۰ نفر
۲۴ مهر ۱۳۹۴ - ۱۷:۱۵

در طول تاریخ شاید کمتر کلمه ای به اندازه ی «عشق» سوء تفاهم ایجاد کرده باشد و این سوء تفاهم نه تنها نقطه ی ضعف به حساب نمی آید بلکه به نوعی نقطه ی قوت است. مفاهیم کلی، آرمانی و بزرگ با این سوء تفاهم و سوء برداشت هاست که زیباتر شده و راز وارگی و ابهام و ایهام آنها بیشتر می شود.

شهرام پارسا مطلق -  موضوعات چند بعدی، استعاری و متکثری را در طول تاریخ می سازند که خوانش های متعددی را سبب شده و این واژه ها را بی مرز و کرانه ساخته است. شاید اگر این سوء تفاهم و برداشت وجود نداشته باشد و همه ی مفاهیم تک بعدی، سطحی و عریان باشند. هیچ هنری بوجود نمی آمد و هیچ شور و شوقی جان آدمی را سرشار نمی ساخت و چه بسا زندگی از زیبایی تهی می شد.

شاید در نگاه اول و بدون تامل کلماتی چون فاصله، هجران و دوری بار منفی داشته باشند اما اگر دوری و فاصله در زمینه عشق و دوست داشتن مورد مداقه جدی قرار گیرد بار منفی مذکور تبدیل به کارکردی ایجابی و مثبت می شود. به طور کلی آدمی عاشق چیزهایی ست که مالک آنها نیست و به آنها دسترسی ندارد، زندگی تلاشی برای بدست آوردن نداشته هاست و بعد از به دست آمدن و صفر شدن فاصله انسان با آنها جذابیت شان را از دست می دهند و چه بسا از آنها (نداشته ها) بیزار و متنفر هم بشود و دوباره در طلب نداشته ایی دیگر است. و این روند تا بی نهایت ادامه دارد یک روز صرف بستن دل شد به این و آن/ روز دیگر به کندن دل ز این و آن گذشت. عشق و دوست داشتن هم، چنین است؛ عشق های اسطوره ای مثل لیلی ومجنون و... همه و همه در پرتو هجران، دوری و فاصله شکل گرفته اند. و عشاق وقتی به معشوق خود می رسند؛ آن زیبایی آرمانی فاصله، دوری و نداشتن تبدیل به واقعیت می شود؛ تضادها شروع شده و عشق به حالت احتضار و مرگ می افتد؛ نمونه های متعددی از این را می توانیم در جامعه و محیط اطراف مشاهده کنیم. به طور نسبی می توان گفت مجاورت، نزدیکی و همنشینی مدید دشمن دوستی و عشق و علاقه است. زیرا از راه دور فرد فقط از یک زاویه و یک بعد زیبا و آرمانی شخص مقابل را ارزیابی می کند و به همه ابعاد آن تسلطی ندارد ولی وقتی دوری تبدیل به مجاورت شد و به همه ابعاد یا ابعاد بیشتری از شخص مقابل مسلط گردید و احتمالاً بعضی از آن ابعاد واقعی را دوست نخواهد داشت؛ در چنین شرایطی عشق از بین می رود. عشق صدای فاصله هاست، صدای دوریها، نشناختن ها، یا کمتر شناختن ها و دلتنگی هاست و مجاورت نمود واقعیت ها که بعضاً تلخ هم هستند. نیچه می گوید: لذت بردن از هر چیز مستلزم میانمایه بودن در مورد آن چیز است. (نقل به مضمون)
بنابراین به نظر می رسد انسان وقتی از یک رابطه، یک اثر هنری و یا هر چیزی لذت می برد که در مورد آن میانمایه باشد یعنی بر تمام ابعاد آن دست نیافته و یا مسلط نشده باشد پرده ها و رازها و ایهام ها زندگی را زیباتر می کنند و مولد لذت هستند؛ عریان شدن ها، فرو ریختن دیوارها و کنار رفتن پرده ها آدمی را با واقعیت تلخ مواجه می سازد که از آن لذت نمی برد و زیبا نیست و هنر دروغ زیبایی است برای فرار از واقعیت تلخ زندگی.

کد خبر 468583

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =