۰ نفر
۱ آبان ۱۳۹۵ - ۰۶:۱۳

محمدرضا رستمی برادر عزیزمان دیروز چهره در نقاب خاک کشید. همه‌مان خون دل خوردیم از رفتن غریبانه‌ او. دل‌نوشته‌ها نوشتیم و خواندیم و خون گریه کردیم. با این‌همه چرا فقط موقعی که دمای بدن یکی از رفقا زیر 37 درجه می‌آید ما دور هم جمع می‌شویم؟

صنف عجيبي هستيم ما روزنامه نگار جماعت! همانقدر كه عاشق هم‌صنف خود هستيم و اهل همكاري و كار گروهي؛ گاهي همانقدر هم نسبت به‌هم نااهل مي‌شويم.

براي برخي از ما دماي زير 37 درجه يك همكار؛ مناسب‌ترين گزينه براي اظهار همدردي است. غافل از اينكه اين دماي 37 درجه فقط به اوضاع بدني مربوط نمي‌شود. اگر كسي در حرفه‌ي پر از تنش ما خداي نكرده از اسب بيفتد و كارش دچار مخاطره شود و نامهرباني ببيند و در حقش ظلم گردد؛ بايد اين حقيقت را قبول كنيم كه اين رفيق و همراه نيازمند حمايت معنوي بيشتر است. چرا كه روزنامه‌نگار،نويسنده و خبرنگار حتي اگر وضع مالي‌اش هم روبراه باشد( كه در صنف ما از اين خبرها نيست) بدون كار و حمايت معنوي نابود مي‌شود. از درون خوره به جانش ميفتد.

الان كه رضا رفته همه دلنوشته ها را مرور ميكنيم. بغض داريم و غم داريم و اصلا اهل دعوا شديم. چرا؟ چون رضا دمايش زير 37 درجه شده. اما موقعي كه هنوز نفس مي‌كشيد و خون دل مي‌خورد و به كنجي خزيده بود برخي از ما هيچ خبري از او نمي‌گرفتيم.

خدايا خداوندا رفتن رضا را شروعي دوباره براي مهريان‌تر شدن و نزديكي دلهاي ما با يكديگر قرار بده. نجابت و صفاي روح رضا رستمي نازنين اينقدر قيمت دارد كه سبب اين نزديكي شود.

پانوشت: 15 تا 20 سال طول كشيد تا رضا در حوزه و تخصص رسانه‌اي خود به ثمر برسد. و بشود يك روزنامه نگار كامل و شريف. نسل سوم بايد احترام را از ما مسن‌تر‌ها بياموزد. قطعا ما غفلت كرده‌ايم. شايد هم ظرف رسانه‌اي و ظرفيت آن كج و معوج شده...نميدانم هرچه هست مهرباني و احترام به همصنف و عاشقي و رفاقت سالم را بايد مدام بهم تذكر بدهيم.

رضا رفت،به حرمت سابقه و رفتارخوش او بيائيد باهم مهربان‌تر باشيم و و به گونه‌اي اصيل برادرانه رفتار كنيم. اگر هم ميخواهيم باكسي نسويه حساب كنيم با خودش تسويه كنيم نه با زندگي‌اش...

کد خبر 592586

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =