به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین وزیر کشور در برنامه پایش حاضر شد تا درباره حاشیه نشینی در شهرهای بزرگ توضیح دهد. آنچه می خوانید مشروح گفتگوی عبدالرضا رحمانی فضلی در این برنامه است.
چطور شده مسیر ویژه ای برای کاهش آسیبهای اجتماعی در نظر گرفته شده؟
الان با صحنه ای در کشور مواجهیم که آسیبهای متعددی در بحث اجتماعی، مانند اعتیاد، فقر، تبعیض طبقاتی و مانند آن به وجود آمده که جلوه بیرونی این آسیبها در کشور مشخص است. این موضوع میان بخشی است و کاهش این آسیبها مستلزم همکاری همه مسئولان و مردم است. از قبل مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در حوزه آسیب اجتماعی بود و تشکیلاتی در وزارت کشور به نام شورای اجتماعی کشور با حضور 24 دستگاه ایجاد شده بود. این شورا وظیفه ایجاد هماهنگی بین بخشهای مختلف را داشت. عملکرد این شورا در این مدت نتوانسته به اهداف خود برسد. لازم بود بازنگری در شورای اجتماعی صورت گیرد و اساسا نگاه جدیدی به موضوع با روند رشد و آسیبهای اجتماعی و ایجاد حساسیت در همه مسئولان شکل گیرد. اولین با در دفتر مقام معظم رهبری موضوع مطرح شد. چندین جلسه کارشناسی گذاشته شد. چند جلسه را وزرا و روسای مربوط به این موضوع که همه وزرا را شامل می شود حضور داشتند. خطوط اصلی مشخص شد و مشخص شد آمار درستی در اختیار نداریم. وزارت کشور متولی شد تا با همکاری همه دستگاه ها گزارش نهایی آماده کند. حوزه امور اجتماعی وزارت کشور به عنوان متولی این موضوع مسئله را پیگیری کردند. 20 هزار صفحه گزارش تهیه شد. مجبور شدیم در کل کشور نظرسنجی و پایش کلی داشته باشیم. تک تک شهرهای کوچک و بزرگ را پایش کردیم. تقریبا اطمینان داشتیم این گزارش قابل تکیه است که خدمت مقام معظم رهبری تقدیم شد. ایشان فرمودند 2 بار این گزارش را خواندم. نظراتی داشتند. مجددا پیگیری شد. نهایتا مقرر شد جلسه ای در سطح سران و تمام مسئولان حوزه های اجتماعی تشکیل شود. اولین جلسه 3 ساعت ادامه یافت که گزارش مفصل ارائه شد. مسئولان هم صحبتهای مختصری داشتند. فرمودند جلسه تکرار شود. جلسه دوم هم 3 ساعت طول کشید و مجددا همه مسئولان آن جلسه صحبت کردند و 20 نفر نظر دادند. نهایتا ایشان مقرر کردند یک سری اقدامات باید صورت گیرد و 6 ماه بعد گزارش شود. اولین اقدام، ارتقای سطح شورای اجتماعی است. رئیس جمهور باید رئیس این شورا شود. دوم، شورای عالی برای سیاستگذاری با مشارکت شورای انقلاب فرهنگی تشکیل شود. کمیسیون اجتماعی در این شورا تشکیل شد. بعد فرمودند یک دستگاه اجرایی مستقل به نام سازمان آسیب های اجتماعی تشکیل شود. مجموعه تصمیمات تا پایین ترین رده تصمیم گیری شد. 6 ماه بعد در جلسه سوم گزارش 5 دستگاه آماده شد و ایشان فرمودند 6 ماه دیگر جلسه چهارم تشکیل شود. اولین اولویت اعتیاد، دوم حاشیه نشینی، سوم طلاق و چهارم بزه کاری و جرم بود. جلسه چهارم 10 آبان است. رهبری مقرر فرمودند کار فوق العاده می خواهم. بنابراین حساسیتها ایجاد شد، اولویتها و سازمان کار مشخص شد. در این 6 ماه توفیق داشتیم حدود 3 جلسه در شورای اجتماعی با حضور رئیس جمهور محترم تشکیل شد. تقسیم کار ملی برای 5 اولویت مشخص شد. دستگاه های اجرایی، معین و همکار مشخص شدند. مقرر شد از محل تامین شده هر دستگاه این کارها انجام شود. 400 میلیارد تومان برای این کار گذاشته شده. پیگیریم تا 10 آبان بتوانیم گزارش خوبی بدهیم. حساسیت موضوع بسیار بالاست. آسیبها می تواند در حوزه های دیگر تسری پیدا کند و بعد هم حق مردم است در محیط سالم زندگی کنند. قطعا بخشی از موضوعات در کوتاه مدت فقط با جلوه های بیرونی قابل مقابله است ولی برای اینکه آسیب مبتنی بر ریشه ها حل شود باید برنامه های دراز مدت داشته باشیم.
