اسفنديار رحيممشايي با كت و شلواري ساده و طوسي رنگ و ته ريشي بر صورت پا به ساختمان ولنجك ميگذارد. كمي ديرتر از ديگران رسيده اما محمود احمدينژاد، جلسه با وزراي دولت سابق را بدون حضور او آغاز نميكند. مشايي وارد ميشود، احمدينژاد از صندلي برميخيزد وبه سرعت به استقبالش ميرود، يكديگر را در آغوش ميگيرند و بوسهاي بر گونههاي هم هديه ميدهند. احمدينژاديها سرپا ايستادهاند. مشايي با كمر دردش نميتواند با همه مصافحه كند. از همان جا با همكاران سابقش سلام و عليك و خوش و بش ميكند. تحليل شرايط كشور دستور جلسه است. جلسهاي كه احمدينژاديها آن را «جلسات ديد و بازديد و گعدههاي خودماني» ناميدهاند. علي نيكزاد وزير راه و شهرسازي دولت سابق، احمد عليرضابيگي استاندار سابق آذربايجان شرقي، وحيد جلالزاده استاندار سابق آذربايجان غربي و محمدرضا ميرتاج الديني معاون پارلماني محمود احمدينژاد گويا بيش از ديگران حرف براي گفتن دارند. چرا كه فعاليت انتخاباتي را در استانهاي آذري زبان كليد زدهاند. گزارش كار ميدهند، احمدينژاد هر از چندگاهي نت بر ميدارد و چيزي ميگويد. مشايي تنها گوش ميدهد. سه ساعتي جلسه طول كشيده و او تنها حرفها را گوش ميكند. احمدينژاد در پايان جلسه از او ميخواهد دوستان را به فيض برساند، مشايي امتناع ميكند. اصرار كه ميشود چند آيهاي قرآن ميخواند و معنا ميكند. آرزوي توفيق براي دوستانش دارد و در نهايت دو بيتي از گنجوي ، شاعره قرن پنجم و ششم ميخواند:
يك دست به مصحفيم و يك دست به جام
گه نزد حلاليم و گهي نزد حرام
ماييم در اين گنبد ناپخته و خام
نه كافر مطلق نه مسلمان تمام
17302