جنگ‌های امروزی شکل جدیدی بخود گرفته و از پیچیدگی‌های خاصی برخوردار می‌باشند. تغییر و تحولات گسترده در نوع و ساختار جنگ‌ها موجب گردیده لغات جدیدی وارد ادبیات نظامی جهان شود که بیوتروریسم بعنوان شکل جدیدی از تروریسم از جمله‌ی آنهاست. غیرقابل پیش‌بینی و ناگهانی بودن، قدرت کشتار و تخریب بالا و فشار روانی ناشی از بیوتروریسم موجب گردیده مقابله با آن از اولویت‌های اصلی جوامع و کشورهای خواهان صلح و امنیت محسوب ‌گردد.

ترس از قرار گرفتن در معرض انواع بيماري‌ها دغدغه هميشه انسان در طول تاريخ بوده است. در اين ميان انسانهاي سلطه‌طلب با خلق و خوي حيواني هميشه درصدد بهره‌برداري از عوامل مختلف براي تسلط و ضربه زدن به ديگران بوده‌اند. اينگونه افراد با علم بر وحشت عمومي از بيماري‌ها و قدرت عوامل بيماري‌زا در فلج كردن جوامع همواره درصدد بر‌آمده‌اند تا نهايت استفاده را از اين عوامل جهت نيل به اهداف خود ببرند. با پيشرفت‌هاي حاصله در علوم ژنتيك و پزشكي اين نگراني و وحشت عمومي از بيماري‌ها تا حدودي برطرف شده است اما همين پيشرفت‌ها موجب برخي سوء استفاده‌ها نيز گرديده است.

هرچند بیوتروریسم، یکی از معضلات نوپدید بهداشت عمومی و عامل تهدید کننده کنترل عفونت، به حساب می آید ولی واقعیت اینست که افکار و اعمال بیوتروریستی همواره در اقوام مهاجم، افراد افزون طلب و رقبای سیاسی- اقتصادی از یکطرف و افکار مدافعه‌گرانه یا تلافی‌جویانه در افراد، ارتش‌ها، دولت‌ها و شخصیت‌های مورد تهدید، از طرف دیگر، از هزاران سال قبل وجود داشته و گاهی ظاهر افسانه گونه و باورنکردنی به خود گرفته است كه همه این وقایع، حاکی از قدمت افکار و ندرتاً اعمال بیوتروریستی است. اما واژه بيوتروريسم و جنگ‌هاي تروريستي پس از حادثه 11 سپتامبر رنگ و بوي تازه‌اي به خود گرفت بطوري كه بودجه سالانه امريكا براي مبارزه با اينگونه اعمال جنايتكارانه به يكباره دهها برابر شد. تبليغات گسترده‌اي كه در اين زمينه صورت گرفت موجب وحشت روز افزون مردم از اين پديده و به خطر افتادن سلامت رواني جوامع شده است. با اینحال عده کثیری از مردم، هنوز بر این باوراند که جنگ بیولوژیک، زائیده تخیلات نظامی است در حاليکه امروزه، جریانات سیاسی و پیشرفت‌های بیوتکنولوژی، این باور را تغییر داده است.
با وجود خطرات و صدمات جبران‌ناپذير حملات بيوتروريستي بر روي جوامع مختلف، ترس و واهمه شديدي كه بر جامعه، بيماران، كاركنان بهداشتي و عموم مردم مستولي مي شود بسيار وسيعتر از عواقب واقعي آنها مي‌باشد. پاسخ‌هاي رواني مردم حادثه ديده ممكن است به صورت وحشت، عصبانيت، نگراني‌هاي بي مورد در مورد عفونت، ترس از سرايت بيماري، خيالات واهي، جدا شدن از اجتماع و روي آوردن به كارهاي غيراخلاقي باشد. بنابراين در هنگام برنامه‌ريزي جهت آمادگي در برابر حملات بيوتروريستي بايد جنبه‌هاي رواني مسئله و همچنين نحوه جلوگيري از ايجاد واهمه در ميان مردم نيز مورد ملاحظه واقع شود.

در ارزیابی عوامل تاثیرگذار در یک حمله بیوتروریستی بايد علاوه بر برآورد خطرات بالقوه عوامل بیولوژیکی و یا احتمال وجود حملات بیوتروریستی يك سري فاكتورهاي ديگري را نيز در نظر گرفت. از اينرو نمی‌توان گفت عدم تمایل یک تروریست در استفاده از یک عامل خطرناک بیولوژیکی ریسک حمله تروریستی از جانب آن را کاهش می‌دهد و در نقطه مقابل آن حتی خطرناک‌ترین تروریست‌ها نيز برای رسیدن به اهداف تروریستی خود نیازمند در اختيار داشتن عوامل بیولوژیکی برای ایجاد خسارت و وحشت می‌باشند.
وابستگي عوامل به يكديگر موجب مي‌شود اگر به صورت نامتناسب بر روی شاخه‌های فوق تمرکز شود و ارتباط میان عواملی که باعث کاهش تهدید می‌شود نادیده گرفته شود، ممانعت از انجام يك عمليات بيوتروريستي غيرممكن خواهد بود. یک مثال ملموس از نکته فوق این است که با کاهش آسیب پذیری از طریق واکسیناسیون عمومی در مقابل یک عامل خاص، انگيزه‌ها و مقاصد بیوتروریستی در به کارگیری این عامل خاص کمرنگ‌تر خواهد شد.

در مقابله با مقاصد بيوتروریستی بايد علاوه بر ارزیابی‌هاي عملی (عینی) از قبيل: تعيين ارزش دارائی‌ها، آسیب‌پذیری هدف مورد نظر و یا خطر بالقوه یک عامل خاص، جنبه‌هاي رواني (ذهنی) قضيه را نيز در نظر گرفت (به خط چین‌ها در دیاگرام فوق توجه شود). دانستن این نکته ظریف می‌تواند سیاست‌های جداگانه‌ای را رقم بزند که بدون در نظر گرفتن آن مقابله با مقاصد تروریستی قابل حصول نمی‌باشد. به عنوان مثال، از بین بردن کامل آسیب پذیری توده مردم نسبت به یک عامل خاص غیر‌ممکن می‌باشد، اما منحرف کردن افکار تروریست‌ها از آسیب‌پذیر بودن مردم یک منطقه باعث می‌شود که احتمال وقوع حمله تروریستی كاهش يابد. اکثر مباحثی که بر حول محور بیوتروریسم صورت می‌گیرد، بیشتر بر خطر بالقوه آن تاکید دارد و کمتر به جنبه‌های کیفی موضوع نظیر انگیزه تروریست‌ها در استفاده از چنین سلاحهای مرگ‌بار و یا آسیب پذیری جوامع مختلف نسبت به بیوتروریسم توجه می‌شود.

یکی از تئوری‌های جدید در مورد بیوتروریسم، " تئوری فرصت " می‌باشد. به این ترتیب که از نظر عقلانی، یک حمله بیوتروریستی زمانی اتفاق می‌افتد که فرد با انگیزه حمله بیوتروریستی در آنالیز "هزینه- منفعت" وارد شده و منافع آنرا بيش از هزينه‌هاي آن در يابد. تئوری فوق الذکر بیان می‌کند اگر منافع بیوتروریست‌ها بيش از هزینه‌های متحمله توسط آنها باشد، احتمال ارتکاب جنایت از طرف اشخاص مهاجم بالا خواهد رفت. این تئوری بيان می‌کند که با تغییر در مولفه‌های هزینه - منفعت می‌توان احتمال وقوع جرم را پائين آورد. همچنين با حذف بهانه‌های گروه‌هاي مخالف جهت انجام فعالیت‌های بیوتروریستی مي‌توان از انجام اينگونه جرائم تاحدود بسيار زيادي جلوگیری كرد.
هرگونه اقدامی که در ممانعت از تکثیر عوامل بیولوژیکی صورت بگیرد، دستيابي به عوامل بيولوژيكي را سخت‌تر كرده و فرصت‌های بيشتري را جهت مقابله با بكارگيري این عوامل مهیا می‌سازد. لذا با افزايش هزينه‌هاي انجام اينگونه عمليات‌ها و با توجه به آنالیز هزینه منفعت، انگیزه‌هاي استفاده از سلاحهای بیولوژیکی كاهش مي‌يابد.

