حرکت کاروان با عبور از منازل و شهرهای مختلف به سمت شام آغاز شد و چهل منزل در پیش بود.../ قدم به قدم با تاریخ واقعه کربلا

پس از چند روز توقف در کوفه، سفر به شام آغاز شد. منزلگاه های عبوری و محل توقف کاروان از کوفه به شام را چهل منزل گفته اند. کاروان بنا بر گفته های تاریخی اول ماه صفر به شام می رسد. در فاصله 12 روز باقیمانده تا ماه صفر، وقایع مربوط به منزلگاه های این سفر را بررسی خواهیم کرد. گلچین خبرآنلاین از وقایع مربوط به 14 منزل اول را به نقل از پژوهش های دکتر محمدرضا سنگری در ادامه می خوانید.

منزلگاه های از کوفه تا شام


1. خرابه و دیر نزدیک فرات

نیاز به آب و تراکم شهرها و روستا ها در حاشیه فرات، باعث شد تا کراوان مسیر خویش را از کنار فرات انتخاب کند. گزارش آن است که به دیری از نصاری که احتمالا مخروبه بود، رسیدند. فرماندهان و سربازان برای استراحت و صرف غذا متوقف شدند و به خوردن و آشامیدن شراب و شادی پرداختند. سرها را از صندوق بیرون آوردند و دست به دست گرداندند.

سلیمان بن مهران اعمش می گوید: در طواف کعبه بودم، دیدم مردی می گرید و می گوید اللهم اغفرلی و انا اعلم انک لا تغفر. گفتم چرا چنین می گویی؟
پاسخ داد: من یکی از چهل نفری بودم که سر حسین(ع) را به شام می بردند. وقتی به اولین منزل بر دیر نصارا رسیدیم، سر را بر نیزه کردیم و به طعام نشستیم. ناگهان دستی پیدا شد و با قلمی آهنین بر دیوار نوشت: اترجوا امة قتلت حسینا شفاعة جده یوم الحساب

بسیار ترسیدیم. یکی از ما تصمیم گرفت دست را بگیرد اما دست ناپدید شد.

در برخی روایات، وقتی از راهب پرسیدند گفت: 500 سال قبل از بعثت پیامبر شما، این جمله نگاشته شده است. (در برخی اقوال 300 سال) این ابیات را به خط سریانی نیز نقل کرده اند.

2. منزل دوم نزدیک قادسیه

منزلگاه قادسیه همان سرزمین مشهور عراق است که جنگ میان سپاهیان اسلام و یزدگرد سوم ساسانی رخ داد. قادسیه در 15 فرسنگی کوفه است. در این منزل ام کلثوم با آه و اندوه این اشعار را زمزمه کرد:

«ماتت رجالی و افنی الدهر ساداتی .... مردان ما را کشتند و روزگار، بزرگان را از ما گرفت و اندوه و سوزش ما را افزود.
مردان پستی که می دانستند ما دختران رسول خدا هستیم بر ما هجوم آوردند و ما را بر شتران برهنه سوار کردند. گویی ما غنایم برای آنان بودیم.
ای رسول خدا، بر تو سخت و سنگین است کاری که کردند.
ای گروه، شما کافر به رسول خدا شدید. وای بر شما ای گمراهان کافر.»

آیا این سروده از ام کلثوم است یا نوعی زبان حال که شاعری سروده و بعدها به ام کلثوم منسوب شده است، جای تامل دارد.

3. منزل سوم جصّاصه

کاروان حامل سرها، به نزدیکی جصاصه رسید. جصاصه شبیه دهکده بود. در اینجا درنگ کردند و از آنجا به حاکم تکریت نامه نوشتند که ما همراه با سر خارجی می آییم، برای ما آذوقه و علوفه آماده کنید.

مرد نصرانی که اهل تکریت بود قافله را ملاقات کرد و گفت: ای قوم، خداوند ناظر و حاکم بر کار شماست. من در آن روز در کوفه حاضر بودم. این سر، سر خارجی نیست، سر حسین بن علی بن ابی طالب است. وای بر شما ای بیدادگران.

وقتی مسیحیان منطقه شنیدند، انجیل در دست گرفتند و با ناقوس و صلیب بیرون آمدند و بر تپه ای که «خضراء» خوانده می شد بالا رفتند. وقتی سر مبارک امام حسین(ع) را دیدند ناقوس ها را نواختند و گفتند: پروردگارا، ما از این قوم که فرزند دختر پیامبر خود را تشنه کام کشتند و اهل بیت و یارانش را به خاک و خون کشیدند، بیزاریم. آنگاه از ورود خولی بن یزید به شهرشان جلوگیری کردند.

جصاصه در آن زمان قریه ای از توابع کوفه و نزدیکی قصر هبیره بوده است.

4. منزل چهارم شهر تکریت

تکریت در سی فرسنگی بغداد و در جانب غربی دجله قرار دارد. عمده مردم شهر نصرانی بودند. در شهر قلعه های بزرگ بود و محل تجمعی به نام بیعة الخضراء.

حاکم تکریت فرمان داد شهر را آراستند. طبالان طبل زدند. علم افراشتند. مردم بر پشت بام ها و گوچه ها جمع شدند. آنان از همدیگر می پرسیدند چه شده است؟
گفتند سر خارجی آورده اند که بر یزید بن معاویه شوریده و کشته شده است. مردی مسیحی که از کوفه آمده بود و از ماجرا خبر داشت گفت: وای بر شما این سر، سر پسر پیامبر این قوم است. همه به کلیساها رفتند و ناقوس نواختند.

رهبانان شهر جمع شدند و در صومعه را بستند و کاروان را به درون شهر راه ندادند. این رفتار و برخورد مردم تکریت باعث شد تا کاروان و همراهان از ورود به شهر خودداری کنند و به راه خود ادامه دهند.

