حسین شریفی-خبرگزاری خبرآنلاین؛ سهراب مرد! سهراب قصه ی ما همان خوش قد و بالایی است که یک روز 120 هزار نفر را روی پیست تارتانی در آزادی می نشاند. پیستی که آن روزها خاکی بود و برای آن همه عاشق، سرما و گرما نداشت. همانی که به قول همایون بهزادی سببی بود که از امجدیه تا بیست و پنج شهریور سابق را هیچ وقت پیاده گز نکند و روی دست مردم سرطلایی به میدان برسد. سهراب داستان ما با لج بازی های محمد علی آبادی و محمد دادکان غزل خداحافظی را خواند.
روزها یکی یکی گذشتند و هرقدر بیشتر منتظر ماندیم تا کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی گزارش پرسرو صدایش از فساد در فوتبال را منتشر کند، این اتفاق نیفتاد تا عضر یکشنبه!
آن هم در آستانه ی آغاز ماراتن انتخاب نمایندگان مجلسی که در راه است. بگذریم...
شاید شهریار هم فکر نمی کرد روزی آن سوال مشهورش از یار بی وفای دیرین که "آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا" به یکی از ضرب المثل های قند شیرین فارسی بدل شود. اما شد و چقدر هم به جا شد!
گزارش کمیسیون اصل نود مفصل است و خودتان اگر دوست داشتید می تواند بروید و بخوانید. ولی سوال این گزارش بزرگ این جاست که حالا چرا؟ بعد مرگ سهراب قصه ی ما؟
آن چه در گزارش نمایندگان آمده صراحتی دارد که می تواند خنده را بر لب های خیلی ها در فدراسیون بخشکاند و اعضای مجمع را با یک علامت تعجب و حتا سوال مواجه کند که آن ها فدراسیون را این چهار سال با کدام قانون اداره کرده اند!؟ اساس نامه ای که نهاد قانون گذار آن را بی اعتبار می خواند؟
این یعنی مدیریت کفاشیان بر ساختمان گرانیت کوچه ی دوم سئول چهار سال است غیر قانونی است!
گزارش خیلی مفصل است، ولی در صدر مهم ترین دلایل بروز پدیده ی فساد در فوتبال، مشکلات ساختاری اساس نامه ی فدراسیون را نوشته اند و بعد هم منفعل بودن وزارتی که وزیرش همین چند وقت پیش گله از فوتبال را پیش همین نمایندگان برده بود. بعد هم نظارت نکردن مجمعی که این روزها بیش تر از هر روز و هر روز بیشتر از دیروز به تشریفاتی بودنش می شود ایمان آورد.
برای همین هم در بند یک بخش "نقص و نقض مقررات موضوعه" نمایندگان تکلیف را معلوم می کنند و این گزارش می رود سراغ آن اساس نامه که محسن صفایی فراهانی و دیگرانی که عضو کمیته ی انتقالی بودند، آن را تصویب کرده اند. در بند 2 هم ماهیت دموکراتیک بودن انتخاب ارکان فدراسیون را زیر سوال می برد، چون رای دهنده ها زیرمجموعه ی آقای رییس وقت هستند! می خواهد این رییس خندان باشد و می خواهد عبوس. چون آن گونه که در گزارش آمده: "با این شیوه هر کس رییس فدراسیون شود، تا روزی که اراده کند، رییس باقی خواهد ماند."
راستی! "ف.ک" های فوتبال را یادتان هست؟ ناقضان ساحت قانون فوتبال بودند. "ستاد رسیدگی به تخلفات حرفه‌ای" یا همان منشور اخلاقی خودمان با چیره دستی آن ها را شناسایی کرد و برای سال ها از فوتبال کنارشان گذاشت. کاری به این ندارم که آن ها چه کرده بودند و این حکم آیا عادلانه بود یا نه؛ ولی گزارش می گوید این ستاد غیر قانونی است!
نویسندگان این گزارش البته اصلاحیه ها و آیین نامه های تازه را هم فراموش نکرده اند که باید یک حقوق دان آن ها را می نوشت یا نحوه ی نگارش آن ها را مدیریت می کرد. ولی همه ی کمیته ی حقوقی این فدراسیون را تا تیرماه 93 یک غیر حقوقی اداره می کرد؛ بعد هم که حقوق دان ها آمدند شخصیت غیر حقوقی همچنان سر جای خود بود.
نمایندگان خیلی صریح حضور این همه قاضی در فدراسیون را هم زیر سوال برده اند. از قاضی شاه حسینی و شریفی تا قاضی محمدزاده و قطبی و حسن زاده را!
به نظر می آید آن ها که نشسته اند و بیشتر از 100 جلسه برای نوشتن این گزارش وقت گذاشته اند، می تواستند جایابی برخی چیزها را به جای اساس نامه در آیین نامه ها جستجو کنن؛ هرچند این موضوع در این بحپ نمی گنجد.
فوتبال را می شود پاک کرد تا دوباره سهراب ما پیش چشم نسل تازه ای از آن ها که دوستش دارند قد بکشد.
اما به یک شرط!
آن هم این که این بار عالی جنابان عضو مجمع عمومی فدراسیون پیش از آن که پای نهادهای نظارتی و دولتی و بعد هم فیفا به پرونده ی سوءمدیریت رییس فعلی باز شود، درخواست یک مجمع عمومی کنند و این سوءمدیریت را بپذیرند و با قانون اساسی فوتبال که مصوب 1386 فیفا و هیات وقت دولت است، رییسی تازه برگزینند تا او هم اساس نامه ای جدید بنویسد که ردای هر برازنده ای برای ریاست فوتبال باشد. نه آن که با کوک و وصله و پینه، آن را قواره ی تن خود کند.
آن وقت آن نهادهای نظارتی و کمیسیون اصل نود می دانند و می مانند و این چهار سال غیر قانونی.
عالی جنابان عضو مجمع! بیایید و این بار ثابت کنید تشریفاتی نیستید.
بگذارید فوتبال زنده بماند و برخیزد. شاید این CPR شما یا همان تنفس مصنوعی تان به کار فوتبالی که دوستش دارید بیاید.
252 43
نظر شما