امكانات كشور در اين زمينه را مي‌توان در بخش‌هاي مختلف از جمله: آگاهي عمومي، مقابله و پيشگيري، درمان و حذف ضايعات حمله ارزيابي كرد. از آنجائيكه كشور ما يك كشور حادثه خيز مي‌باشد و بلاياي طبيعي در آن فراوان مي‌باشد، لذا با نگاه به نحوة مقابله با اين بحران‌ها مي‌توان توان خود در مقابله با حملات بيوتروريستي را نيز در اكثر زمينه‌ها ارزيابي كرد. متاسفانه برخورد ناآگاهانه، ضعيف و كند دستگاه‌هاي مختلف در حوادثي مانند سيل و زلزله و بازسازي‌هاي پس از آن نشان مي‌دهد كه كشور ما به هيچ وجه آمادگي مقابله با چنين بحران‌هايي را ندارد. ناركارآمدي و آگاهي پايين دستگاه‌هاي اجرايي كشور و مردم در مقابله با بحران‌هايي مانند سيل و زلزله كه پديده‌هاي كاملاً آشنايي مي‌باشند بيانگر اين واقعيت مي‌باشد كه در مقابل تهديداتي مانند حملات بيوتروريستي كه حتي براي ارگان‌هاي تخصصي مانند وزارت دفاع و بهداشت نيز تا حدودي ناآشنا مي‌باشند كاري بسيار مشكل و شايد غيرممكن مي‌باشد. از آنجائيكه آمادگي براي مقابله با اين بحران‌ها در كوتاه مدت حاصل نمي‌شود لذا در مقطع كنوني ما بايد تمركز خود را بيشتر بر نقطه قوت خود يعني سيستم‌هاي اطلاعاتي و امنيتي كشور كه كارايي خود را در مقابله با تهديدات مختلف به اثبات رسانده‌اند گذاشته و مانع از انجام اينگونه عمليات‌ها شويم زيرا پيشگيري از وقوع اينگونه حملات از بُعد تبعاتي و آسيب‌شناسي نيز براي كشور ايده‌آل‌ترين حالت مي‌باشد.

پيشگيري از وقوع حملات بيوتروريستي با استفاده از كارهاي اطلاعاتي بسيار بهتر و كم هزينه‌تر از مقابله با طبعات آن است. و سرويس‌هاي اطلاعاتي و امنيتي نقش بسيار بسزايي در اين زمينه دارند. از طرفي گاه استفاده از يك عامل بيوتروريستي ممكن است بقدري سريع فراگير شود كه امكان مهار آن غيرممكن شود و صدمات و تلفات به بار آمده حتي براي استفاده كنندگان آن نيز غيرقابل پيش‌بيني و غافلگير كننده باشد. در برخي از حملات بيوتروريستي نيز عاملين آن - كه بيشتر از مخالفين داخلي حكومت مي‌باشند- نه به قصد وارد كردن صدمات انساني و خسارت‌هاي اقتصادي، بلكه به منظور استهزاء كردن سرويس‌هاي اطلاعاتي و امنيتي و به رخ كشيدن ضعف آنها در پيشگيري و كشف اين تهديدات دست به چنين اقداماتي مي‌زنند.

