نگارنده با بیش از دو دهه حضور در عرصه روزنامهنگاری، به یاد ندارم یکی از همکارانمان به هر دلیلی مرحوم شده باشد و جامعه رسانهای کشور، اینچنین به مرگ و حواشی مراسم خاکسپاری آن عزیز بپردازد!
شادروان محمدرضا رستمی؛ دبیر سابق فرهنگی خبر آنلاین، که در هفته گذشته بهعلت عارضه تومور مغزی، تحت عمل جراحی قرار گرفته و در بیمارستان شهدای تجریش بستری بود، ۲۸مهرماه، دارفانی را وداع گفت.
خبرگزاریها، سایتها، کانالها و گروههای تلگرامی، به پوشش مرگ نابهنگام جوانی پرداختند که در عرصه فرهنگ تلاش میکرد و متاسفانه در مبارزه با بیماری، تاب نیاورد و همه همکاران و خانوادهاش را تنها گذاشت.
اکثر مدیران فرهنگی و هنری کشور با ارسال تسلیت به خبرگزاریها و سایتها، مرگ ناگهانی مرحوم رستمی را تسلیت گفتند! در گذشته هنگام مرگ همکاران مطبوعاتی و رسانهای، با این ابعاد خبر و تسلیت مواجه نبودیم! فکر میکنید چرا مرگ زندهیاد رستمی چنین بازتابی داشته است؟
انگار خود ما روزنامهنگاران یادمان رفته که ما نیز در چرخه اخبار و رویدادهای خبری، بسیار مهم هستیم! چرا در کنار دریایی از گزارشها و اخبار ریز و درشت شخصیتهای مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، هنری و... برخی اوقات به خودمان نمیپردازیم؟
مگر ما روزنامهنگاران، حلقه مهمی از زنجیره اطلاعرسانی جامعه نیستیم؟ چرا وقتی به خودمان میرسیم سکوت میکنیم؟ چرا همیشه ما باید برای سلامتی دیگران بنویسیم و از همه بخواهیم برای طول عمر یک سیاستمدار، یک هنرمند و... دعا کنند، ایرادی دارد اگر برای سلامتی روزنامهنگاری دعا کنیم؟
نشد برای محمدرضا رستمی چیزی بنویسیم و از همه بخواهیم برای جوانی که بهخاطر فرهنگ این جامعه قلم میزند، برای پسر یک خانواده، برای شوهر یک همسر و برای یک دختر خردسالی که پدر میخواهد، دعا کنند.
اما حالا که رفت، انگار به خودمان آمدیم و بیدار شدیم و از همکارمان میگوییم! شاید نوشتن از مرگ محمدرضا رستمی، مقدمهای باشد تا از زندگی دیگر همکارانمان بگوییم. از حق و حقوقشان دفاع کنیم و دنبال مطالبات قانونی جامعه بزرگ مطبوعات باشیم.
از مسکن خبرنگاران بنویسیم، از خدمات رفاهیشان بگوییم و کاستیهای زندگیشان را به گوش مسئولان برسانیم. بیایید گاهی برای خودمان قلم بزنیم...
57241
نظر شما