به گزارش خبرآنلاین به نقل از مهر، جلسه نقد و بررسي کتاب «آفاق حکمت در سپهر سنت: گفتوگوی حامد زارع با سیدحسین نصر» با حضور غلامرضا اعوانی، حامد زارع، مهدی فدایی مهربانی عصر روز گذشته، نوزدهم خردادماه در سراي اهل قلم برگزار شد. خلاصه سخنان این نشست را در ادامه می خوانید.
حامد زارع، نويسنده كتاب
* مدتي است بر روي انديشه هاي سه متفكر ايراني سيدجواد طباطبائي، رضا داوري اردكاني و سيدحسين نصر بيشتر متمركز هستم و بنا به دلمشغولي و علاقه شخصي كه به «سنت» دارم به نوعي با هركدام از اين سه متفكر در ارتباط هستم و بهخاطر همين موضوع سنت هم است كه اين سه نفر براي من اهميت پيدا كردند. به عقيده بنده مدل فكري اين سه فيلسوف معاصر به عنوان نمونه مدلي از سنت، مدرنيته و پست مدرنيسم در ايران است.
* از بين اين سه نفر، گفتگو با سيدحسين نصر در خصوص سنت را انتخاب كردم چون سنت به بهترين وجه ممكن در افكار ايشان بازتاب پيدا كرده و نكته مهم اين است كه ايشان در حيطه اي غير از اسلام و سنت گرايي قدم نزده است و ما اگر بخواهيم در خصوص موضوع سنت بدانيم مجبوريم در اين وادي قدم بزنيم و به طور كلي من معتقدم هر متفكري مجبور است، نسبت خود را با دكتر نصر تعيين كند. چرا كه ايشان شخصيت ويژهاي دارند و به خوبي توانسته مرزی بين بنيادگرايي و اصلاحطلبي ديني تعيين كند كه كار كمي هم نيست.
* اين كتاب، بعد از ۳۸ سال اولين اثري از سيدحسين نصر است كه بيواسطه و به زبان اصلي با مخاطب ايراني حرف ميزند و چون اين اثر دوبار توسط خود ايشان ويراستاري شده كاملاً توسط خود دكتر نصر قابل دفاع است. اين كتاب به نوعي حاصل تعريف، تصريح، تبيين دكتر نصر از فلسفه، عرفان و سياست است به عبارتي در اين كتاب بستري فراهم شده تا دكتر نصر مفاهيم را تعريف و تبيين كنند.
* در اين كتاب صحبت هايي از ايشان درباره سيستم جمهوري اسلامي ايران، جايگاه وي در فرقه مريمي و .... مطرح شده كه براي اولين بار طرح شده است و به بسياري از سوالات و شبهاتي كه در طول اين سالها مطرح شده پاسخهاي صريحي دادند.
دکتر غلامرضا اعواني، استاد فلسفه
رئیس سابق موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه بود كه بيشتر از اينكه به كتاب مورد بحث و نقد آن بپردازد به ويژگي ها و توصيف سيد حسين نصر و سابقه ديرينه دوستي خود با وي پرداخت. اعواني گفت: بنده همدوره دكتر نصر بودم و دوستي ۴۰ -۵۰ ساله با ايشان دارم.
* سید حسین نصر كسي است كه در سن ۲۵ سالگي از دانشگاه هاروارد، درجه دكتري گرفت و سه كتاب اول ايشان را هم همين دانشگاه چاپ كرد، و این موضوع قابل انكاري نيست. او به عنوان اولين نفر در جهان اسلام به كنفرانسهاي معتبر فلسفه دعوت ميشد. اكثر آثار ايشان به زبان هاي اسپانيايي، تركي، فرانسه، هندو، اردو و عربي ترجمه شده است.
* دكتر نصر ابعاد مختلفي دارد و ما كمتر متفكری را داريم كه اين همه ابعاد مختلف داشته باشد، حتي شهيد مطهري هم كه ابعاد فكري مختلفي داشت، مثل نصر نبود؛ دكتر نصر به فلسفه و تمدن اسلامی، فلسفه غرب، معرفي تشيع، هنر و مباني اسلامي، پلوراليزم ديني، سنت گرايي، دينشناسي، فرهنگ و تمدن بخصوص فرهنگ و تمدن اسلامي، روشنفكري ديني، محيط زيست، فلسفه جديد غرب و موضوعات بسياري ديگري پرداخته و در خيلي از اين حوزه ها به عنوان نفر اولي بوده كه وارد بحث شده است، مثلاً در سال ۱۹۷۶ در اولين كنگره محيط زيست دعوت شد و سخنراني كرد.