با توجه به موقعيت جغرافيايي كشورمان و گروه‌هاي مخالف با نظام، مي‌توان گفت كه از ميان گروه‌هاي فوق، سازمان مجاهدين خلق‌، حزب كارگر كردستان و مهمتر از همه داعش انگيزه‌هاي لازم را براي انجام عمليات‌هاي بيوتروريستي عليه كشورمان را دارند. البته بايد ذكر كرد كه اخيرا سازمان مجاهدين خلق به منظور كسب وجهه سياسي اعلام كرده كه ديگر قصد انجام عمليات‌هاي تروريستي را ندارد تا از اين طريق بتواند حمايت‌هاي اتحاديه اروپا و امريكا را هرچه بيشتر و بصورت علني‌تر جلب كند. حزب كارگر كردستان نيز در كارنامه خود عمليات‌هاي تروريستي اين گونه ندارد. مهمترين تهديدي كه مي‌توان به آن اشاره كرد گروه داعش مي‌باشد كه سابقه اين گروه نشان مي‌دهد هيچ ابايي از انجام عمليات‌هاي گسترده و فجيع ندارد. نفرت اين گروه از نظام شيعي ايران نيز مي‌تواند مزيد بر علت باشد. اما بنظر اینجانب و با توجه به تحولات اخير منطقه گروهك‌هاي نوظهوري همچون جندالله كه داراي عقبه و مرامنامه مشخص و درستي نيستند و با توجه حملات خشن و شنيعي كه در سال‌هاي اخير انجام داده‌اند بسيار خطرناك‌تر مي‌باشند. وابستگي اين گروهك‌هاي نوظهور به كشورهاي بزرگ و پيشرفته، خطر اين حملات را افزايش مي‌دهد كه اين مساله بيانگر مسئوليت سنگين سيستمهاي اطلاعاتي و امنيتي كشور در مقطع كنوني مي‌باشد.

از آنجائيكه ممكن است حمله تروريستي از الگوي مورد انتظار پيروي نكنـد بايد ميزان شك و تلاش‌هاي نيروهاي نظامي و انتظامي در شناسايي و واكنش به حملات بيولوژيك بالا باقي بماند. به علاوه يك شيوع كوچك بيماري مي‌تواند اخطار اوليه به حملات جدي‌تر باشد و تشخيص و استفاده از ابزارهاي پيشگيري كننـده، ماننـد واكسن‌ها و آنتي‌بيوتيك‌هاي مؤثر مي‌تواند جان هزاران فرد را نجات دهد. براي تسهيل در شناسايي سريع حمـلات بيوتروريـستي، تمامي پرسنل نيروهاي نظامي و انتظامي همانند كاركنان بخش بهداشتي و پزشكي كشور بايـد حداقل از مهـارت‌هـاي پايـه‌اي "همه‌گير شناختي" برخوردار و آگاه باشند. هر گونه شيوع كوچك يا گسترده بيماري‌ها بايد به عنوان يك حمله بيوتروريـستي در نظر گرفته شود. اين بررسي اوليه نبايد وقت‌گير بوده يا نيازمند اجراي قوانين جديد باشد. به منظور تعيين هر چيـزي كـه بـه نظر غيرمعمول بوده و به بيوتروريسم اشاره دارد بايد به وقايع احاطه كننده شيوع نظر افكند.
بحث جنگ‌هاي بيولوژيك امري حساس و قابل پيشگيري توسط سياستمداران‌ استراتژيست‌‌هاي نظامي،‌ دانشمندان‌ و حقوقدانان مي‌باشد. انجام اقدامات قبل از حمله بيولوژيك به منزله ايجاد سدي محكم در برابر تهديدات كم احتمال، اما با عواقب گسترده، موثرترين راه مقابله با اين حملات مي‌باشد. بحث حملات بيوتروريستي مقطعي نبوده و آمادگي لازم براي مقابله با حملات بيوتروريستي بايد هميشگي و دائمي باشد.

تمامي كشورها در برابرحملات تروريستي بيولوژيكي (بيوتروريست) بسيار آسيب‌پذير هستند و نبايد از اين حملات غافل بود. بنا به شواهد موجود، تهديد حملات بيولوژيكي در حال جدي شدن است و گروهك‌هاي نوظهوري كه تعهدات اخلاقي كمتري دارند در حال گسترش مي‌باشند لذا تمركز بر شيوه‌هاي مقابله با تهاجم تروريستي و پنهاني بيولوژيكي اقدامي لازم و بجا است. البته در پايان اين نكته را نيز بايد خاطر نشان كرد كه همانگونه كه ناديده گرفتن و بي اعتنايي به تهديدهاي بيوتروريستي بسيار خطرناك است، بزرگ‌نمايي و جار و جنجال بيش از حد در اين مورد نيز نادرست بوده و بايد با اين مساله بطور منطقي برخورد كرد.

کد خبر 675148

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار