برگزاری اجلاسیه سالانه مجمع عمومی سازمان ملل فرصتی مناسب برای کشورهایی همانند ایران به‌وجود می‌آورد تا کارگزاران اجرایی، مقامات دیپلماتیک و مقامات عالی کشور بتوانند بخشی از اهداف و منافع ملی خود را پیگیری و زمینه حل مسائل و موضوعات بحران‌ساز را به‌وجود آورند.

از آنجایی که ایران در محیط منطقه‌ای ژئوپلیتیک بحران قرار دارد، طبیعی است که با چالش‌ها و مشکلات متنوعی روبه‌رو خواهد بود. بحران‌های منطقه‌ای حاصل شکل‌های مختلفی از تفاوت و تضاد در سیاست بین‌الملل محسوب می‌شوند.

در دوران‌هایی که نشانه‌هایی از تضاد وجود دارد، دیپلماسی می‌تواند به‌عنوان ابزار موثری برای کنترل بحران و ایجاد ثبات به کار رود.

برگزاری اجلاسیه‌های بین‌المللی از این جهت اهمیت دارد که زمینه تبیین اهداف راهبردی کشورها را در چارچوب ضرورت‌های بین‌المللی برای ایجاد صلح، ثبات و موازنه به‌وجود می‌آورد.

تجربه ثابت کرده که هرگاه نشانه‌هایی از تغییر در موازنه قدرت به‌وجود آید، طبیعی است که زمینه برای ایفای نقش تهاجمی برخی کشورها فراهم خواهد شد.

در دورانی که بسیاری از نهادهای منطقه‌ای همانند اتحادیه عرب، شورای همکاری خلیج فارس و حتی سازمان همکاری اسلامی به انتشار بیانیه‌های ضدایرانی مبادرت می‌کنند، طبیعی است که ایران نیازمند بهره‌گیری از سازوکارهایی است که بتواند اندیشه صلح و رویکرد معطوف به موازنه را از طریق نهادهای بین‌المللی پیگیری کند.

تحقق چنین اهدافی نیازمند دیپلماسی انقلابی است. ویژگی اصلی دیپلماسی انقلابی آن است که درک دقیقی نسبت به ژئوپلیتیک هویت و نیروهای اجتماعی مقاومت داشته باشد.

حفظ موقعیت نیروهای حامی مقاومت که الگوی کنش عملیاتی و راهبردی خود را براساس نشانه‌هایی از هویت انقلابی قرار داده‌اند، به عنوان اصلی‌ترین نشانه دیپلماسی انقلابی محسوب می‌شود.

به این ترتیب در دیپلماسی انقلابی، امکان شکل‌گیری نشانه‌هایی از مصالحه وجود دارد اما مصالحه به لحاظ مفهومی، تاکتیکی و عملیاتی در نقطه مقابل سازش و عقب‌نشینی قرار خواهد داشت.

بهره‌گیری از فرصت ایجاد شده در چارچوب برگزاری هفتاد و یکمین سالگرد تشکیل سازمان ملل متحد، زمینه همفکری و تبادل نظر مقامات اجرایی و رهبران سیاسی را به‌وجود می‌آورد که امکان همکاری‌های متقابل در آینده روابط کشورها را امکان‌پذیر می‌کند.

از آنجایی که ایران با جبهه متحد ضدمقاومت روبه‌رو است و این جبهه از همبستگی تاکتیکی موثری برخوردار است، بنابراین اولین گام در فرآیند دیپلماسی انقلابی را باید بهینه‌سازی منابعی دانست که قابلیت ایران را برای ایجاد گسست در جبهه متحد مقابله‌کننده با نیروهای مقاومت به‌وجود آورد.

ایجاد فرصت نیازمند سازوکارهایی همانند پاسخگویی و راهبرد اقدام است. کشورهایی که از موازنه و قابلیت لازم برای بهره‌گیری از سازوکارهای مربوط به راهبرد اقدام بهره‌مند نشوند، طبیعی است که در فضای اجتماعی، محیط دیپلماتیک و شرایط کنش تاکتیکی به موفقیت لازم نایل نمی‌شوند.

دومین راهبرد دیپلماسی انقلابی معطوف به متنوع‌سازی نیروها، کشورها و بازیگرانی است که از قابلیت لازم برای اثربخشی کنش سیاسی، دیپلماتیک و منطقه ایران برخوردار باشند.

به این ترتیب لازم است تا در گام اول زمینه ایجاد گسست در ساختار و نهادهای ضدایرانی به‌وجود آید و در گام دوم زمینه‌های لازم برای اتئلاف‌سازی جدید فراهم شود.

از آنجایی که هر کشوری، کنش راهبردی خود را براساس منافع ملی انجام می‌دهد، بنابراین طبیعی به‌نظر می‌رسد که کنش راهبردی ایران نیازمند بهره‌گیری از سازوکارهایی است که منافع مشترک با کشورهای انقلابی تعریف کند. گسترش حوزه تعامل ایران در غرب آسیا، زمینه‌ساز تحقق چنین اهدافی در محیط منطقه‌ای خواهد بود.

دکتر ابراهیم متقی - استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 586282

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 6 =