چرا حاشیه نشینی به یک معضل جدی در جامعه تبدیل شده؟ و رشد آن فزاینده است؟
صدا و سیما و رسانه ها سه نقش مهم در کاهش آسیبها دارند. اول گفتمان سازی است و موضوع آسیبها باید باعث شود همه احساس مسئولیت داشته باشند. دوم، تقویت و افزایش مشارکت مردم است. سوم هم کمک به مسئولان و هم پرسشگری از مسئولان است. همه باید پاسخگو باشند. ما امین مردمیم و وظیفه پاسخگویی داریم. برنامه باید کارشناسان و منصفانه باشد و باید همه مسئولان پاسخ دهند. مسئول اصلی مقابله با حاشیه نشینی وزارت راه و شهرسازی و پس از آن شهرداری است. باید اینها توضیح دهند و از مردم هم کمک بخواهند. علل و ریشه های افزایش حاشیه نشینی را باید در روند تاریخی اصلاحات ارضی جست. پس از جنگ جهانی دوم و تحولات بین المللی، سهم خاورمیانه در حوزه غرب و آمریکا قرار گرفت. نسخه هایی برای مناطق در حوزه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و امنیتی صادر شد. یکی از دلایل مهم، به هم ریختگی ساختار اقتصادی بود. در ایران، این بهم ریختگی اصلاحات ارضی بود. آن روز، هنوز نفت شدت نداشت و اقتصاد ما کشاورزی بود. روشی که در اصلاحات ارضی بود، زمین ها به کشاورزانی داده شد که نه آب دارند، نه کشت و کار دارند نه قدرت مالی. مالکان به شهرها می روند و به فعالیت های واسطه گری می پردازند. کشاورزان هم در روستا ماندند و کم کم شروع به فروختن زمینها کردند و حجم مهاجرت در سال 41 و 42 شروع شد. در همین اثنا با توجه به ورود ثروت زیاد از طریق فروش نفت، گسترش شهرنشینی را می بینیم. سیل مهاجرت به شهرها زیاد می شود و روستاها خالی می شود. در کنار این موضوع، ما نتوانستیم به نظامات اصلی حاکم به کشور تغییر دهیم. یکی نظام برنامه ریزی است که از همان زمان بوده ولی نظام عوض نشده. نظام برنامه ریزی متمرکز کلان بخشی است که به توزیع امکانات، منابع، رفع تبعیض ها و عدم توازن ها کار ندارد. نتیجه نابرابری های جغرافیایی را می بینید. سیستان و بلوچستان و تهران را می بینیم. چهارمحال و بختیاری و اصفهان را می بینیم. این نابرابری در همه حوزه های اقتصادی، اجتماعی و حتی جمعیتی اتفاق می افتد. تهران الان 12 میلیون جمعیت دارد. در سال 1345، 62 درصد جمعیت کشور روستایی بوده. در سال 90، 28 درصد روستایی هستند. در سال 45، جمعیت شهری 38 درصد بود و در سال 90 به 71 درصد رسید. این یعنی برنامه ریزی متوازن برای نگهداری افراد در مناطق خود نداشتیم. حتی راه حل میانی هم نداشتیم. یعنی شهرهای بینی و وسطی هم نداریم.