* تفاوت ماهيت حكمت اسلامي با فلسفه جديد غرب، علت عدم توجه علماي دين به علم طبيعي، ارتباط حكمت با عرفان، اسلام با تجدد، ورود فلسفه به ايران، گفتگوي تمدنها، چرايي اسلامستيزي در غرب و ماهيت تجدد از ساير ابعاد فكري اين انديشمند و فيلسوف ايراني است؛ همچنين ايشان در ۱۵ سال اخير با تعدادي از دانشجويان خود مشغول ترجمه قرآن هستند و يك لحظه دست از مطالعه برنمي دارد.
* متأسفانه در ايران خيلي از مفاهيم خوب درك نشده است و ما درباره خيلي از مفاهيم دچار بدفهمي شدهايم. مثلاً معني «سنت» يعني حكمت الهي جاودان، اما ما فقط سنت را در چيزهاي قديمي مثل آبگوشت و اينها ميبينيم يا مثلاً بدفهمي ما از اسلام در سال هاي اخير باعث بدبختي اسلام شده است و لازم است كه بار ديگر دين را بشناسيم دليلش هم اين است كه علماي ما پيام اسلام را درك نكردند و متأسفانه درخصوص دين هاي ديگر هم مطالعه نكردند در نتيجه نوعي اسلامستيزي به وجود آمده است.
مهدي فدايي مهرباني، استاد علوم سياسي دانشگاه تهران
* كتاب نامبرده مزيت و معايب متعددي دارد؛ يكي از مزيت هاي آن، برخورد بيطرفانه نويسنده با موضوع است و اينكه در عين همآوايي با دكتر نصر، ايشان را به چالش كشيده اند و روحيه اقناع نشدن نويسنده بسيار ستودني است چون باعث شده كه سوالات پشتسرهم و متعددي طرح شود.
* در مورد كتاب دو رويكرد وجود دارد: رويكرد اول اين است كه با اثر برخورد شخصي كنيم و نصر را به عنوان كسي كه معلم وليعهد و پدرش وزير فرهنگ زمان پهلوي بوده بشناسيم و اثرش را مطالعه كنيم، رويكرد دوم اين است كه به دكتر نصر به عنوان يك فيلسوف سنت گراي معاصر نگاه كنيم، كسي كه چهره متعادلي از اسلام و موضوع گفتگوي اديان را مطرح كرده است.
* به عقيده بنده براي مواجهه با نصر بايد دو معيار را در نظر داشته باشيم؛ اول اينكه ايشان چه خدمتي به ايران و اسلام كرده است؟ دوم اينكه معيارهايي كه براي نقد او داريم به ما چه چيزي مي دهند و در واقع از جانب آن معيارها كه معمولاً هم مبتني بر سنت خودمان است چطور بايد قضاوت كنيم؟ در خصوص معيار اول كه دكتر اعواني توضيحات كاملي دادند اما در مورد معيار دوم بايد گفت كه اسلام براي قضاوت درباره افراد و افعال و كردار آنها زمان حال را در نظر مي گيرد، چون كنكاش و جستجو در گذشته ما را به جايي نميرساند. البته من مطلعم كه انتقاداتي هم به ايشان وارد است. اهميت اين اثر هم در پاسخ هاي دكتر نصر به اين شبهات و سوالاتي است كه مدتهاست از جانب افراد مختلف خطاب به ايشان مطرح ميشود.
* جداي از چهار فصل ديگر كتاب، اهميت فصل پنجم در اين است كه در اين فصل با آراء و نظراتي از دكتر نصر مواجه ميشويم كه در هيچ جاي ديگري نديده ايم، حتي ايشان در اين فصل به نوعي در مقام دفاع از جمهوري اسلامي ايران برآمدند. و انديشه سياسي ايشان در اين فصل بسيار جالب است چون براي بار اول از چيزهايي حرف زدند كه هيچ جاي ديگري درباره آن حرف نزدند، مثلاً اينكه در مورد چرايي پذيرفتن رياست انجمن فلسفه شاهنشاهي يا ساير مسئوليت هاي مشابه توضيح دادند.
/6262
نظر شما