاد سیاسی بسته سیاستی دولت، عده ای از اقتصاددان ها معتقد هستند این طرح بیشتر از غیرمولدها حمایت می کند و در نتیجه ی اجرایش، مولدها باز هم آسیب می بینند. شما با این موضوع موافقید؟
نه من چنین چیزی را نمی بینم. دولت کنونی سعی اش را می کند، بانک مرکزی خیلی خوب عمل می کند، خیلی منصبط است ولی مجموعه سیاست هایی را که باید شجاعانه پیش ببرد، انجام نمی دهد. من ندیده ام که سیاست هایی دولت داشته باشه که به ضرر بخش مولد و به نفع غیرمولدها باشد.
رویکرد این دولت را در زمینه خصوصی سازی چطور ارزیابی می کنید؟
به طور کلی خصوصی سازی مسیر غلط و اشتباهی را رفته، هرچند دولت گام هایی را به سرعت در جهت خصوصی سازی برنداشته، ولی منع اش نمی کنم. اعتقاد دارم دولت به جای این باید سیاست هایی را طراحی می کرد که سمت تقاصای بخش خصوص را تقویت کند، اتاق بازرگانی را به سمت وظیفه اش که جدب سرمایه خارجی است، هدایت کند. و بانک ها را که اعتبارات شان را به سمت کمک به بخش خصوصی برای خریداری بنگاه های دولتی هدایت کند. تا زمانی که به این صورت نشده، اگر بخواهد هم چنان واگذاری به بخش خصوصی واقعی نباشد، مشکلاتی خواهیم داشت.
رئیس جمهور اخیراً اعلام کرده که ما از رکود عبور کرده ایم. آیا شما خروج از رکود اقتصادی را قبول دارید؟
نه. ما از رکود بیرون نیامده ایم. اگر به دلیل تحریم فرض کنید که بخش های عمده ای از اقتصاد ما در تحریم بوده، و بعد در نتیجه مذاکرات تحولات خاصی در اقتصاد ایجاد شده این درست نیست. اگر ما نفت و پتروشیمی ببیشتر فروختیم، تحریم حمل و نقل دریایی مان برداشته شده و یک نوع امکاناتی برای خودروساز فراهم کردیم که تولیدات شان را افزایش دهند، این ها به دلیلی که در گذشته به حد بسیار نازلی سقوط کرده بوده، می تواند رشدی را ایجاد کند، اما به این معنا نیست که ما از شرایط رکودی خارج شدیم و به مرحله رونق رسیدیم. چنین انتظاری هم من ندارم. گام های دولت در بعضی جهات درست است و برای اینکه بتواند به آن نتیجه نهایی برسد، زمان بیشتری لازم دارد.
با تمام این تفاسیر، با بررسی یک سال و نیمی که از عمر دولت تدبیر و امید گذشته، رویکرد اقتصادی این دولت را در مقایسه با دولت قبلی چه طور ارزیابی می کنید؟
من مطالعه ای روی مقایسه انجام نداده ام و نمی توانم حرفی بزنم.
3535
نظر شما