البته روستاها هم وقتی جمعیتشان 5هزار نفر شود می خواهند شهر شوند و امکانات بگیرند؟
بله، نظام بودجه ریزی ما اقتضا می کند. بعد از انقلاب ما تغییراتی دادیم و همه خدمات را به اقصی نقاط کشور برده ایم ولی در حوزه اشتغال و فعالیت اقتصادی این انجام نشده. چون نظام بودجه ریزی ما مقطعی و خاص بود. حضرت امام جهادسازندگی را ایجاد کرد ولی چون در دل نظام برنامه ریزی دیده نشده بود، پاک شد. در بودجه ریزی توزیع منابع به دو عنصر جمعیت و فعالیت متمرکز است. هر جا فعالیت و جمعیت بیشتری است پول بیشتری می دهیم. نتیجه، تهران 53 درصد تسهیلات را می گیرد. اصفهان که دومین شهر است 8 درصد تسهیلات را می گیرد. بعد بقیه جمعیت از جاهای دیگر می آیند از خدمات بهره مند شوند، شغل بگیرند و خانه ایجاد کنند. جمعیت و فعالیت منابع می گیرد و منابع سمت جمعیت و فعالیت می رود. این سیکل باطل است. جمعیت وقتی از روستا وارد شهر می شود، منابع کافی ندارند. فرهنگشان با شهر متفاوت است. جامعه شهری هم در جذب اینها تدارک دقیق نشده. حجم انبوه جمعیت در مناطق حاشیه ای می رود و ساخت و سازهای غیررسمی و غیرقانونی پیدا می کند.
چرا مهاجرت در سال 55 اوج گرفت؟
چون اوج قیمت نفت بوده. پول نفت را به شهرهای بزرگ دادند و می بینید مهاجرت بیشتر شد. در کل سیستان و بلوچستان 100 واحد تولیدی بالای 20 نفره دارید. این واحدها در تهران و اصفهان چندهزار نفره است. ارزش درآمدی محصولات کشاورزی نسبت به محصولات صنعتی بسیار پایین است. گردش سرمایه در یک واحد تولیدی چند بار اتفاق می افتد. ولی در کشاورزی گردش مالی یک بار است. یک بار گندم می کارد، یک بار سیب زمینی می کارد و یک بار برمی دارد. ولی در واحد تولیدی ممکن است 10 بار گردش سرمایه داشته باشیم. ما هر چه شعر برای روستایی بخوانیم که خوشا به حالت، باید زندگی اش را تامین کنیم. 11 میلیون نفر در 7هزار هکتار را در شهرها داریم که حاشیه نشین شده اند. عنصر سوم، نظام اداری ماست. نظام اداری ما نتوانسته در انجام خدمات، دادن بسترهای مناسب برای مناطق دورافتاده کاری انجام دهد. هر کاری کنید واحدهای تولیدی کنار مادرشهرها می رود چون کارهای اداری راحتتر انجام میشود، به بازار نزدیکتر است و نظام پولی و مالی در دسترس است. ما باید ضمن اینکه مظاهر و جلوه های حاشیه نشینی در حوزه کالبدی و محتوایی را کنترل کنیم. در حوزه کالبدی، خانه های نامناسب، کوچه های بد و مانند آن را داریم. در حوزه محتوایی مسایل امنیتی، جرم و مانند آن داریم. این جسارت به مردم آن مناطق نیست. تراکم و شدت جمعیت، تنوع فرهنگها و نظرات را داریم. افراد بیکار آنجا هستند. چون قیمت مسکن ارزان است. در جلوه های کالبدی می توان سریع اقدام کرد و خیابان کشی و طرح هادی را پیاده کنیم. ولی در حوزه محتوایی به نظام برنامه و بودجه برمی گردد. باید مناطق را باید به سمت توازن و تعادل ببریم. در این دولت توانستیم 100 وظیفه را از دستگاه ها به استانها منتقل کنیم. این کم است ولی در این دولت اتفاق افتاده. بنده به تک تک استانها می روم و می بینم اصلی ترین دلیل، ناکارآمدی و ضعف سیستم اداری است.
نتیجه موجود مولود فرآیندهای حاکم است. فرآیندها در سالهای گذشته تغییر نکرده. به شما خبر می رسد چنین اتفاقاتی می رسد؟
بنده 200 سفر در این 3 سال داشته ام. با شهرداریها و استانداران و حتی با دهیاران و شوراهای روستاها جلسه می گذاریم. بنده کار و تحصیلاتم در حوزه اجتماعی و جغرافیا بوده است و همه این مسایل را می بینیم.
