علی کربلایی - خبرآنلاین/ فرهنگ طرفداران و تماشاگران فوتبالی، به همان شکل دقیقا در والیبال تکرار شده است. هیچ بعید نیست یک روز از سکوهای سالن 12 هزار نفری، مانند ورزشگاه 100 هزار نفری ندای «حیا کن - رها کن» سر داده شود.
اما تماشاگران به منظور چه امری در استادیوم هستند؟ دقیقا به ورزشگاه میروند که چه کاری برای تیمشان انجام دهند؟ «یار دوازدهم» دقیقا چه معنایی در ورزش ما دارد؟
بیایید رو راست باشیم، تیم برنده، تیمی که دست بالا را دارد، تیمی که نیرویش به حریف میچربد، دقیقا چه نیازی به هوادار دارد؟ مگر هواداران میروند که تنها یک «تماشاچی» باشند؟ کیفیت تماشای مسابقه از گیرندههای تلوزیونی که بهتر است. اگر برای برپایی جشن و سرور هم به ورزشگاه میروید، خب با دعوت از فامیلهایتان میتوان در یک دور همی به تماشای مسابقه نشست و حض وافر برد!
کسی که به استادیوم میرود، برای تشویق میرود. نه برای خوشحالی کردن از گرفتن امتیاز. نیست این است زمانی که تیم از نظر روانی کم آورده، این افراد به کمک تیم بیایند. نه آن که خود هم زانوی غم بغل بگیرند و یک بار روانی منفی برای تیم باشند.
یکشنبه شب، علاوه بر والیبالیستها، هواداران هم نمره قبولی نگرفتند. چرا که تنها تماشاچیانی صرف بودند. زمانی که تیم به آنها نیاز داشت شانه خالی کردند و هر یک در حال خود بودند.
تماشاچیان خوب و خون گرمی که فقط موقع برد صدایشان شنیده میشود، به چه کار یک تیم میآِیند؟ والیبالیستها حمایت میخواهند، وقتی که به آن نیاز دارند. جو سالن هر لحظه باید جهنمی باشد. سکوت در خانه، پیغامی دردناک برای سروقامتان والیبال ایران است.
4141
نظر شما