می خواهم عدد 7/24 درصد را گرد نمایم و بگوییم 25 درصد ، مطمئناً کسی مخالف نیست ، عدد مذکور مربوط به درصد بیکاران سنین 15 الی 24 ساله ها می باشد یعنی همان کسانیکه در طی سالهای 1364 لغایت 1373 به دنیا آمده بودند این جمعیت بیکار غیر مولد حدود 30 سال دیگر ، در میانگین سنی بازنشستگی و پیری قرار می گیرد یعنی در محدوده سنی 45 الی 64 سال بدون هیچگونه تولیدی انتظار دریافت خدمات اجتماعی و درمانی از جامعه دارند ، یعنی انتظار دارند مشکلات پزشکی حل و همچنین مقرری مکفی از دولت دریافت نمایند به عبارت ساده تر یا باید تحت پوشش کمیته امداد باشند و یا بهزیستی و یا هر نهاد حمایتی ، امدادی و یا بیمه ای دیگر.
سوال ساده این است که منابع درآمدی نهادهای مذکور از کجا باید تآمین گردد ؟ امروز که ارقام قانون بودجه سال 1389 را بررسی می کنیم و همچنین سنوات گذشته را ، درمی یابیم که ارقام مذکور تماماً از محل فروش نفت است چون ارقام دریافتی از مالیات ها حداکثر بودجه عمرانی دولت را تحت پوشش قرار می دهد . با توجه به افزایش مصرف فرآورده ای نفتی کشور که در طی 30 گذشته حداقل 3 برابر شده است و فرض کنیم که در طی 30 سال آینده حداقل مصرف فرآورده های نفتی 3 برابر گردد یعنی از 5/1 میلیون بشکه امروز به 5/4 بشکه برسد ، طبیعی است نه تنها برمبنای میزان تولید امروز ( 4 میلیون بشکه در روز ) چیزی برای فروش نداریم بلکه شاید نیاز به واردات هم داشته باشیم ، البته این آمار منهای سایر منابع تولیدی و مصرفی کشور از منابع طبیعی تجدید نشونده که مربوط به همه نسلها است می باشد . ولی همانطور که می دانیم دولت ها علاقه مند هستند نفت را که راحت تر استخراج می شود ، پالایش نمایند و به فروش برسانند.
از بحث خارج نشویم ، ما مجبوریم در دهه های آینده برای اداره جامعه از محل مالیات ها برنامه ریزی مناسب داشته باشیم ، نه صرفاً فروش نفت خام یا سایر فرآوره های نفتی و گاز ، و اینها هم چون منابع در حال اتمام هستند پس لاجرم باید از محل منابعی دیگر که محمترین آنها مالیات ها است ، هزینه جامعه تأمین شود . منشأ افزایش مالیات نیز افزایش تولید است یعنی اگر جامعه بتواند تولیدات کالا و خدمات خود را افزایش دهد دولت ها می توانند از آنها مالیات اخذ نمایند ، در غیر این صورت دریافتی مالیات دولت ها کم می شود و وقتی درآمد دولت ها کم گردد نمی توان از دولت ها انتظار دریافت خدمات اجتماعی و درمانی داشت به عبارت دیگر وقتی جامعه تولید نداشته باشد ، جمعییت تحت پوشش نهادهای حمایتی و امدادی و بیمه ای نمی توانند انتظار افزایش کمک داشته باشند مگر اینکه منابع جدید به شکل معجزه آسا کشف گردد.
لذا نسل فعلی که دارای بچه های در رده سنی 15 الی 24 سال دارند باید به فکر درآمد و تأمین معیشت آنها در سنین 45 الی 64 سال باشند و تنها راه آن این است که این بچه ها زودتر ازدواج کنند و صاحب فرزند شوند و این فرزندان آماده کار شوند تا در مقطع سنی پیری والدین خود ، دولت از محل کار آنها مالیات دریافت نمایند تا دولت بتواند حداقل خدمات اجتماعی و درمانی برای جوانان امروز و پیران فردا پرداخت نماید ، پس باید بپذیریم که نسل امروز میهمان پدران و مادران خود هستند و فردا میهمان فرزندان خود.
البته در عصر کشاورزی والین از فرزندان خود به عنوان ابزار افزایش ثروت استفاده می کردند و هر خانواده ای که تعداد فرزند بیشتری داشت می توانست زمین های بیشتری را زیر کشت ببرد و محصول زیادتر را درو نماید و درنهایت درآمد بیشتر کسب نماید اما والدین امروز باید ثروت کسب شده خود را صرف نگهداری فرزندان خود از بدو تولد تا رسیدن به سنین میانیسالی نمایند و بعد از آن فرزند خود را جهت تأمین معاش او ، او را تحویل نوه خود دهد ، البته همانطور که در ابتدا ذکر شد این شامل 25 درصد بیکاران 15 الی 24 سال فعلی می گردد.
آمار مذکور براساس گزارش مرکز آمار ایران است که نرخ بیکاری را براساس هفته ای یک ساعت کار محاسبه شده است و این تعریف براساس تعریف سازمان بین المللی کار برای محاسبه شاخص بیکاری محاسبه شده است که بیان گر عدد واقعی بیکاری نیست . و آمار بیکار بیش از عدد مذکور احساس می گردد وجود داشته باشد . جا دارد حال که مجلس هشتم در آستانه بررسی و تصویب برنامه پنجم است ، مفاد برنامه پنجم را طوری تنظیم نماید که خروجی آن اشتغال برای بیکاران باشد ، آیا نمی توان با تدوین سیاست ها و راهبردهای پولی ، مالی و ارزی در بخش های صنعتی و کشاورزی و درنهایت بخش خدمات بیکاری را به نرخ بیکاری طبیعی رساند . می توان به شرطی که مجریان به برنامه باور داشته باشند و این بزرگترین نقص در تاریخ برنامه ریزی 60 ساله ایران زمین است ، ( اولین برنامه در ایران در سال 1327 تنظیم گردید و آخرین برنامه در سال 1388 پایان یافت ) که هیچ برنامه ای چه با منابع پولی و چه بدون منابع پولی به هدف خود نرسیده است.
پس بهترین راهکار این است که باورهای اجرائی تقویت شود نه باورهای برنامه ریزی.
مدرس دانشگاه و نماینده دوره هفتم مجلس شورای اسلامی
نظر شما