تهران بالاترین محل تجمع ثروت و سرمایه و بالاترین محل تجمع جرم، بزه کاری و آسیبهای اجتماعی است. تهرانی ها بدانند در جایی می نشینند که بالاترین میزان جرم و جنایت را دارد. همه باید کمک کنیم مسئله حل شود. بچه بیرون از خانه برود، بیشترین معتاد را می بیند. 12 هزار معتاد متجاهر را در تهران داریم. درباره کالبد حاشیه نشینی دو نظریه است. یک نظریه می گوید هرقدر امکانات بدهیم موجب می شود افراد جدید بیایند و نهایتا باعث خالی شدن روستاها می شود. نظریه دیگر می گوید باید به آنها امکانات بدهیم. نظریه سوم می گوید توازن و تعادل باید داشت. اینهایی که اینجا هستند ما مکلفیم به آنها پاسخ دهیم. هر جرم و جنایت و مشکلی باشد، مسئولیم. اگر زلزله بیاید همه این خانه ها فرومی ریزند. اعتقادات انسانی هم ما را مکلف می کند. از نظر قانونی هم باید از مواهب کشور بهره مند شوند. اصل پرداختن به این کالبدها در حداقلها باید رعایت شود. در کنار این، باید اصلاحات انجام دهیم. محاسبه شده اگر یک چهارم سرمایه گذاری در حاشیه های شهرها را به روستاها ببریم هیچ وقت این اتفاق نمی افتد. مدل سوم، این است. نباید منتظر باشیم دستهای غیبی اینها را درست کند. برخی می گویند بسپاریم به زمان و سیستم قطره چکانی و عرضه و تقاضا و ... اصلا اینطور نیست. هیچجا این اتفاق نیفتاده. مقام معظم رهبری دو موضوع را فرمودند. ایشان فرمودند مشکل امنیتی را چه می بینید؟ عرض کردم ما نگران تهدید خارجی، منطقه ای یا بین المللی نیستیم. تهدید ما در داخل است. دو موضوع محوریت دارد، یکی اقتصاد مقاومتی و دیگری آسیبها. مخرج مشترک همه اینها نارضایتی است. اگر اعتیاد، طلاق، زندان و حاشیه نشینی داریم به نارضایتی می رسیم. از نظر امنیتی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نگاه کنیم باید با این پدیده ها جدی برخورد کنیم. قوانین بالادستی کم نداریم. برنامه های متعدد توسعه داریم. در برنامه چهارم مقرر شده طی 10 درصد صفر شود. ولی تنها 13 درصد کم شد. ما تعیین اولویت نکردیم. ما بنگاه داری نمی کنیم. ما حکومت می کنیم. شاید لازم باشد به جای 8 درصد رشد اقتصادی، باید به عدالت اجتماعی بپردازیم. اگر رشد اقتصادی بدون عدالت باشد، ما بنگاه دار می شویم. ما بنگاه دار نیستیم باید به عدالت اجتماعی بپردازیم. دو موضوعی که رهبر انقلاب تاکید کردند یعنی اقتصاد مقاومتی و آسیبهای اجتماعی باعث می شود ما بنگاه داریم نکنیم. در امور خارجی مشکلی نداریم مشکل ما در داخل است.
اورژانس های اجتماعی مهم چیست؟
در طرح جامعی که مشهد به عنوان پایلوت تهیه شده، ظرف 2 سال کارهای خوبی شده. رییس جمهور در دولت بارها متذکر شدند و وزیر راه و شهرسازی متولی شدند مسئله را بررسی کنند. رئیس جمهور گفت به دنبال وصله پینه خانه ها نباشید. باید بروید طراحی کنید و یک منطقه را به صورت یکپارچه داخل طرح بیاورید. همه خانه را بخرید و خانه های مناسب جدید بسازید. بخشهای خصوصی خوبی داریم که حاضرند سرمایه گذاری کنند.
خراسان رضوی بسیار حاشیه نشین دارد. چرا اینطور است؟
از سیستان و بلوچستان، از خراسان جنوبی از شهرهایی مانند تایباد و گناباد وقتی خشکسالی می شود، به مشهد می روند. الان 15 سال است خشکسالی است. اگر این مسایل را حل نکنیم مناطق مرزی دارای عدم تعادل و توازن بیشتری است. سیستان و بلوچستان، کردستان، ایلام و مانند آن، دارای مشکل هستند. وقتی در مناطق مرزی جمعیت خالی می شود، مجبوریم لشکر برویم. یک فرد گیلانی نمی تواند در مقابل بادهای 120 روزه سیستان مقاومت کند. هزینه های ما بالا می رود. اگر خود مردم آنجا مستقر باشند، امنیت ما تامین می شود. چون مردم نشسته اند از خانه خودشان دفاع می کنند. متاسفانه از سال 45 دچار این مشکل شده ایم. بعد از انقلاب کارهایی مانند کمیته امداد و پرداخت یارانه ها شد. نیاییم طرح یارانه ها را نفی کنیم. افرادی در این مناطق فقط با این پول دارند زندگی می کنند. اگر نظام برنامه ریزی خوبی داشته باشیم این مشکلات باید رفع شود. این ضرورت امنیتی و اجتماعی است.
