یکی از ویژگیهای بارز معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت نهم و دهم برگزاری همایشها، جشنوارهها و مسابقاتی است که ویژگی مشترکشان عناوین دهانپرکن و پرطمطراقی است که مخاطب ناآشنا و بیاطلاع از چند و چون و کیفیت برگزاری آنها جز حیرت، واکنش دیگری نمیتواند نشان دهد و ظاهراً این همان چیزی است که مدیران صدیق و سختکوش ما درپی آنند.
البته بخشی از این رفتارها کاملاً طبیعی است. وقتی مدیری از ساماندادن به مسائل جزئی و پیشپاافتاده عاجز است، مجبور است ناتوانی خود را در پس عناوین بزرگ پنهان کند. برای اینکه کلیگویی نکرده باشم، مشخصاً به تصمیمات معاونت فرهنگی در حوزه شعر اشاره میکنم. در دولت نهم و دهم ادعا شد دولتهای پیشین به مقوله شعر که سرمایه ملی ماست، بیاعتنا بودهاند و دولت عدالتمحور و مهرورز قرار است جبران مافات کند و شعر و شاعر را در جایگاه و پایگاه حقیقی خود بنشاند.
به همین منظور ابتدا تصمیم گرفته شد از هر شاعری مجموعهای نفیس به چاپ برسد و به بهانه آن حقالتألیف تا حدودی مناسب به شاعران داده شود اما این مجموعهها، اغلب مجموعههایی شلخته بودند که اغلاط مطبعی و نوع اطلاعرسانی مندرج در آنها چیزی در حد فاجعه بود. جشنوارههای شعر فجر هم بیش از آن که جشنواره باشد، چیزی شبیه تقسیم غنایم بود.
در این میان فقط نامهای به نوعی معتبر سوزانده شدند، سالی علی معلمدامغانی را خرج جشنواره کردند و سالی دیگر موسویگرمارودی را. دسته گل آخر هم نمایشنامه غمباری به نام همایش بینالمللی شاعران ایران و جهان است. همایشی که افتتاحیه آن از شب شعرهای دانشجوییِ کمهزینه هم بیرونقتر بود. این بار هم نام موسی بیدج مترجم نامآشنا و زحمتکش کشور ما خرج این همایش شد، دبیری که حتی در انتخاب شعر شاعران برای کتاب جشنواره معذوریتهای بسیار داشت.
بدون شک این آخرین ضایعهای نیست که متوجه شعر فارسی خواهد شد. تا مادامی که نگاه مدیران فرهنگی ما همین نگاه حاکم باشد و رئیس جمهور محترم هم خیال کند با انتصاب قائممقام وزیر در امور شعر، کاری برای شعر و شاعران انجام داده است، وضعیتی بهتر از این نخواهیم داشت. البته از قدیم گفتهاند و درست هم گفتهاند که همه چیزمان باید به هم بیاید.
وقتی قرار باشد مدیریت جهان برعهده ما باشد و مصائب بزرگی همچون سیل و زلزله را با دعا و راز و نیاز و پیشگویی حل و فصل کنیم، با شعر و شاعری هم بهتر از این نمیشود برخورد کرد. بگذاریم و بگذریم و گوش به سخن شاعرِ شاعران، لسانالغیب، حضرت خواجه شیراز بسپریم که فرمود:
در کوی ما شکسته دلی میخرند و بس
بازار خودفروشی از آن سوی دیگر است
نظر شما