باور اینکه سرخ های رنگ و رفته بلشوویک کاخ سفید رابه تصاحب خود درآورده اند بسیار مشکل است. ترامپ از منظری ایدئولوژیک شاید کمونیستی کم استعداد و یا حتی مانند رئیس جمهور اوباما سوسیالیستی بی رمق نباشد،اما با استانداردهای دیپلماسی و مقابله با توسعه طلبی مدرن روس ها ، در مقابل آنها چیزی شبیه یک عامل دلباخته و مسحور شده به نظر می رسد که لازم نیست حتما پرچمدار اتحاد و مبارزات کارگران جهان باشد . روح سرگردان مک کارتی در واشنگتن آرزو می کند "ای کاش زنده بود و ترامپ و دارودسته اش را جلو کاخ سفید برای میهمانی شب کریسمس کباب می کرد".
باور کردنی نیست اما پس از گذشت بیش از 6 دهه و نیم از پایان عمر سیاسی مک کارتیسم ضد شوروی آن روز، این جنبش امروز با رویکردی ضد روسی اما نه از موضعی ایدئولوژیک بلکه کاملا سیاسی در حال بازگشت به ساختار و ادبیات سیاسی ایالات متحده است.با این تفاوت که مقابله راستگرایانه افراطی با کمونیسم اگر روزی از کاخ سفید و وزارتخارجه هدایت می شد، امروز این دو نهاد بالقوه تبدیل به هدفی مشروع برای احیاء مک کارتیسم مدرن علیه خود شده اند.
نه چندان از موضعی ایدئولوژیک و فراموش شده و یا یک باور سیاسی محافظه کارانه و تاریخی ،شاید دیگر با پولیت بوریی پیرو اخمو ، تهدید ارتش سرخ و یا پیمان مخاطره آمیز ورشو روبرو نباشیم.اما فقدان پدیده هایی اینچنین با توجه به سیاست های فعلی کرملین ومواضع حیرت آورو همسوی ترامپ و تیم نئو کانیست همراهش، نشان می دهد برای " ساکنان مسکوی سرد و کرملین صورتی " فی نفسه هیچ چیز تغییر نکرده و فروپاشی بلوک شرق و کمونیزم روسی در اوایل دهه 90 برای آنهاصرفا یک گذر تاکتیکی و تاریخی قلمداد می شود. مسخره و مضحک اما واقعی و باورنکردنی! زیگانف که همچنان در پیله رویایی کمونیزم روسی خود بسر می برد در همنوایی با پوتین فریاد می زند"دانلد عزیز ما با توو در کنارت هستیم.!".
اکنون باید برای همه کسانی که زمانی مک کارتیسم را محکوم می کردند پیام هشدار دوباره فرستاد. با این تفاوت نگران کننذه که اگر آن روز جنبش شبه دولتی مک کارتی، باور های ضد کمونیستی یک دولت محافظه کار در واشنگتن علیه بلوک شوروی را نمایندگی می کردو همه را دم تیغ گذراند، امروز همان دولت، خود در حال تبدیل شدن به بخشی ازاهداف اینترناسیونالیته غیر ایدئولوژیک روس ها آنهم در قلب ایالات متحده است.کاخ سفید امروز خود به هدفی مشروع برای مبارزه از نوع مک کارتی تبدیل شده است.چگونه می توان قبول کرد ساکنان کرملین و استراتژیست های مستقر در 2 ساختمان اصلی میدان های "اسمولنسکایا" و "لوبیانکای مسکو" اینگونه دلباخته یک تاجر املاک تازه به قدرت رسیده و محافظه کاران حامی او شوند!؟. پوتین که هیچگاه گرایش وتمایل حیرت آور خود به ترامپ و دارودسته نیویورکی های شرور را پنهان نکرده، اما به نحو باور نکردنی اتهام جدی هک کردن سرورهای حزب دمکرات و سیستم کامپیوتری انتخابات دولت فدرال آنهم به نفع ترامپ و یا علاقه وافر به هر آنچه به فرزند معنوی اش ادوارد اسنودن مربوط می شود را رد کرده است.فاصله میان آن تمایل و این تکذیب ها چیزی شبیه فاصله میان نیات شوروی کمونیست آن روز با روسیه فدراتیو امروز است!