آمار مددجویان همچنان در حال افزایش است؟
بله؛ در برخی استانها 45 درصد مردم کمک بگیر هستند. متوسط بیکاری در جامعه 11 درصد است ولی در برخی شهرها ما 60 درصد بیکار داریم. آن جمعیت بیکار چه کند؟ مواد مخدر بفروشد، می رود زندان.
پیامهای زیادی داریم که می گوید همین پولهای اختلاسگرها و دزدها را بگیرید مشکل زیادی حل می شود؟
بله، اگر بدهند! ما حتی در تحصیل کردگان و جوانان بیکاری زیادی داریم. 25 درصد در تحصیل کردگان و 45 درصد در جوانان بیکاری داریم.
جوانان می پرسند در روستاها چه کار کنند اگر به شهرها نروند؟
باید کاری کنیم اشتغال ایجاد شود. اولویت اصلی ما در اقتصاد و بیکاری است. در کشور باید بحث اقتصاد مقاومتی دنبال شود. دولت قرارگاه درست کرده و تقسیم کار ملی شده، قیمت نفت متاسفانه تا 25 دلار سقوط کرد. در ونزوئلا تا 500 درصد تورم دارد. برخی کشورها 100 میلیارد دلار هزینه کردند. ارزش پول روسیه 50 درصد کاهش یافته. ما در این شرایط رشد اقتصادی داشتیم و تورم هم کم شده. راه دیگری جز کار برای جوانان و مردم نداریم.
مردم باید چه کنند؟
مردم ما را به عنوان حاکمان خود انتخاب کرده اند. منابع و امکانات دست ما و دولت است. نظام برنامه ریزی دست حاکمیت است. بنابراین باید مردم را هدایت و مدیریت کنیم. افقهای روشن را نشان دهیم. کدام مردم زندگی خوب نمی خواهند؟ وقتی در حاشیه های شهرها بد زندگی می کند مطمئنا در روستا زندگی بدتری داشته. همه مسئولان باید امکانات خوب ایجاد کنند.
شهرداریها همه شان برای اداره امور شهری مشکل دارند. همیشه هم انتقاد است که زمین و آسمان را می فروشند و تعهدات آتی ایجاد می کنند. شهرداری ها امکان تغییر در بافتهای فرسوده دارند؟
شهرداریها در شرایط کنونی با نگاهی کارکرد دارند که خدمات رسانی صرف و انجام برخی مسئولیتها در حوزه شهری است که سازگاری با نیازها و مطالبات مردم ندارند. سئوال بود اگر اختیارات به شهرداریها بدهیم چه می شود؟ الان 1000 شهرداری کوچک مشکل مالی دارند. شهرهای بزرگ هم از راه صواب پول جمع نمی کنند. تراکم فروشی و مشکلاتی که در شهرداریهاست به خاطر این است که اختیارات به شهرداریها نداده ایم. رئیس جمهور در چند سخنرانی به این موضوع اشاره داشتند. شهرداری تهران و شورای شهر به ما کمک کرد. ما تا این دولت، کمیسیونی به نام کلانشهرها و شهرداریها نداشتیم. کمیسیونی تشکیل دادیم که شهردار تهران و رئیس شورای عالی استانها در آن عضو هستند. رئیس جمهور دستور داد لایحه درآمد پایدار شهرداری و مدیریت یکپارچه تهیه شود. در همه دنیا اینطور است. هر دو لایحه را تهیه کردیم. امروز جمع بندی لایحه مدیریت یکپارچه در کمیسیون بود. البته مردم در همه جای دنیا تامین کننده اصلی منابع شهرداریها هستند. الان 80 هزار تن زباله در تهران تولید می شود که 37 هزار میلیارد تومان خسارت و هزینه های ناشی از این زباله هاست. الان مکان یابی کردیم در 15 نقطه باید زباله سوز مولد برق احداث شود. مردم و دولت باید کمک کنند. در ساختار و وظایف کنونی این امکان ندارد. بهترین پایشگر مردمند و بهترین واسطه رسانه ها هستند.
۲۹۲۳۱
نظر شما