۱ نفر
۴ فروردین ۱۳۹۶ - ۰۵:۰۳

آیا همین بهار، بهار طبیعت است که خوش و عیش می‌آورد یا نه بهار عارفان چیز دیگری است؟

خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست
ساقی کجاست گو سبب انتظار چیست

عرفان تمامی شاد است و شور و عشق و در عرفان حزن و غم نیست، غم فراق هست اما غم لذیذترین چیز است و در عین اینکه غم است خیلی لذت بخش است هیچ عاشقی غم فراق را با همه‌ی عالم عوض نمی‌کند و عرفان مملو و سرشار از شادی و شور و عشق و هیجان نسبت به معشوق است و مولانا از اول تا آخر تمام شور وشادی عشق است و می‌گوید: من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو، و کسی که از نور و شادی صحبت می‌کند به وجد می‌آورد، حافظ هم همین طور است.

در واقع یک مولانای دیگر است با سبک دیگر و نوع اندیشه‌ی دیگر و عاشقانه راه طی می‌کند و راه همان است که مولانا پیمود، البته راه صعب‌العبور است و بسیار سخت است اما راه را با شادی و شور و شعف و عاشقانه پیموده است، اما این منافات با سختی راه ندارد اگر آسان بود که همه می‌توانستند بروند، انشالله مردم هم با لباس نو و هم با اندیشه‌ی نو باشند و نویی واقعی اندیشه‌ی نو است و لباس نو ظهور اندیشه‌ی نو است در آغاز سال، حالا بهار نو، همین فصل نو است فرق نمی‌کند و همین بهار ظاهری از عالم معنی می‌آید.

بهار فصل معتدلی است که هوا نه سرد است و نه گرم و در اعتدال ربیعی است و خوش آهنگ و مطابق طبیعت و گل‌ها و ... و طبیعت آنچه در درون خود دارد، و در باطن طبیعت بوده و در اثر سرمای زمستان نهفته بوده، حالا فصل مناسب شده و معتدل شده و آنچه در باطن بوده ظاهر می‌شود و بهار یعنی ظاهر شدن باطن طبیعت در اثر اعتدال فصل، همین در انسان هم هست، و همه چیز در انسان هست و اینکه فکر می‌کنی از بیرون می‌گیری غلط است و مردم فکر می‌کنند که علوم را و ... از بیرون می‌گیرند، ما با بیرون ارتباط داریم و اگر نداشتیم چیزی در ما ظاهر نمی‌شد، اما ارتباط ما با جهان بیرون موجب می‌شود که آماده بشویم که آنچه در دورن ماست ظاهر شود، بنابراین فصل بهار فصل نو است و گذشته، گذشته است و هیچ گذشته تکرار نمی‌شود.

بهار یعنی نو، اولاً برای شخص عارف همیشه جهان نو است، اما یک فصلی هست که دیگر سراسر طبیعت را فرا می‌گیرد و عارف در این فصل به درستی اعتدال را رعایت می‌کند، و برای شخص عارف واقعی همیشه بهار است و هیچ گاه زمستان نیست و همیشه در اعتدال است و بهار یعنی اعتدال. اعتدال یعنی چه؟

یعنی هوی و هوس براش قالب نیست، و انزوا هم براش قالب نیست و نه منزوی هست که ترک ظاهر را بکند و نه مشغول به ظاهر است که ترک باطن را بکند. یک اعتدالی بین ظاهر و باطن شخص عارف است و بنابراین همیشه در بهار زندگی می‌کند اما حالا که فصل بهار هم که آمده طبیعت هم در بهار است، و آنچه که ظاهر می‌شود از باطن طبیعت، نو و تازه است و این تکرار گذشته نیست و هیچ بهاری تکرار بهار گذشته نیست و در عالم هستی هرگز تکرار نیست یعنی هر لحظه نو و هر لحظه بهار است و امیدواریم که همیشه برای مردم بهار باشد و در اعتدال ربیعی زندگی کنند.

کد خبر 648622

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 0 =