پیرمرد در خصوص علت آن به قاضی گفت: آقای قاضی من و همسرم سال‌هاست که با هم اختلاف داریم اما به خاطر فرزندانمان تحمل می‌کردیم. همیشه سعی کردیم این اختلافات را در دلمان نگه داریم تا فرزندانمان ناراحت نشوند.
وی ادامه داد: اما حالا که همه فرزندانمان ازدواج کرده‌اند و سر زندگی خودشان هستند، تصمیم گرفتیم به این زندگی پر از سردی پایان دهیم و برای همیشه این اختلافات را تمام کنیم.
زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی شوهرم راست می‌گوید ما نمی‌توانیم در کنار هم آسایش داشته باشیم و همیشه همدیگر را تحمل می‌کردیم. حالا که فرزندانمان سر و سامان گرفته‌اند بهتر است ما هم به این زندگی پایان دهیم. به اندازه کافی همدیگر را تحمل کردیم و چشممان را روی تمام اختلافاتمان بستیم. دیگر نمی‌توانیم این اختلافات و فاصله‌ها را تحمل کنیم.
وی ادامه داد: من و شوهرم اصلاً با هم تفاهم نداریم و سر همه موضوعات با هم اختلاف نظر داریم. برای همین هیچ کدام نمی‌توانیم این زندگی را تحمل کنیم.
قاضی پس از شنیدن اظهارات طرفین، سعی کرد آنان را از تصمیمشان منصرف کند اما تلاش او به جایی نرسید.
17302
نظر شما