بدون شک بهترین و برترین اتفاق فرهنگی در کشور ما نمایشگاه کتاب است که آینه شفافی است برای نشان دادن عشق و علاقه مردم ما به علم و فرهنگ و مظهر آن یعنی کتاب.

امروز بیست و سومین نمایشگاه کتاب خاتمه یافت و برگی دیگر از تاریخ فرهنگ در ایران اسلامی ورق خورد. هر کسی از منظر خود نکاتی را مثبت یا منفی می بیند. به نظرم لازم است  این نکات بیان شود تا  اگر مطلب و انتقاد حقی وجود دارد مطرح شده و راه حلی برای آنها یافت شود. این بعد از دست مریزادی است که به همه دست اندرکاران و تلاشگرانی که آن را برگزار کرده‌اند می گوییم.

در باره نمایشگاه امسال که بنده هفت روز در آن حاضر بودم، چند مطلب مثبت و منفی وجود دارد که عرض می‌کنم:

1 . نکته نخست آن است که این نمایشگاه نشان می دهد فرهنگ راه خود را می رود و در هیچ شرایطی متوقف نمی شود. اهالی فرهنگ از نویسنده و پژوهشگر تا چاپچی و ناشر و کتابفروش تلاش می کنند و مردم فرهنگ دوست هم از آنان استقبال کرده و مجموعا یک جمع دوستانه را در حول و حوش کتاب پدید آورده شمع خانه فرهنگ را روشن نگاه می‌دارند. نمایشگاه نمایش عشق به کتاب و به عبارتی به علم و دانایی است و از این روی بالاترین ارزش و اعتبار را دارد. مسؤولان سعی کنند با رشد فرهنگ همراهی کنند و بی دلیل راه را بر اهالی آن سد نکنند. دنیای امروز دنیای فیلترینگ گسترده نیست و تضارب آراء و افکار برای همه و بیش از همه برای نظامی که دوست دارد همه را زیر چتر خود داشته باشد، سودمند است.

2. از مطلب بالا یک نکته را باید استثناء کرد و آن حذف آثاری که به رمالی و خرافه گرایی از نوعی شرقی و غربی آن مربوط می شود. این ها آثاری است ضد تفکر که به جمود می‌انجامد و اگر روزگاری مجوز نشر گرفته و چاپ شده‌اند مسؤولان در حذف آنها از نمایشگاه محق هستند. در سالهای قبل این مسأله دغدغه خاطری بسیاری از فرهیختگان بود که خوشبختانه با درایت حاکم بر بخش کتاب این دغدغه از میان رفته و مردم پول خود را برای آثار بهتری می‌دهند.

3. تجربه نشان داده است که نمایشگاه هر ساله در مقایسه با سال پیش مشتریان بیشتری دارد. این امر طلب می کند که فکری به حال راهروهای محدود به ویژه در شبستان بشود. این نکته روشن است که فضای موجود امکان توسعه این راهروها را با توجه به محدودیت جا نمی دهد اما به هر حال مردم عاشق کتاب حقی دارند. اگر مردم این چنین علاقه نشان می دهند باید مسؤولان هم فکری در این بار بکنند. شلوغی سخت آزار دهنده است و علاوه بر مشکلات بهداشتی و اخلاقی اجازه خرید درست را به مشتریان نمی دهد. در نتیجه بایع و مشتری هر دو ضرر می‌کنند. در کنار این امر خدمت رسانی به مردم در عرصه های دیگر هم باید روانتر باشد نه آن که برای یک ساندویچ یا غذا ساعت یا حتی بیشتر در صف بایستند و عاقبت هم چیزی نصیبشان نشود.

4. روشن است که بسیاری از مردم برای گشت و گذار به نمایشگاه می آیند. این امر به هیچ روی ناپسند و غیر قابل تحمل نبوده بلکه باید آن را تشویق کرد. آمدن به نمایشگاه‌ها در بسیاری از نقاط دنیا جنبه تفریحی دارد، اما چه تفریحی بالاتر از این که کسی در نمایشگاه کتاب آمده و تحت تأثیر چنین فضای فرهنگی قرار گیرد. آنچه در نمایشگاه شاهد بودیم آن که به رغم شلوغی، ادب و شعور حاکم بود و شاهد هیچ گونه بی اخلاقی نبودیم. مشکل به صورت بسیار محدود در زمینه امر حجاب اسلامی بود که خوشبختانه به جز یک روز و ساعتی خاص برخورد خاصی با این مطلب صورت نگرفت و آرامش خود در تلطیف اوضاع موثر بود.

5. چندین سال است که نمایشگاه مطبوعات و نمایشگاه تولیدات دیجیتالی را از نمایشگاه بین المللی کتاب جدا کرده‌اند. این کار محاسن خود را دارد اما در کل باید این انتقاد را متوجه ارشاد دانست که تلاشی را که برای کتاب در فُرم اوراق صحافی شده در یک مجلد می کند باید در بخش دیجیتال هم انجام دهد. به نظر می رسد اداره کتاب ارشاد از قافله دیجیتال عقب مانده است. اگر قرار است سوبسیدی برای بخش کتاب هزینه شود باید به همان میزان یا لااقل نزدیک به آن در این بخش هم هزینه شود. بسیاری از جوانان ما دیگر طالب مطالعه کتاب نیستند و سعی می کنند با رایانه مشکلات علمی خویش را حل کنند. اگر بناست برای آنها هم سهمی در نظر گرفته شده و با توجه به سودمندی های آن پیشرفت علم تسهیل شود، باید در این زمینه اقدام اساسی صورت گیرد. این کار تاکنون به صورت جدی مورد توجه قرار نگرفته است.

6. رفت و آمد مسؤولان به نمایشگاه کتاب امری بسیار پسندیده است. این که مقام معظم رهبری و رؤسای قوای سه گانه به نمایشگاه و میان مردم بیایند و ساعتهای متوالی را با ناشران بگذرانند می‌تواند مشوقی برای مردم و ابزاری برای انتقال مشکلات اهل فرهنگ و کتاب به آنان باشد. از جمله نکاتی که در دیدار یک مقام عالی رتبه نظام مطرح شد برداشتن مجسمه ای بزرگ از نوع سرستونهای تخت جمشیدی بود که در طبقه دوم در کنار یکی از غرفه ها دیده می‌شد. نویسنده این خبر را از برخی از افراد حاضر در نمایشگاه شنید. آنچه مسلم است فرهنگ ما اسلامی ـ ایرانی است و نباید رنگ و روی یک دوره خاص تاریخی را بگیرد، به خصوص که تردید‌هایی در باره اهمیت استثنائی که به آن دوره داده می‌شود وجود دارد. چه کسی گفته است که هخامنشیان بزرگتر از همه سلسله‌های ایرانی هستند و مثلا ساسانیان چنین نیستند؟ چه کسی گفته است ما باید به سامانیان که افتخار ایرانی هستند بی توجهی کنیم؟ مگر سلجوقیان برای فرهنگ ایران تلاش نکردند و آثار جاویدی از خود برجای نگذاشتند که امروز اسباب افتخار ماست؟ مگر دوره ایلخانان یکی از دوره های جدی در تاریخ ما نیست و رشیدالدین فضل الله و پیش از وی خواجه نصیر در آن دوره ظهور نکردند؟ مگر صفویان در تاریخ جدید ما خوش ندرخشیدند و اصفهان و تبریز و قزوین و مشهد و دیگر نقاط آثار جاودانه آنان را در خود جای نداده است؟ چه کسی گفته است ما باید مجسمه های کورش و داریوش را علم کنیم؟ ما هم قبل از آنان، تاریخ داشته ایم و هم بعد از آنها. اما این که مجسمه ای خاص با این بزرگی برپا شود که کما بیش رنگ و بوی نوعی تحریف تاریخ را دارد، چه بهتر که جمع آوری شود. تحریف تاریخ از سوی هر کسی که باشد، مخصوصا رسانه‌های جمعی که برخی عادت به این کار پیدا کرده اند، پسندیده نیست. اما این که این روزها بعد از سی سال که از انقلاب گذشته، باز گفته می شود که ایرانیان، فرزند رستم و فرهاد و آرش نامیده می شوند و یکباره از میان همه شاعران و فرهیختگان ایرانی فردوسی تا عرش بالا می رود از آن حرفهاست. شاید برخی تصور کنند که این قبیل اظهارات آن هم از سوی کسانی که شهرت به نوعی خاص از اصولگرایی دارند نوعی استفاده ابزاری است. در این باره باید بیشتر تامل کرد. به هر روی همان بهتر که این مجسمه ها جمع آوری شد. طبعا بهتر است سمبل هایی که اسلامیت و ایرانیت ما را جدی تر و معقول تر نشان دهد مطرح شوند. شاید اشکال کار این است که ما نتوانستم یک الگوی قابل قبول ارائه دهیم یا اگر ارائه دادیم نتوانستیم آن را جا بیندازیم. بنابرین همچنان الگوی پیشین فعال است و به داخل نمایشگاه هم نفوذ کرده است. این نفوذ منحصر به نمایشگاه نیست. این روزها شاهنامه یایسنقری هم رونمایی شد، گرچه نفهمیدیم چرا شاهنامه بایسنقری که در دوره تیموری نوشته و نقاشی شده، حالا رونمایی می‌شود. معمولا رونمایی متعلق به آثار جدید است. درست مثل این است که یکبار دیگر از تخت جمشید هم رونمایی کنیم یا مثلا میدان امام اصفهان. مگر تاکنون کسی این شاهنامه را نمی شناخته است؟ ظاهرا دستگاه تبلیغاتی میراث فرهنگی ما روی دوره هخامنشی و ادبیات مربوطه تمرکز کرده است که باید هوشیارتر و مسؤولانه تر عمل کند.

7. امسال در رفت و آمد مسؤولان به نمایشگاه شاهد یک تغییر هم بودیم و آن این که هر سال رئیس جمهور یا معاون اول افتتاح می کردند و رئیس مجلس در اختتامیه حاضر می شد. امسال به رغم آن که رئیس مجلس یک روز را برای رونمایی از برنامه دیجتیالی مربوط به آثار آیت الله جوادی آملی در نمایشگاه شرکت کرده و چند ساعتی را با ناشران بودند، برنامه افتتاحیه با معاون اول و اختتامیه با آقای احمدی نژاد بود. این مسأله چیزی را تغییر نمی‌دهد اما باز هم ممکن است نشانی از تأثیر سیاست در امر فرهنگ باشد.

8. بحمد الله نمایشگاه به خیر و خوشی پایان یافت و به رغم آن که روزانه، عصرها گرد و خاک و طوفان و احیانا باران در آسمان و زمین ظاهر می شد، اتفاق مهمی نیفتاد. راستش هر بار که این وضعیت پدید می‌آمد بدن لرزه می‌گرفتم. لابد مسؤولان نمایشگاه بیشتر. فقط باید خواهش و تمنا کرد که برای سال آینده یا بعد از آن فکری بشود. این مهم ترین هدیه برای ناشران و مردم و به طور کلی اهالی فرهنگ خواهد بود.

9 . سرای اهل قلم امسال از رونق خاصی برخوردار بود. به نظر می رسید برنامه ریزی جدی تر شده و مؤسساتی که هر کدام برنامه ای را ارائه می کردند فعالتر ظاهر شدند. این کار باید توسعه پیدا کند و نه یک سرای اهل قلم که دهها در طول نمایشگاه برگزار شود. اصولا چنین اجتماعی از نویسندگان و محققان و کتاب دوستان در طول سال کمتر رخ می‌دهد و می‌توان استفاده های بهتری از این فرصتها کرد. سالنهای دیگری مانند کارنامه نشر نیز فعال بودند که مع الاسف به دلیل در دسترس نبودن کمتر مورد استقبال قرار می‌گرفتند.

10 یکی از بهترین فضاهای امسال، ارائه و نمایش آثار ایرانیانی بود که کتابهایشان یا به صورت تألیف یا ترجمه به زبانهای دیگر ترجمه شده بود. این نمایش نشان می‌داد که فکر ایرانی می‌تواند و باید از مرزهای زبان فارسی بگذرد. در این زمینه تلاش های دولتی و ملتی فراوان بوده اما می طلبد که جدی‌تر دنبال شود. همین که در کشور همسایه ما ترکیه تقریبا تمامی آثار مطهری، نصر، شریعتی و نویسندگانی از این دست انتشار یافت افتخاری برای تفکر اسلامی ایرانی است. باید این خط را دنبال کرد و بویژه فکر فلسفی ایران را به منطقه بسط داد. این فعالیت ها یادآور دورانی است در قرنهای پنجم تا دهم که آثار ایرانی سراسر شرقی اسلامی را درنوردید و محیط های بزرگی مانند هند را کاملا تحت تأثیر خود قرار داد.

در پایان باید از این که دو کشور تقریبا همسایه ما عربستان سعودی و کویت در نمایشگاه شرکت نکرده بودند اظهار تأسف کنم. دوست دارم این امر را به پای مسائل سیاسی نگذارم اما چه کنیم که منطقه سخت آلوده به خلط حوزه سیاست و فرهنگ شده و مانع از بهره‌وری درست از تولیدات فکری در حوزه عربی ـ فارسی می‌شود. ان شاء الله این مشکل در سال آینده حل شود.

کد خبر 61961

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 13 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۱۶:۳۵ - ۱۳۸۹/۰۲/۲۵
    0 0
    از توصيف محققانه تان ممنون
  • بدون نام IR ۰۹:۵۷ - ۱۳۸۹/۰۲/۲۶
    0 0
    فردوسی جایگاه مشخصی دارد.بزرگداشت فردوسی بزرگداشت ایران وزبان فارسی است.هیچ شاعر ومتفکر ایرانی مقام فردوسی را در احیا و قوام بخشیدن به هویت ملی ما ندارد.ما نباید با آقای احمدی نژاد در زمانی که حرف درستی هم می زندمخالفت کنیم.اهمیت استثنایی تاریخ دوره هخامنشی هم مشکوک نیست.از جناب جعفریان که محققی وارسته و منصف است انتظار بیشتری میرود.
  • بدون نام IR ۱۲:۳۵ - ۱۳۸۹/۰۲/۲۶
    0 0
    هميشه به دوستان گفته ام و باز براي همه ميگويم كه اگر در اين 23 نمايشگاه كه نه!فروشگاه هم نه! 23 بازار سيد اسمال كتاب هر يك از ما يك كتاب فقط يك كتاب ميخريديم و نصف نصف اين عدد را ميخوانديم الان دست كم 5يا6 كتاب را خوانده بوديم ولي متأسفانه همش عادت كرده ايم كه از واقعيت ها فرار كنيم...