5. منزل پنجم اعمی

کاروان با گذشتن از کنار شهر تکریت به اعمی رسید. در آنجا درنگ کوتاهی کرد و به راه خود ادامه دهد.

6. منزل ششم دیر عروه

همان گونه که از نام پیداست در این محل دیر یا صومعه ای بود که عبادتگاه راهبان مسیحی بوده است. در دیر عروه نیز درنگ کوتاهی بوده و کاروان از آنجا به صلینا رفته است.

7. منزل هفتم صلیتا (صلینا)

در این منزل کاروان توقفی کرد و بر «خضروان» فرود آمدند. در اینجا صدای مرثیه خوانی جنیان برای واقعه کربلا شنیده می شد. مردم منطقه ی صلیتا نیز قاتلان و حاملان را لعنت کردند و آنها به ناگزیر از آنجا دور شدند.

8. منزل هشتم وادی نخله

کاروان حدود شبانگاه به وادی نخله رسید. بسیاری سروده های جنیان را به این منزلگاه نسبت داده اند نوشته اند زنان جنی در این محل نوحه می خواندند و سوکواری می کردند.

9. منزل نهم ارمینیا

کاروان پس از توقف شبانه در وادی نخله، صبحگاهان به ارمینیا رسید. در این منزل لحظاتی درنگ شد و آنگاه به سمت لینا حرکت کرد.

10. منزل دهم لینا(لبا)

احتمالا با طلوع آفتاب به منزل لینا رسیدند. لینا منطقه ای سرسبز و آباد بود و جمعیت قابل توجهی داشت. پیر و جوان، زن و مرد به تماشا آمدند و همین که سر امام را بر نیزه دیدند و دریافتند که فرزند پیامبر(ص) را کشته اند، قاتلان و حاملان را لعنت کردند و بر پیامبر(ص) و خانواده اش درود فرستادند و خطاب به حاملان و فرماندهان گفتند: ای قاتلان فرزند پیامبر، از شهر ما دور شوید.
لینا نزدیک موصل بود.

11. منزل یازدهم کُحیل

کحیل منزلگاهی در کنار دجله و در نزدیکی موصل بوده است. کاروان از این منزل گذشته، اما در آن توقف و درنگ نداشته است.

12. منزل دوازدهم جُهینه

منزلگاه جهینه، غیر از منزلگاه جَهینه یا آبگاه جُهینه است که در سر راه مگه به کربلا امام حسین از آنجا گذشته و چند تن با او در این محل همسفر شدند.
در جهینه به نظر می رسد مردمی از عربستان ساکن شده بودند. در این محل کاروان توقف کرد و نامه به حاکم موصل نوشته شد تا خود را برای پذیرایی آماده کند.

13. منزل سیزدهم موصل

موصل، نقطه وصل چند شاخه دجله است. مزار یونس بن مَتی در موصل است، همچنین مزار جرجیس پیامبر. تلی مشهور به تل توبه حضرت یونس نیز در این شهر بوده است.

وقتی نامه حاملان سر به حاکم کوفه رسید که در آن نوشته شده بود سر حسین(ع)، همراه ماست. حاکم دستور داد تا به مردم شهر اطلاع دهند و شهر را بیارایند. مردم از هر سو گرد آمدند و می پرسیدند: چه شده است؟ گفتند: این سر کسی است که بر یزید قیام کرده است.

یکی از مردم شهر که ماجرا را می دانست اعلام کرد ای مومنان! وای بر شما، می دانید این سر کیست؟ این سر فرزند فاطمه، دختر پیامبر(ص) است که او را در کربلا کشته اند و اکنون نزد یزید می برند.

در این هنگام سه هزار نفر از اوس و خزرج جمع شدند و تصمیم گرفتند بجنگند و سر حسین را از حاملان بگیرند و در شهرشان دفن کنند و در قیامت در پیشگاه رسول خدا و فاطمه زهرا سرافراز باشند. همین که فرماندهان و حاملان سر شنیدند، به شهر وارد نشدند.

در ناسخ التواریخ به نقل از روضة الاحباب آمده است که: شمر بن ذی الجوشن به حاکم موصل نامه نوشت که پذیرای آنان باشد و حاکم موصل با اشراف شهر مشورت کرد و مردم شهر، بیشتر شیعیان حضرت علی(ع) بودند. آنان گفتند ما به این رسوایی و زشتی تن نخواهیم داد و حاکم شهر در پایخ نامه شمر موقعیت شهر را توضیح داد و شمر در یک فرسنگی شهر توقف کرد و سر امام را از نیزه فرود آورد و بر سنگی نهاد. قطره خونی بر سنگ چکید و هر سال عاشورا، از آن سنگ خون می جوشید و مردم جمع می شدند و سوگواری می کردند و به آن «مشهد النقطه» می گفتند. این سنگ تا زمان عبدالملک مروان بود و پس از آن، آن را ناپدید کردند.

14. منزل چهاردهم تل اعفر (تلعفر)

تل اعفر در سمت چپ موصل و نزدیک کوه سنجار بوده است. کاروان به این تقطه رسید ولی از آن گذشت و به سمت سنجار رفت.

/6262

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 473555

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 7 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۹:۵۵ - ۱۳۹۴/۰۸/۱۰
    15 0
    سلام بر حسین
  • خادم حسین A1 ۰۷:۵۹ - ۱۳۹۴/۰۸/۱۱
    13 0
    دیالوگی زیبا از فیلم روز واقعه : مسیح را مسیحیان نگشتند چگونه است که مسلمانان فرزند پیامبر خود را می کشند ؟