ما اگر به زبان ذکر بگوییم اما ذکرمان محتوا نداشته باشد و توجه هم به محتوای آن نداشته باشیم یا اینکه فکر بکنیم اما فکرمان درباره امور مبتذل و سطحی و زودگذر باشد هر دو بی ارزش است. بنابراین فکر وقتی ارزشمند است که با ذکر همراه است و ذکر زمانی معنی دارد که با فکر همراه باشد.
تقریبا انسانهایی که در هر جامعه مخصوصا جوامع پیشرفته زندگی میکنند فکر میکنند انسان بدون فکر نیست و بدون فکر نمیتوان زندگی کرد اما سوال این است که چطور فکر میکنیم؟ سالک براساس فکر و ذکر ، سلوک میکند. معرفت واقعی هم در فکر و ذکر توأمان حاصل میشود.
ممکن است بسیاری اشخاص مخصوصاً در عصر امروز علم و سواد داشته باشند خیلی از علوم را هم بدانند اما علمشان با فکر و ذکر همراه نباشد، این علم در حد یک تکنیک، صنعت و ابزار تنزل پیدا میکند. معرفت اگر موجب رستگاری انسان نشود ارزشی نخواهد داشت. بنابراین معرفت زمانی ارزشمند است که سعادت و رستگاری انسان را تأمین کند، اگر کسی معرفتی به دست آورد اما علمش باعث رستگاری و سعادت او نشود، دیگر ارزش نخواهد داشت.
معرفت حاصل فکر و ذکر با بیداری برابر است. بیداری نه تنها از خواب خوش شب است بلکه بیداری از غفلت و جهل هم مهم است. بیداری یک معنی ظاهری دارد یک انسانی خسته بوده، خوابیده و بعد بیدار میشود اما بیداری واقعی بیدار شدن از غفلت است.
در آیات قرآن هم آمده که ذکر باید همراه با فکر باشد. این آیه قرآن کریم «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لَآَیَاتٍ لِأُولِی الْأَلْبَابِ» همین معنی را میدهد. بررسی هر یک از اختلافات زمین و آسمان و مسائل دیگر که در این آیه آمده باید بسیار بررسی شود.این مسائل همه فکر میخواهد و سطحی نمیتوان آنها را بررسی کرد.
ما با بدن و جسم خودمان به فضا جهت میدهیم و این فضا هم واقعیت دارد و انسان هم در فضا است چرا که بدن دارد اندیشه اما چون جسم نیست در بدن محدود نیست بنابراین ما هم که دارای فکر هستیم و فکرمان مجرد است، فضا را با بدن خود میفهمیم ما اگر بدن نداشتیم همین فضا هم برایمان معنی نداشت.
بررسی حرکات شب و روز، زمین، خورشید و همه فضاها باید برای ما منبع تفکر باشد به راحتی نمیتوان به اینها رسید فضا با مکان ارتباط دارد در جایی که فضا هست، مکان هم هست اما در جایی که مجردات هستند نمیتوان از فضا صحبت کرد. خداوند در فضا نیست و این محدود بودن برای خداوند است.
زمان و مکان هر موجودی را محدود میکند.هر موجودی در یک زمان و مکان معین زندگی میکند و در آن زمان و مکان محدود است بنابراین زمان و مکان محدودیت میآورد و خداوند که محدود نیست در زمان و مکان محدود نیست.
نظر شما