گفتن از یار دیرین وبه تعبیر خودش«دوست 60ساله»تنها عاملی است که می تواند آیت الله جنتی را به رغم تراکم کاری و نیز دوری از انجام مصاحبه های مطبوعاتی، به یک گفت وشنود ترغیب کند.
آن چه می خوانید خلاصه و نکاتی مهم از این گفت وگوی تفصیلی نسیم آنلاین است:
روایت هایی از 60 سال دوستی
مدت دوستی بنده با آن بزرگوار،حدود 60 سال بود. یعنی هر دو در اوایل جوانی، در قم بودیم. ایشان از مشهد تشریف آورده بودند، من هم از اصفهان آمده بودم. بعد از مدتی با هم آشنا شدیم و عمدتاً در درس مرحوم آیتالله بروجردی(رضوان الله تعالی علیه) با هم بودیم و یکدیگر را میدیدیم و با چند نفر از دوستان مشهدی دیگرمان هم، در آنجا ارتباط پیدا کردیم. یک جمع چهار پنج نفره بودیم. من بودم و آیتالله خزعلی،شهیدآیتالله سعیدی، آیتالله نهاوندی نوه مرحوم نهاوندی و آقای نصراللهی. ما چهار پنج نفر، مرتباً با هم جلسات و مهمانیهای نوبتی داشتیم.
ماجرای مردی که از طرف امام زمان(عج) به آیت الله خزعلی سلام رساند
این مسئله هم یکی از فصول مهم فضایل وکمالات آن بزرگوار بود.بعضی از افراد اهل دل و حال با ایشان دوستی داشتند و به ایشان علاقمند بودند. خود ایشان میگفت: «یکی از این افراد که به خانه ایشان میآمد، میگفت: در این خانه نور میبینم. به او گفتم: این نور قرآن است که در اینجا احساس میکنی!» ایشان معنویت بسیار بالایی داشت. اهل گریه وتضرع بود. اهل مناجات بود.
هم در مناجات و هم در توسل به ائمه(ع) و روضهها،بسیار گریه میکرد.بی تردید ایشان مورد عنایت حضرت ولیعصر(عج) بود و از جنبه روحی با آن بزرگوار، ارتباطی عاشقانه داشت و زیاد نجوا می کرد. من واقعاً حسرت مقامات عالی ایشان را میخورم. ایشان مسائلی را به من میفرمودند. یکی از مسائلی که چندین بار به من فرمودند- نمیدانم یادشان رفته بود که قبلاً به من گفتهاند و شاید به این دلیل چند بار تکرار کردند- این بود که: «یک وقتی در یکی از خیابانهای تهران راه میرفتم. آقایی به من رسید». اسم آن آقا را هم گفتند و یادداشت کردهام. گفتند: «به من رسید و گفت: حضرت ولیعصر(عج) به شما سلام رساندند!»
ایشان میگفت :«خیلی خوشحال شدم که عجب! چطور چنین لیاقتی را پیدا کردم؟» مدتی گذشت و بعد همین آقا به من گفت: «نمیخواهی با هم به مکه برویم؟» گفتم: «بله»، ایشان میگفتند: «من و خانوادهام با ایشان حرکت کردیم و رفتیم. به مدینه که وارد شدیم برای زیارت قبر حضرت حمزه(ع) رفتیم. مأمورین در آنجا بودند و معمولاً نمیگذاشتند کسی جلو برود. این رفیقمان گفت بیا از دیوار آن طرف و سر قبر حمزه(ع) برویم». گفتم: «نه، نمیبیننداینها اجازه نمی دهند!» با این حال می فرمودند:« با هم رفتیم، از دیوار آن طرف پریدیم!» حتی در ذهنم هست که گفتند:« خانوادهام هم آمدند. رفتیم و نشستیم و یک زیارت سیر سر قبر حضرت حمزه(ع) خواندیم و هیچکس هم متوجه نشد!». شاید میگفتند:« آنجا نمازی هم خواندیم. بعد هم برگشتیم که به مدینه برویم، ماشینی جلوی ما توقف کرد و گفت: آقا! بفرمایید شما را برسانم. بدون اینکه از ما بپرسد میخواهید کجا بروید. سوار ماشین شدیم. او ما را صاف دم در هتلی که در آن اقامت داشتیم برد. نه اینکه قبلاً صحبتی باشد یا آشنایی داشته باشیم».
ایشان میگفت:«احتمالا این ماشین را حضرت ولیعصر(عج) برای ما فرستاده بودند و این راننده هم از طرف ایشان مأموریت داشت». ایشان از این مسائل داشتند و اینها از مختصات ایشان بود. ایشان با واسطه، از شاگردان مرحوم حاج میرزا مهدی اصفهانی بود که با حضرت ولیعصر(عج) ارتباط داشت. بعضیها هم میدانستند ایشان این ارتباط را دارد. ایشان در جاذبه منش حاج میرزا مهدی قرار گرفته بود و این اخلاقیات و روحیات از آنجا و مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی و علمای مشهد به ایشان منتقل میشد.
برخورد قبل از سال 88 با یکی از سران فتنه
بسیار خوشاخلاق بودند. حسن ایشان این بود که با اهل حال و اهل دل و وفاداران به انقلاب و امام رفیق و دوست و با مخالفین سخت دشمن بودند. یعنی انعطافناپذیر بودند و اینها را قبول نمیکردند. نمیخواهم نام ببرم. در همین سالن شورای نگهبان، جلسهای داشتیم و چند نفر را دعوت کرده بودیم. اتفاقاً یکی از اصحاب فتنه هم که آن روزها هویتش چندان معلوم نشده، ولی در عین حال شناخته شده بود، بنا بود به آن جلسه بیاید. همینقدر میتوانم بگویم سید بود، بیشتر از این نمیتوانم بگویم! آیتالله خزعلی قبل از اینکه به جلسه بیایند، در گوشهای نشسته بودند و داشتند قرآن میخواندند که آن فرد آمد. وقتی وارد شد، آقای خزعلی نگاهش کردند.او به طرف آقای خزعلی رفت که احوالپرسی کند. سلام کرد، ایشان جواب داد، ولی از جایش بلند نشد! آن فرد هم که دید ایشان از او استقبال نکرد، راهش را کج کرد و رفت! تا این حد در برخورد با مخالفین نظام، انقلاب و امام قاطع بود. این آقا کسی بود که بعدها جزو سران فتنه شد. میخواهم بگویم ایشان در اینگونه موارد انعطافناپذیر بود و روی مواضع خودش سخت ایستاده بود.در مجموع نسبت به بعضی از افراد که دربرابر امام، رهبری و نظام موضع دارند، بسیار حساس بودند. در مورد یکی از آنها، گمانم بیش از یک بار به من گفتند:« من هر شب لعنتش میکنم!» عِرق دینی و غیرت انقلابی ایشان اینگونه بود. از طرف دیگر، هم حضرت امام به ایشان بسیار علاقمند بودند و احترام می گذاشتند و هم رهبر عزیزمان به ایشان علاقه زیادی داشتند. مکرر در جلسات و از زبان رهبرمعظم انقلاب، مطالب جالبی در باره منش و سجایای شخصیت ایشان شنیدهام که به نوبه خود مهم بوده است.
تاسیس و توسعه «بنیاد بین المللی غدیر»
بنیاد غدیر از بهترین آثار آن بزرگوار و یکی از ماندگارترین آنهاست و روی عشق و علاقه فوقالعاده که به امیر مومنان علی(ع) داشتند، آن را تاسیس کردند.البته همه ما عاشق علی(ع) هستیم. مگر کسی میتواند شیعه باشد و عاشق علی(ع) نباشد، ولی ایشان یک سر و گردن از همه بلندتر بود! چنان عشق علی(ع) را در دل داشت که گاهی از خود بیگانه میشد و همان حالتی را که علامه امینی داشتند و برای مظلومیت علی(ع) گریه میکردند،دررفتارهای ایشان هم مشاهده می شد.
به نظرم خود علامه امینی به ایشان گفته بودند: «اگر از من بپرسند چنانچه دو باره به دنیا آمدی، میخواهی چه کار کنی؟ پاسخ خواهم داد که دلم میخواهد بروم و در بیابانی خیمه بزنم و از صبح تا شب به حال مظلومی علی(ع) گریه کنم!». همان حالت را آیتالله خزعلی داشتند و براساس آن هم بنیاد بین المللی غدیر را بنیانگذاری کردند. اثر بسیار خوبی است و الان هم دارند کار میکنند. جاهای مختلف هم شعبه دارد و فعال هستند.
البته مایلیم علما بیشتر با اینها همکاری کنند. این کاری است که باید بیش از صدها سال قبل از این انجام میشد! نباید علی(ع) مخصوصاً در کشور ما، غریب باشد. اینجا باید بالاترین خدمتها و بیشترین معرفیها از مقام والای امیر مومنان(ع)و واقعه غدیر انجام شود. اینجا باید صادرکننده معارف غدیر به کشورهای مختلف باشد و دائماً از اینجا مبلّغ به کشورهای مختلف برود و غدیر را معرفی کند. اگر ما غدیر و عاشورا را معرفی کنیم، بسیاری از مردم دنیا عاشق علی(ع) میشوند.
بنابراین کار بسیار خوبی بوده است و تا حالا هم موفقیتهای خیلی خوبی داشتهاند، ولی انتظار موفقیتهای بسیار بیشتری داریم. این کار قابلیت ها وزمینه های زیادی برای توسعه دارد. باید کاری کنیم که لااقل در خود ایران، در مناطق شرقی و جاهای مختلف که فرقهها و مذاهب مختلف هستندواقعه، غدیر را بهتر بشناسند. اینهایی که اینجا در کنار ما هستند و داریم با هم زندگی میکنیم و زیر یک چتر هستیم، دیگر مثل چهار مسلمان افریقایی نباشند که از غدیر فقط اسمی شنیده باشند یا شبههای در ذهنشان باشد ویا اصلاً غدیر را قبول نداشته باشند! و این رسالت به عهده این بنیاد است. اتفاقاً در ملاقاتهای آخری هم که با ایشان کردم، صحبت از همین بود که این نهاد باید فعالتر شود. بنیاد بسیار خوبی است و ماندنی هم هست انشاءالله.
/6262
نظر شما