از درون همین نگرانی های رو به تزاید است که جیمز کلاپر، رییس آژانس اطلاعات ملی آمریکا با اعتراض از مقام خود در دولت آقای اوباما استعفا می دهد. او که حدود 3 ماه پیش به صراحت نسبت به دخالت روس ها در انتخابات ریاست جمهوری به نفع ترامپ هشدار داده بود، هفته گذشته در یک جلسه کنگره به صراحت گفت" من افراد بسیاری را می شناسم که درباره گذار در قوه مجریه دچار احساس تردید هستند". رییس اطلاعات ملی از مقامات فوق ارشد دولت است که تحت نظر رئیس جمهوری کار می کند. طبق لایحه اصلاح اطلاعاتی و پیشگیری از تروریسم ۲۰۰۴وی ملزم است به عنوان مشاور اصلی رئیس جمهور فعالیت و جامعه اطلاعاتی کشور که دارای ۱۶ عضو است را هماهنگ کند.علی رغم این اعتراضات، کادر سازی تعجب آور آقای ترامپ همچنان ادامه دارد. انتخاب های 3 گانه او در اواخر هفته گذشته شکی باقی نمی گذارد که رویکرد تمایلی او به سیاست های بین المللی و منطقه یی روس ها رفتاری سیستماتیک و بالقوه نگران کننده است.از انتخاب"جف سِشنز"به دادستانی کل گرفته تا "پمپئو" تی پارتیست برای سازمان سیا و البته و حیرت آور "مایک فلین" این چهره محبوب و ستاره سرخ درخشان هرشب تلویزیون دولتی روسیه "راشا تودی" برای پست حساس مشاور امنیت ملی !،خیلی انتخاب عجیبی ست!!.البته آقای ترامپ انتخاب های نیویورکی خود را کرده ودر تماس هفته گذشته ساشا (نا م مورد علاقه پوتین)احتمالا به او اطمینان های لازم را داده که موجب خوشحالی او شده است.همان اطمینان هایی که زمینه نگرانی متحدان تاریخی و سنتی اروپایی را فراهم کرده.
آیا شاهد چرخشی تاریخی و بی سابقه در سیاست های داخلی و دیپلماسی ایالات متحده هستیم؟.شاید!. به نظر می رسد وجود همین نگرانی ها هنری کسینجر را به ملاقات با ترامپ در نیویورک کشاند. ملاقاتی که گفته شد ایران، ناتو، اروپا و خصوصا روسیه محور های اصلی گفتگوی این دو بوده است. هرچند گزارش رسمی دراین زمینه منتشر نشد،اما اگر عنصر زمان را قدری به عقب برگردانیم دیدگاه وزیر اسبق خارجه ایالات متحده در باره ترامپ بیانگر همه نگرانی های پیش روست.والاستریتژورنال در شماره 12 نوامبر خود به نقل ازاو نوشت " انتخاب " ترامپ" در واقع انقلابی علیه عقل متعارف بوده است".درست یا غلط فکر میکنم بزودی در ایالات متحده با گونه یی جدید از مک کارتیسم سیستماتیک معکوس اما مدرن علیه نفوذ از نوع روسی آن مواجه خواهیم شد.
matinmos@gmail.com
اگر آن روزجنبش دولتی مک کارتی، باورهای ضدکمونیستی یک دولت محافظه کار در واشنگتن علیه بلوک شوروی را نمایندگی می کردو همه را دم تیغ گذراند، امروز همان دولت، خود در حال تبدیل شدن به بخشی ازاهداف اینترناسیونالیته غیر ایدئولوژیک روس ها آنهم در قلب ایالات متحده است.کاخ سفید امروز خود به هدفی مشروع برای مبارزه از نوع مک کارتی تبدیل شده است.
کد خبر 603959
نظر شما