قطار جشنواره فجر پس از کشمکشهای فراوان در ارتباط با برگزاری و اختلاف بر سر تعداد فیلمهای اکرانی سرانجام به اصفهان رسید و فیلمهای منتخبِ اکران بر پرده سینماهای ساحل و فلسطین مهمان شدند.
اما در طول روزهای گذشته هیچکدام از فیلمهای انزوا، فصل نرگس، یادم تو را فراموش، بنبست وثوق، ماه گرفتگی، خانه دیگری، آزادی به قید شرط و یک روز به خصوص با وجود استفاده از بازیگران بسیار مطرح سینمایی نه تنها نتوانستند مخاطبان اصفهانی را به سینما جذب کنند بلکه در شبهای پرخاطره دهه فجر کام مخاطبان اصفهانی را با مضمون خود تلخ کردند.
مسئولان اصفهانی معتقد هستند که این بستهها به شکل اتفاقی سهم دیار نصفجهان شده است، گویی دست مسئولان برای بیرون کشیدن بستههای هشت تایی فیلم از درون جعبه جادویی سینما به بیراهه رفته است.
شوکه شدن مخاطبان از پایان فیلم آزادی به قید شرط
در روزهای گذشته فیلم «آزادی به قید شرط» به کارگردانی تهیه کنندگی حسین شهابی در سه سانس در سینما فلسطین به نمایش درآمد اما برخلاف معدود فیلمهایی همچون «خانه دیگری» حتی نتوانست نصف سالن سینمایی را از تماشگران اصفهانی پر کند.
این فیلم داستان و ساخت نسبتا خوبی نسبت به دیگر فیلمهای اکران شده در اصفهان دارد. آزادی به قید شرط داستان مردی به نام کیوان را روایت میکند که بر اساس اعتماد اشتباه به یک دوست به ۲۰ سال زندان محکوم شده و تاکنون ۱۰ سال از محکومیت خود را سپری کرده است.
زن وی برای کمک به آزادی شوهرش با فردی ازدواج میکند تا زمینه آزادی کیوان را فراهم سازد و زمانی که مرد با قید شرط از زندان آزاد میشود تازه متوجه این موضوع میشود.
داستان فیلم به رغم تلخی اتفاقات به دلیل مضمون مناسب خود مخاطب را جذب میکند اما تماشگر درست در زمانی که پس از حدود دو ساعت، انتظار بازگشایی مشکلات را دارد با تصویر تیتراژ بر روی پرده سینما شوکه میشود.
این فیلم به نوعی به پایان میرسد که حتی نمی توان آن را در زمره فیلمهای پایان باز قرار داد گویی دست تدوینگر یا کارگردان تمایل داشته است که در میانه ماجرای فیلم داستان را قطع کند بدون اینکه هیچ چشم اندازی در ذهن برای مخاطبان در ارتباط با ادامه داستان ایجاد کند.
فیلمهایی با موضوع پیوند اعضاء
تاکنون دو فیلم اکرانی جشنواره فجر در اصفهان به مضمون پیوند اعضا پرداختهاند، به نوعی که گویی کارگردانان این فیلمها سوژه فیلم را از خط خبری روزنامههای امسال در ارتباط با تعداد زیاد افراد مرگ مغزی در ایران و نیازمندان پیوند عضو و تعداد اندک خانوادههای اهداء کننده دریافت کرده است.
فیلم فصل نرگس به کارگردانی نگار آذربایجانی سعی دارد مضمون پیوند اعضا را در جامعه ترویج کند اما به نوعی با پایان یافتن داستان مخاطب احساس میکند که این فیلم تنها ادای دین به عسل بدیعی است و فیلم نیز در پایان به این بازیگر خوب کشورمان که اعضای وی هفت نفر را زندگی بخشیده است تقدیم میشود.
اما فیلم یک روز بخصوص که همین مضمون را به نوعی دیگر دنبال میکند کشش داستانی بیشتری دارد، در این فیلم یک روزنامه نگار جوان که قصد دارد اسنادی از یک شرکت واردت دارویی رو کند که با عوض کرن برچسب داروهای چینی آنها را به نام کشور دیگری وارد ایران میکند.
حامد به دلیل نیاز اورژانسی خواهرش به پیوند قلب در معرض کشمکش وجدان خود قرار میگیرد، جایی که باید میان زندگی خواهر خود، دست بردن در صف متقاضیان پیوند و پذیرش چک صاحب همان شرکت دارویی متقلب یکی را انتخاب کند.
وی ابتدا با قبول پرداخت هزینه به فردی واسطه و پزشکی که با دریافت پول هنگفت نوبتهای پیوند را جا به جا میکند تلاش خود را برای تهیه پول مذکور به کار می گیرد. در نهایت وجدان حامد پیروز میشود اما فیلم با گریه تلخ حامد پایان میرسد در حالیکه چکی را که جلوی خواهر و خویشانش در بیمارستان وانمود کرده گم شده است در دست دارد و پاره میکند.
همایون اسعدیان در این فیلم همچون گذشته داستانی جذاب را برای مخاطبان روایت میکند اما به دلیل تکراری بودن موضوع نتوانسته است به اندازه فیلم طلا و مس به بیان سوژهای ناب و جدید دست پیدا کند.
فیلمهایی با ساختار تلویزیونی در میان فیلمهای جشنواره فجر
در واقع این دو فیلم گرچه ساختار و مضمون نسبتا خوبی دارند اما نمیتوان آنها را فیلمهایی در شان جشنواره فجر به حساب آورد بلکه به ویژه در فیلم فصل نرگس بیش از چیز به فیلمهای تلویزیونی شباهت دارند.
بن بست وثوق به کارگردانی حمید کاویانی دیگر فیلمی بود که در هفتمین جشنواره فجر اصفهان به نمایش درآمد. در این فیلم تا حدود نیم ساعت از ابتدا هیچ نوع دیالوگی وجود ندارد به نوعی که حتی زمانی که شخصیت اصلی فیلم به محل کار خود وارد می شود به جز روبوسی با همکار خود هیچ کلامی میان آنها رد و بدل نمیشود.
کارگردان این فیلم پیش از این مستندساز بوده است و این فیلم هنوز هم نشانههایی از کارهای قبلی وی دارد، شاید به همین دلیل است که بسیاری از مخاطبان اصفهانی نتوانستند با این فیلم ارتباط مناسبی برقرارکند و در نیمه فیلم سینما از اندک مخاطبان تهی می شود.
ماه گرفتگی؛ فیلمی که دیر به جشنواره فجر رسید
ماه گرفتگی به کارگردانی مسعود اطیابی فیلمی سیاسی در ارتباط با اتفاقات سال ۸۸ است، داستان فیلم کشش نسبتا خوبی برای مخاطب ایجاد می کند اما داستان فیلم هیچ چیز متمایز و خاصی ندارد که پیش از این در دیگر فیلمهایی همچون قلادههای طلا بیان نشده باشد.
در واقع اگر این فیلم در همان سالهای اولیه پس از اتفاقات ۸۸ ساخته شده بود بسیار متفاوت از امروز بود و می توانست نشانه جسارت کارگردان باشد اما اکنون جز مرور خاطرات چیزی دیگری برای مخاطبان به جای نمی گذارد و همچون دیگر فیلم های جشنواره تنها تلخی کام مخاطبان را در پی دارد.
به طور کلی اغلب فیلمهای جشنواره فجر در اصفهان تاکنون مضمونی اجتماعی و بسیار تلخ داشتهاند به نوعی که چهره مخاطبان هنگام خروج از سینما نشان از نارضایتی آنها دارد.
نصفجهان؛ دست خالی از تبلیغات شهری جشنواره فجر
فیلمهایی که از دو بسته هشت تایی که در اصفهان به نمایش درآمده است تاکنون نتوانسته است چراغ جشنواره فجر در اصفهان را پرفروغ سازد، گرچه به عقیده کارشناسان ممکن است در زمان اکران ماجرای نیم روز در روز چهارشنبه بتوانیم، سینمای پرمخاطب بادیگارد و ابد و یک روز را همانند جشنواره سال گذشته شاهد باشیم.
البته بخشی از بی مخاطبی هفتمین جشنواره فجر اصفهان از بی برنامگی برای برگزاری یا عدم برگزاری جشنواره در روزهای پیش ناشی می شود؛ جایی که تکلیف جشنواره امسال تا یک روز مانده به آغاز هنوز به دلیل برخی اختلافات مالی که مسئولان نهادهای مرتبط بر گردن یکدیگر می انداختند مشخص نبود.
بدین ترتیب برخلاف سالهای گذشته در اوایل ماه بهمن هیچ نوع تبلیغ یا بنری در سطح شهر اصفهان در ارتباط با برگزاری جشنواره فجر شاهد نبودیم و طبیعی است که صفهای طولانی انتظار برای تماشای فیلمهای جشنواره فجر دیگر از خیابانهای اصفهان رخت سفر بربسته است.
46
نظر شما