در آن سفر ما در نخستین بازی به قطر خوردیم. ما خبرنگاران در هتل دوحه شرایتون اقامت داشتیم. طبقه همکف هتل را برای ما تجهیز کرده بودند، در قسمتی، چای، قهوه، کیک و...، چند نفر مترجم پشت میزها نشسته بودند و آماده به خدمت شبانهروزی، دائم ما را به اصطلاح تحویل میگرفتند.
در نخستین بازی ما به قطر خوردیم و با گل فرشاد پیوس اولین بازی را بردیم. وقتی از ورزشگاه برگشتیم، قطریهای کمجنبه، بساط سماور ـ قوری، نسکافه و اینجور چیزها را جمع کرده بودند. علت را که پرسیدیم با زبان بیزبانی شکست قطر را یک جوری پیش کشیدند.
بعد از آن بازی عبدالعلی چنگیز در جمع بر و بچههایی که در قطر بازی میکردند، خبر اخراج مربی برزیلی قطر را آورد و با لهجه شیرین اصفهانی گفت: «همین الان شیخ گفت به یارو گفتیم دوشش رو هم بره برزیل بگیره!»
مثل اینکه یک چنین سرنوشتی در انتظار همین مربی اروگوئهای است که خیال میکند مربی یک تیم باثبات است.
درباره فوتبال قطر، دنیا درگیر یک چالش بزرگ است و همه بر این نکته اذعان دارند که؛ جناب سپ پلاتر یک جورهایی، زیرآبی رفته و دادن امتیاز میزبانی به قطر برای جام جهانی ۲۰۲۲ حسابی مشکوک است. اما تیم ملی کنونی قطر، تیمی ترکیب و مونتاژی است از ملیتهای مختلف. حدود ۳ دهه قبل یعنی بعد از سال ۱۹۸۶ میلادی تعدادی از بازیکنان تیم ملی ایران مثل پنجعلی، چنگیز، محمدخانی، درخشان، شاهرخ و شاهین بیانی و... به قطر رفتند و عضو باشگاههای این کشور شدند.
در همان زمان یک روز برای دیدن تمرین عبدالعلی چنگیز به همراه او به باشگاهی رفتیم که از هر نظر امکانات بینظیر و به اصطلاح فول داشت. آن روز مربی بدنساز تیم مشغول کار بود، یک مربی مو زرد خارجی که اصرار زیادی داشت تا یک بازیکن باشگاه که اتفاقاً ملیپوش هم بود، وزنه بزند.بازیکن مورد نظر زیر بار نمیرفت و کار به التماس کشیده شد! بازیکن میگفت: الان حوصله ندارم و باید بروم با شیخ فلان قرار ملاقات دارم.من و چنگیز حسرت این همه امکانات و تسهیلات را میخوردیم و میگفتیم؛ حساب کن اگر این دستگاهها در اختیار ما بود و بچههای جنوب شهر ما میتوانستند از چنین چیزهایی استفاده کنند، چهها که نمیکردند و به کجا که نمیرسیدیم. خلاصه، آن مربی خارجی میگفت: «اینها فوتبالیست نمیشوند چراکه ما باید به زحمت و با التماس آنها را تمرین بدهیم و همین که تا حدودی آماده میشوند، ناگهان ۱۰، ۱۵ روز غیبشان میزند و سر از تایلند و اینجور کشورها درمیآورند! بعد هم که معلوم است، روز از نو روزی از نو و مشخص است که از اینها فوتبالیست درنمیآید.» این مربی خارجی میگفت: «من عاشق کار کردن در کشور شما ایران هستم. جایی است که استعدادهای زیادی دارد. من اگر ایران باشم، میتوانم تیم شما را قهرمان آسیا کنم و بعد دوباره برمیگردم و از اینها پول میگیرم!»
یعنی اعتبارش را با ما به دست بیاورد و پولش را از قطریها بگیرد. اتفاقاً چند شب پیش، در برنامه ۹۰، همین عبارت را به شکلی از زبان زولا شنیدم. زولا تصریح کرد که فوتبال کار سختی است و اینها آدمهای راحتطلبی هستند و تن به ریاضت فوتبال نمیدهند!
امروز کیروش این قضیه را میفهمد و درست میگوید که ما صاحب بهترین و نخبهترین فوتبالیستهای آسیا هستیم و امروز قطر پس از آن همه سال به آنجایی رسیده که انتظارش را داشتیم؛ یک تیم شلم شوربا که هیچگونه هویتی ندارد.
43503
نظر شما