به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، پرویز شهبازی کارگردان ایرانی با فیلم «مالاریا» برای نخستین بار به جشنواره ونیز پا گذاشته است. «مالاریا» داستان دو جوان فراری از خانه است که میان یک گروه نامتعارف در تهران پناهگاهی موقتی مییابند.
شهبازی قطعات داستان را از میان تصاویر یافت شده در یک تلفن همراه گمشده کنار هم میگذارد و تصویری از تهران معاصر و حقیقت جوان ایرانی ارائه میکند که در عین حال هم شاد و هم محزون است.
ساعد سهیلی در «مالاریا» در نقش جوانی به نام مرتضی همراه با دختری به نام حنا با بازی ساغر قناعت از خانه فرار کرده و به تهران میآید. آنها در راه تهران سوار ماشین بانی با بازی آذرخش فراهانی عضو یک گروه موسیقی راک میشوند. این آغاز ماجراهایی است که این زوج را به قلب شهری شلوغ میبرد.
«مالاریا» در آخرین روز برنامه افقهای هفتاد و سومین دوره جشنواره فیلم ونیز به نمایش درآمد. شهبازی در گفتوگویی با نشریه اسکرین درباره «مالاریا» صحبت کرده است:
الهامبخش شما در داستان دو عاشق جوان در حال فرار چه بود؟ آیا این داستان براساس رویدادی واقعی است؟
من 13 سال است که درباره جوان ایرانی فیلم میسازم. این کار نیز در ادامه فیلمهای قبلی من «دربند» و «نفس عمیق» است، که آنها نیز درباره جوانهای ایرانی بودند. من با جوانان زندگی میکنم، کارهایشان را دنبال و روی رفتارشان تمرکز میکنم. الهامبخش من جامعه اطرافم است، برخی از جزئیاتی که در فیلم میبینید از اشخاص و زندگیهای واقعی آمده است.
آیا مالاریا در واقعیت وجود دارد؟
این گروه ساختگی است و وجود خارجی ندارد اما گروههای بسیاری از این دست با موزیسینهای جوان و تحصیلکرده وجود دارند. متاسفانه این گروهها به دلیل مشکلات اقتصادی، اجتماعی و همچنین محدودیتهای پیش رویشان در ایران با سختیهای بسیاری برای ادامه حیات دست به گریبان هستند.
بازیگران فیلم را چگونه انتخاب کردید؟
به غیر از ساعد سهیلی تمام بازیگران فیلم آماتور هستند. درباره آذرخش فراهانی اما مدتی بود که به نقشی برای او فکر میکردم.
در حالتی مشابه با فیلم «تاکسی» جعفر پناهی در این فیلم نیز یک ماشین کهنه زمینه اصلی داستان است. آیا این انتخاب به دلیل راحتتر شدن فیلمبرداری در تهران بود؟
نه، ماشین در واقع به عناصر داستان و این حقیقت که گروه مالک یک ماشین است، مرتبط است. من در فیلمهای پیشین خود نیز از فیلمبرداری در ماشین استفاده کرده بودم. ایده استفاده از ماشین به عنوان لوکیشن اصلی در حقیقت به عباس کیارستمی فیلمساز بزرگ ایرانی و فیلمهایی مانند «طعم گیلاس» و «ده / Ten» باز میگردد.
فیلمبرداری در خیابانهای تهران راحت بود؟
«مالاریا» فیلم سادهای نبود. فیلمبردای اثر با یک گروه حرفهای سه ماه طول کشید. فیلمبردار ما از چهار نوع مختلف از دوربین با چهار توانایی متفاوت برای فیلمبرداری استفاده کرد. البته او همزمان از چهار دوربین برای فیلمبرداری استفاده نمیکرد. برای مثال ما برای برداشتهای تلفن همراه یا برداشتهای روی پایه از دوربینهای متفاوتی استفاده کردیم.
در یکی از صحنههای فیلم شاهد جشن توافق هستهای در خیابان هستیم. آیا این همزمانی اتفاقی بود؟
در مرحله پیشتولید احتمال میدادیم که توافق صورت پذیرد و مردم در خیابانها جشن بگیرند. ما در داستان فضا را ایجاد کردیم و منتظر ماندیم که اتفاق روی دهد. سیاستمدران مذاکره را بدون در نظر گرفتن برنامه فشرده فیلمبرداری ما ادامه میدادند! ما خوششانس بودیم که پیش از اتمام فیلمبرداری توافق حاصل شد.
«مالاریا» مانند نامه عاشقانهای به تهران و اهالی آن و یادآور شیوه فدریکو فلینی در فیلم «رم» است. آیا این یک تصمیم آگاهانه بود؟
خوشحالم که این را میشنوم. اینکه فرد دیگری احساس فیلمساز را درک کند خوشایند من است. بله فیلم تصویری پرمهر از تهران است که هر روز تغییر میکند اما هنوز سرشت و زیبایی خاص خود را دارد. کامیار محسنین منتقد ایرانی هم به موضوع فلینی اشاره کرده بود.
منبع: اسکریندیلی / 9 سپتامبر
58241
نظر شما