تقویم شهریورماه را که ورق میزنید در صفحه سوم شهریور با این عبارت مواجه میشوید «بامداد امروز نیروهای شوروی از شمال و انگلستان از جنوب ایران را مورد حمله زمینی، دریایی و هوایی قرار دادند.» این حمله جبهه موسوم به متفقین (انگلیس، شوروی و آمریکا) در حالی بود که ایران زمان رضاشاه بیطرفی خود را در جنگ جهانی دوم اعلام کرده بود اما بهانه حضور نیروهای آلمانی در ایران باعث شد که متفقین به این نامه توجهی نکنند و کشور ما را مورد تهاجم همه جانبه قرار دهند.
هر چند بررسی نوع بیطرفی ایران و بهانهای که باعث تهاجم متفقین شد خود موضوع مهمی است که نیاز به موشکافی همه جانبه دارد اما در این میان بحث حضور نیروهای متفقین و صدماتی که به ایران رساند مطلبی است که زمینه اختلاف برخی از محققان را برانگیخته و هر کدام نیز با اتکا به اسناد معتقدند که مثلا روسها بیشترین صدمات را به مردم وارد کردند و در مقابل امثال محمدقلی مجد در کتاب «قحطی بزرگ» معتقد است که انگلیسیها با ظلمی که به ایران دهه 20 روا داشتند باعث به وجود آمدن قحطی آذوقه شدند. مجتبی سلطانیاحمدی نیز با مراجعه به اسناد بر این باور است که میزان ظلم انگلیسیها و آمریکاییها به مراتب بیشتر از روسها بوده و اسنادی را در پژوهش در دست تالیف خود نیز ارائه کرده است.
مجید تفرشی، سندپژوه، علی ططری، مدیر مرکز اسناد کتابخانه مجلس شورای اسلامی و الهام ملکزاده، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با تکیه بر اسناد معتقدند نقش روسها در به وجود آمدن قحطی در ایران پس از جنگ جهانی دوم به مراتب پررنگتر از انگلیس است.
مجتبی احمدیسلطانی، پژوهشگر تاریخ که به همراه مراد سلیمانی زمانه در حال تدوین و نگارش کتاب «ایران در جنگ جهانی دوم: اشغالگری و قحطی» است، گفت: قحطی فراگیر و بیماریهای واگیر در سالهای 1322-1320 میراث اشغال ایران توسط متفقین به ویژه انگلستان بود.
او افزود: ایران سوم شهریور 1320 مورد تجاوز نظامی بیرحمانه قرار گرفت و به سرعت اشغال شد و سلطنت رضاخان سقوط کرد. بازکاوی گستره عمیق شادکامی مردم که از خبر عزل و تبعید رضاشاه صورت گرفت مجال دیگری میطلبد و باید آن را در دیکتاتوری و ستمکاری دوران سلطنت شانزده ساله پهلوی نخست جستجو کرد. اشرف پهلوی هم بعدها در خاطراتش اعتراف میکند: «اگر یک صدا از میان مردم به نفع پدرم بر میخواست انگلیسیها در تصمیم خود بر عزل پدرم تجدید نظر میکردند.»
این پژوهشگر و مولف کتابهای تاریخی گفت: این کتاب از دو بخش تشکیل شده است. عنوان بخش اول «ایران در جنگ جهانی دوم: اشغالگری و قحطی» است و شامل پنج فصل است. فصل نخست به بیان کلیات اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران در دوران اشغال میپردازد. در فصل دوم حضور متفقین در ایران و نقش آنها در بحران مواد غذایی تبیین شده است. در فصل سوم و چهارم و پنجم به صورت جداگانه نقش دولتهای انگلستان، شوروی و آمریکا در بروز این فاجعه بزرگ یعنی بحران آذوقه و قحطی فراگیر ارزیابی شده است.
احمدیسلطانی اظهار کرد: بخش دوم کتاب هم مشتمل بر مجموعهای از اسناد مرتبط با موضوع است که شامل 170 صفحه اسناد معتبر است که از مرکز اسناد وزارت امورخارجه، دفتر نخستوزیری، سازمان اسناد ملی ایران، مجلس شورای اسلامی و نیز اسناد منتشر شده در قالب کتاب سند، تهیه شده است.
وی عنوان کرد: گزارشهای تأسفبار فراوانی از شهرها و مناطق مختلف به مرکز کشور مخابره شده که از جمعآوری و غارت ارزاق و آذوقه مردم توسط متفقین حکایت میکرد و نقش دولت استعماری انگلستان در این میان برجستهتر بود. مانند گزارش وزارت دارایی در سیاُم خرداد ماه 1321 از وخامت وضع ارزاق در اهواز بر اثر مداخلات انگلیسیها خبر میدهد یا گزارش وزیر امور خارجه وقت کشورمان در شانزدهم مهرماه 1321 به دفتر نخستوزیری و یا نامه محرمانه وزیر کشاورزی در یکم مهرماه 1321 به نخست وزیر درباره خرید گوسفنداز سوی انگلیسیها و ضرورت جلوگیری از لطمه خوردن به گلهداری ایران نکاتی است که گزارشهایی درباره آن وجود دارد.
این پژوهشگر تاریخ ادامه داد: همچنین گزارش وزیر دارایی در یکم مهرماه 1321 به نخست وزیر درباره خروج مواد غذایی از ایران به خاک عراق توسط نیروهای انگلیسی برخلاف تصویبنامههای دولت و بدون اجازه بازرسی توسط مأموران گمرک نمونههایی از اسناد فراوانی است که نقش برجسته دولت انگلستان را در بروز این فاجعه نشان میدهد.
سلطانیاحمدی افزود: نقش مخرب دولت انگلستان در بروز قحطی سبب میشود زندهیاد بهار طی اشعاری دولت انگلستان را خطاب قرار دهد و بگوید:
«همه بردید و چریدید و بکردید انبار/ زحبوب و زبقول و زپیاز و زذغال
برزگر گرسنه و جیش بریتانی سیر/ شهر بیتوشه و اردو زخورش مالامال
که شنیده است که مهمان بخورد هم ببرد/ هم نهان سازد و هم سوزد اگر یافت مجال»
او در شعر دیگری پهلوی دوم را به دلیل بیاعتنایی به حقوق مردم و حرفشنوی از انگلستان اینگونه خطاب قرار میدهد:
«قبله عالم تو شاهی یا سفیر انگلیس/ تو اجیر ملت استی یا اجیر انگلیس
مهره شطرنج کمتر باش ای شاه جهان/ کم به ساز شوم استعمار آوازه بخوان»
احمدیسلطانی در ادامه افزود: البته برجستگی نقش انگلستان نافی نقش ویرانگر روسها و آمریکاییها در این فاجعه بزرگ نیست. مثلا فرمانداری قزوین در طی گزارشی به وزارت کشور در بیست و یکم اردیبهشت ماه سال 1322 به چادر زدن ارتش آمریکا در اراضی قزوین و ویرانی مزارع اشاره کرده و یا نامه محرمانه وزیر دارایی به وزیر امور خارجه وقت کشورمان در چهارم مردادماه 1322 درباره خرید جُو توسط نیروهای شوروی از کشاورزان و لزوم اقدام فوری برای جلوگیری از این کار و همچنین شعر ماندگار «خون است دلم برای ایران» مرحوم منوچهر ستوده بیانگر نقش روسها در بحران مواد غذایی است.
او در پایان گفت: در واقع دغدغه مشترک بنده و مراد سلیمانیزمانه مبنی بر تبیین شرایط ایران در این مقطع تاریخی با تکیه بر بحران مواد غذایی و قحطی فراگیر و ظلمهای وارده بر ملت ایران، ما را در انجام پژوهش بر این موضوع مصمم ساخت.
58241
نظر شما