۰ نفر
۱۱ اسفند ۱۳۸۷ - ۰۶:۲۰

گزارش سخنرانی قاسم کاکایی در اولین روز همایش علمی امام محمد غزالی

رضا محبی: قاسم کاکایی، استاد دانشگاه شیراز، در همایش علمی غزالی مباحث خود را با محوریت تاثیر غزالی بر متفکر اروپا از قرون وسطی تا قرون جدید آغاز کرد. وی به‌طور مشخص به مقایسه و تاثیر غزالی بر اندیشه مالبرانش پرداخت. کاکایی در ابتدای سخنرانی خود پیوند عقل و دین را از عمده مباحثی دانست که دانشمندان هر کدام در مقابل آن مواضعی به خصوص دارند. گاهی نزاع وحی و دین، عقل و دین، علم و دین مطرح شده است. کاکایی در خصوص تاثیر غزالی بر اندیشه غرب گفت: غزالی از جمله متفکرینی است که تاثیر او بر غرب کاملاً مشهود است و بیشترین تاثیر وی در همین حوزه نزاع میان عقل و دین پدید آمده است.

در بحث نزاع عقل و دین از نگاه غزالی غالباً یک اشتباه عمده به‌وجود می‌آید. غزالی ضد‌عقل نیست و بر‌خلاف اهل حدیث که ضد‌عقل هستند، به عقل توجه خاصی دارد. غزالی معتقد است که مسلمانان همان‌طور که در علم می‌توانند تغییر ایجاد کنند در فلسفه هم می‌توانند تغییر ایجاد کنند. چالش غزالی با مشاییان موجب کم‌رنگ شدن تاثیر فلسفه شد. در غرب بر‌خلاف شرق ابن‌رشد تاثیر بسیار بسزایی دارد و این شاید به دلیل این باشد که ابن‌رشد شارح ارسطو است و از این منظر جایگاه ویژه‌ای دارد. اکثر متفکران در پیوند شریعت و عقل دیدگاه ابن‌رشد و ابن‌سینا را می‌پذیرند اما چنین تاثیری از ابن‌رشد در شرق وجود ندارد.

کاکایی در خصوص نفوذ غزالی بر غرب گفت: کار غزالی از قرن هفدهم به بعد آغاز می‌شود. در این دوران رفته رفته ارسطو کنار می‌رود و تنها آکویناس است که مدافع ارسطو است. از عمده کسانی که ارسطو را از حوزه کلام مسیحی اخراج می‌کند مالبرانش است. مالبرانش بی‌شک مهم‌ترین کسی است که فلسفه خود را تحت نفوذ غزالی نوشته است. حتی از منظری می‌توان تاثیر غزالی بر اندیشه پاسکال و دکارت را نیز قابل توجه دانست و لایب‌نیتس نیز از این قاعده مستثنی نیست. اسپینوزا هم به واسطه ابن‌میمون از آراء غزالی بهره‌مند شده است. اما شاید بتوان بیشترین تاثیر غزالی بر متفکران غربی را پس از مالبرانش بر اندیشه دیوید هیوم بتوان دید که از غزالی الگوهایی را برداشت کرده و به نفی الاهیات و خدا می‌پردازد.

اما مورد مطالعه بنده در خصوص تاثیر غزالی بر مالبرانش است. مالبرانش تاثیر بسیار زیادی از غزالی گرفته است و این مسئله به وضوح در فلسفه‌اش دیده می‌شود. من در تمام طول تحقیق به این نتیجه رسیدم که مالبرانش کلمه به کلمه تهافه‌الفلاسفه غزالی را خوانده است. اما ژیلسون در خصوص تاثیر غزالی بر مالبرانش می‌گوید: «افکار غزالی و مالبرانش به هم نزدیک است اما باید دانست که به هیچ عنوان مالبرانش آثار غزالی را نخوانده است و با آن روبه‌رو نبوده است و اگر فرض بگیریم که مالبرانش با متون اشاعره و غزالی برخورد داشت حتماً آنها را به باد استهزا و تمسخر می‌گرفت.»

کاکایی در جایی دیگر از سخنانش درد مشترک اسلام و مسحیت را از قول مالبرانش در مسئله تقلید دانست: غزالی معتقد است که «التاثیر عند الاسباب و لا بالاسباب» است. بدین معنی که تاثیر مقارن با اسباب است و نه توسط اسباب. این خداست که فعل را می‌آفریند. از نظر غزالی فاعل باید به فعل خود علم داشته باشد و اگر هم علم نداشته باشد فاعل نیست. اما در این مثال می‌توان این مفهوم را زیر سوال برد. برای مثال من در حال صحبت کردن لبانم را تکان می‌دهم و یا دستانم را تکان می‌دهم با اینکه هیچ شناختی از فیزیولوژی عضلات ندارم. شاید این مثال نشان دهد که تقارن وجود دارد.

کاکایی در جواب ژیلسون که معتقد است مالبرانش غزالی را نخوانده بود چهار دلیل آورد و گفت: چهار دلیل رد نظر ژیلسون عبارت است از:
1- اسنادهایی که در جستجوی حقیقت دارد.
2- از طریق ابن‌رشد می‌شناسد.
3- از طریق ابن‌میمون
4- از طریق آکویناس

وی در پایان سخنرانی انتقادهایی نیز بر آکویناس و به خصوص فلسفه مسیحی وارد ساخته و بحث خود را به پایان برد.

کد خبر 4539

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین