۰ نفر
۲ خرداد ۱۳۸۹ - ۰۷:۴۷

رضا معصومی‌راد

بسیاری از محققان و جامعه‌شناسان علت اصلی عقب‌ماندگی و توسعه‌نیافتگی را ضعف فرهنگ و اخلاق کار دانسته‌اند. (وبر 1918، پارسونز 1958، مرتن 1961، گالبرایت 1973)
تالکوت پارسونز در تبیین علل توسعه‌نیافتگی و عدم تحرک و پیشرفت افراد، از کسانی که خود را با اوضاع تطبیق نمی‌دهند و غیرفعال هستند سخن می‌گوید «کسانی که بیش از هر چیز به آزادی خود علاقه‌مندند و حاضرند بهای آن را حتی اگر فقر باشد، بپردازند.»
گالبرایت معتقد است که فقرا موارد خاصی هستند که به طور کامل و مناسب اجتماعی نشده‌اند. مرتون خاطر نشان می‌سازد که اعضای خانواده‌های ناسازگار کسانی هستند که نه هدف‌های تعیین‌شده از سوی اجتماع را درک کرده‌اند (مثلاً موفقیت‌های اقتصادی و اجتماعی) و نه از طٌرق رسیدن به آن آگاهی دارند و یا اگر از هدف‌ها آگاه هستند اما از راه‌های رسیدن به آن اهداف یا آگاهی ندارند و یا این‌که اهمیت نمی‌دهند.
این متفکران بر نقش عوامل فرهنگی در توسعه و تغییر، تحول و پیشرفت به عنوان یکی از منابع تغییرات اجتماعی پای می‌فشارند و در نتیجه ریشة همة معضلات و مسائل اجتماعی را در ارزش ها؛ هنجارها؛ باورها و آداب و رسوم  ارزیابی می‌کنند و معتقدند که فرهنگ توسعه‌گرا برخوردار از هنجارها و ارزش‌های نوینی است که بر عقلانیت استوار است. ماکس وبر که مؤلف اخلاق پروتستانیسم و روحیه سرمایه‌داری است را، می‌توان یکی از مهم‌ترین طراحان این رویکرد دانست.
هم‌چنین صاحبنظران مکتب نوسازی روانی بر عوامل روانی تأکید می‌کنند و بر این باورند که روحیات روانی و خصوصیات شخصیتی خاصی افراد را به سمت موفقیت و در کار و شغل سوق می‌دهد در حالی که فقدان این ویژگی‌های روانی عقب ماندگی و شکست را در پی دارد. نظریه‌های راجرز، هیگن، مک کله لند و دانیل لرنر را می‌توان در این دسته جای داد.
هگن به عنوان یک اقتصاددان معتقد است که شخصیت فرهنگی، اصلی‌ترین عامل توسعه اقتصادی و تحرک شغلی است. تحول‌های اقتصادی معلول تحول فرهنگ و منبعث از آن است. به نظر او تحول اساسی و زیربنایی در فرهنگ و تکنیک جامعه به خودی خود باعث می‌شود که اقتصاد از حالت رکود فرهنگی خارج شود و به رشد و توسعه برسد. دانیل‌لرنر نیز در تحقیقات خود در خصوص موانع نوسازی در خاورمیانه بر نقش عوامل فرهنگی و روان‌شناختی تأکید می‌کند. وی مفهوم یکدلی یا همدلی را در توصیف انسانی که واجد ویژگی‌های انسان متحرک و پویا است را به کار می‌برد و معتقد است که این ویژگی به او قدرت توسعة هویت خود را می‌دهد و او را قادر می‌سازد تا خود را با شرایط جدید و اوضاع متغیر منطبق نماید. لذا به زعم او ضعف این ویژگی در بین انسان‌های خاورمیانه و ممالک توسعه نیافته موجب می‌شود تا آنها قادر به تغییر اوضاع خود نباشند. (لرنر، 1964)
به طور کلی می‌توان گفت که صاحبنظران مکتب نوسازی روانشناختی برآنند تا فرهنگ و اخلاق کار و ارزش‌ها و توانایی‌های روانی و فردی را به عنوان یک منبع بسیار مهم در موفقیت، پیشرفت و توسعه محسوب نمایند. به عقیده آنها کسانی که از توانایی‌های فکری، توانایی حل مسئله، دانش و مهارت، خلاقیت، نوآوری، ریسک‌پذیری، پشتکار، نظم و مهارت‌های اجتماعی برای تعامل سازنده و مؤثر با دیگران برخوردارند، می‌توانند موفق شوند و سطح زندگی خود را ارتقا بخشند. (مک کله لند 1951، لرنر 1958، راجرز 1962، هگن 1962، اینکلس و اسمیت 1960)
برخی از مطالعه‌ها و پژوهش‌هایی هم که در ارتباط با علل توسعه‌نیافتگی در ایران صورت گرفته‌اند، به این نتیجه دست یافته‌اند که یکی از موانع عمده در این راه موانع فرهنگی به ویژه ضعف فرهنگ و اخلاق کار در ایران است. (معیدفر 1379، جبیبی 1376، جعفری 1381، موسوی 1384)
از مصادیق و نشانه‌های بارز ضعف فرهنگ کار در ایران، می‌توان به گریز از محل کار، بی انگیزگی، اتلاف وقت در محل کار، سرگردانی افراد در مراجعات به سازمان‌ها و ادارات دولتی و خصوصی اشاره کرد.
هم‌چنین در ایران فرهنگ و اخلاق کار در حد بسیار ضعیفی قرار دارد و این مسئله را مطرح کرد که ما در سطح ملی شاهد نوعی بحران در تلقی از کار، ثروت اندوزی و انباشت سرمایه و مفاهیم مرتبط با آن و به طور کلی فرهنگ مربوط به کار هستیم.
به علاوه به نظر می‌رسد میزان انگیزه پیشرفت نیز در بین مردم ایران کم بوده و صرفاً برای دستیابی به استاندارد مطلوبی برای تأمین اجتماعی است و در نتیجه پس از تأمین آن، تلاش و پشتکار، سرمایه‌گذاری و سخت‌کوشی توجیه چندانی در بین ایرانیان ندارد. با توجه به این‌که تحقق اهداف توسعه مستلزم وجود فرهنگ، نگرش و روحیات اقتصادی مشوق و انگیزه بخش است به طوری که از سرمایه‌گذاری، کار و کارآفرینی، تلاش و پشتکار، نظم و دقت، خلاقیت و نوآوری در کار، روحیه کار جمعی و مشارکت، مهارت حل مسئله و روحیه مسؤولیت‌پذیری حمایت کند، لذا فقدان و یا ضعف این روحیات که در قالب ضعف فرهنگ کار مفهوم سازی شده است، مانع بزرگی بر سر راه توسعة اقتصادی در کشور قلمداد می‌شود.

*دکترای جامعه شناسی

کد خبر 63625

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 0 =