انتخابات زودهنگام پارلمان بریتانیا روز پنج شنبه 8 ژوئن 2017 برگزار شد. ترزا می، نخستوزیر بریتانیا برای انجام مذاکرات خروج از اتحادیه اروپا و تضمین ثبات سیاسی به یک اکثریت قاطعتر در پارلمان بریتانیا نیاز داشت و از همین رو، او ماه آوریل سال جاری اعلام کرد که تنها در عرض هفت هفته آینده یک انتخابات زودهنگام برگزار میکند. اما رسانههای انگلیس گزارش دادند ترزا می در انتخاباتی که خود درخواست برگزاری زودهنگام آن را داده، شکست خورده و موفق به کسب اکثریت قاطع پارلمان نشد.
نتایج انتخابات 2017 بریتانیا برخلاف همهی نظرسنجیها متحقق گشت و همانگونه که در دنیای سیاست به طنز میگویند نظرسنجیها هم به خانم ترزا می خیانت کردند. این مسئله را میتوان در دو سطح مورد بررسی قرار داد؛ اول سطح رهبری حزب است و سطح دوم جامعه و خواست مردم است. خانم ترزا می طبق برآوردهای پیشین تصور میکرد که پیروز انتخابات است و رای اکثریت قاطع پارلمان را به دست میآورد زیرا بعد از همهپرسی برگزیت حزب محافظه کار دارای اکثریت آراء بود و بعد از استعفا دیوید کامرون از رهبریت حزب به دلیل مغایرت برگزیت با اهداف ودیدگاههایش، همه اعضای حزب به پشتیبانی از ترزا می برخواستند تا رهبری قدرتمند بلامنازع را با اکثریت نسبی آراء پارلمان داشته باشد.
لازم به ذکر است خانم می قبل از رای آوردن برگزیت مانند کامرون مخالف خروج از اتحادیه اروپا بود، اما بعداز برگزاری همه پرسی بر خلاف کامرون که بر اصولش پایبند ماند و استعفا داد ولی ترزا می تصمیم گرفت تا خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا را اجرایی و مدیریت کند که این تغییر موضع از جانب بسیاری از نخبگان مثبت ارزیابی نشد و به عنوان کسب قدرت تلقی گردید که یک نکته منفی در ویژگیهای رهبری احزاب در انگلستان است. به هرجهت ترزا می اقداماتی را در جهت اجرائی نمودن خروج انگلیس از اتحادیه اروپا صورت داد و گمان میبرد به دلیل علاقه مردم و جامعه به سیاستهای وی خصوصا در بحث برگزیت میتواند با برگزاری زودهنگام انتخابات پارلمان اکثریت قاطع پارلمان را به دست بیاورد؛ اگرچه نظرسنجیها هم این موضوع را تایید میکرد اما درنهایت نتیجه انتخابات برخلاف تصور وی شد و او نه تنها نتوانست به اکثریت قوی تر در مجلس دست یابد بلکه نسبت به گذشته 12 کرسی را هم در مجلس این کشور از دست داد و هم اکنون حزب محافظه کار را در خطر قرار داده است.
بنابراین برآورد رهبری حزب از اوضاع جامعه اشتباه و غلط بود که اینچنین شد زیرا به عقیده من رهبران باید نبض جامعه را در دست داشته باشند و مطالبات مردم را شناسایی کرده و ضمن آنکه به آنان امید، جاه طلبی و چشم انداز وسیع بدهند در جهت تامین خواسته ها و برآورد نیازهای آنان قدم بردارند؛ ترزا می هم علی رغم برخی خصایص مثبت رهبریاش مانند پرکاری و قاطعیت اما دارای خصلت لجاجت است که کمتر مشاوره قبول میکند و بر نظرات خودش پافشاری میکند.
لذا ویژگی لجاجت وی نتایج زیر را به بار آورده است: 1. نبض جامعه را از دست بدهد و مطالبات مردم را نشناسد 2.پافشاری بر نظرات خودش و 3. ایجاد وضعیت بحرانی و شکننده برای حزب و مهمتر جامعه انگلیس در روند خروج از اتحادیه اروپا. زیرا از یک طرف به این دلیل که خانم می نتوانست 326کرسی را بدست بیاورد پارلمان معلق تشکیل میشود و تصویب هر طرحی مستلزم تایید حزبی است که با او ائتلاف کرده ، از طرف دیگر از به کار بردن واژه ائتلاف که لغتی مرسوم در جامعه و سیاست و حکومت انگلیس است خودداری میکند و واژه همکاری را برای تشکیل کابینهاش به کار میبرد.
همچنین طبق شنیدهها ترزا می در نظر دارد تا با حزب اتحادگرای ایرلند شمالی که 10 کرسی کسب کرده است، همکاری کند اگرچه این حزب سیاستهایش تا حدی به سیاستهای حزب محافظه کار نسبت به حزب کارگر نزدیکتر ودارای محاسنی است اما این نیز کار راحتی نیست زیرا بعضی از بخشها و یا فراکسیونهای این حزب نیز دید و رابطه خوبی با حزب محافظه کار ندارد و لذا در مجموع ترزا می در دولت جدید قدرت سابق را نخواهد داشت. اگر شرایط کشور عادی بود، تشکیل کابینه ائتلافی واعمال کردن نظرات حزبی دیگر در برنامه های دولت آنچنان دشوار نبود؛ اما در شرایط کنونی که برنامهای بسیار کلان و حیاتی و سخت در سیاست بریتانیا وجود دارد موقعیت سختی را برای اجرا کردن این برنامه با همکاری حزبی دیگر برای ترزا می بوجود میآورد.
به نظر میرسد در این شرایط روند برگزیت یا خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا مطابق میل انگلیسیها صورت نگیرد، زیرا آنها قبل از اینکه برگزیت در همه پرسی رای بیاورد خواهان گرفتن امتیازاتی بودند و بعد از اینکه برگزیت رای آورد هم درنظر داشتند که در عین حال که از اتحادیه خارج میشوند به بازارهای آنها دسترسی داشته باشند و از امکانات تجاری با کشورهای اروپا استفاده کنند. اما اتحادیه اروپا و کشورهای بزرگی چون آلمان و فرانسه تمایلی ندارند تا هم یک عضوشان را از دست بدهند و هم اینکه بخواهند به آن کشور امتیاز بدهند؛که این وضعیت خانم می را دچار مشکل میکند و اگر نتواند این طرح را پیش ببرد ممکن است منجر به بلاتکلیفی انگلیس و اتحادیه نسبت به یکدیگر ، توقف وی پشت درهای اتحادیه اروپا و یا حتی ناچار به استعفا و کنار کشیدن وی از قدرت شود.
در واقع اگر بخواهیم دو قطب سیاسی را در سیاست و حکومت انگلیس متصور شویم، حزب دارای حاکمیت قطعی در بافت سیاسی انگلیس و جامعه است، لذا بیشتر مسائل جامعه خصوصا بحثهای مدیریتی و تقسیم قدرت از طریق احزاب دنبال میشود. سال 2016 در حزب محافظه کار دیوید کامرون به دلیل پایبندی بر اصول و رعایت اخلاق در سیاست، از سمت خویش استعفا داد و اعضای حزب محافظه کار از خانم ترزا می حمایت کردند تا وی بتواند با اکثریت قاطع به اداره دولت بپردازد و روند خروج را با کسب حداکثری منافع و امتیازات برای انگلیس جلو ببرد. در آن مقطع حزب کارگر برخلاف حزب محافظه کار بود و جرمی کوربین با مشکلات بسیار زیادی از جمله مخالفت و تهدید رهبری وی روبه رو بود، با اینحال او توانست درمقایسه با خانم می که پشتیبانی اکثریت کرسیهای پارلمان را داشت بر مشکلاتش فائق آید و آراء حزب کارگر را افزایش دهد.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت کوربین در این مدت یکساله عملکرد، رهبریت و مدیریت موفقیت آمیزتری نسبت به ترزا می داشته است. ترزا می زمانیکه آراء مردم مطابق انتظارش نبود و آراء حزب را نیز کاهش داد، بایستی از استعفا دادن استقبال میکرد اما علیرغم خواست عمومی از داخل و خارج حزب، قبول نکرد استعفا دهد و همچنان به رهبریت خودش ادامه میدهد. بنابراین اگر می بخواهد همین روال را ادامه دهد به عقیده من یا انتخابات زودهنگام دیگری برگزار میشود و احتمالا" حزب کارگر بر حزب محافظه کار پیشی میگیرد و یا اختلافات داخلی حزب محافظه کار افزایش یافته و اوضاع داخلی و خارجی انگلیس نیز وخیم تر خواهد شد. به دلیل رو آمدن حزب کارگر و اقبال عمومی به آن و مخصوصا" جوانان که در این انتخابات نیز نقش به سزائی داشتند حتی امکان تعویض رهبر حزب محافظه کار و نخست وزیر شدن فرد دیگری که همچنان حزب محافظه کار قدرت را در مجلس در دست داشته باشد، در این زمان عملی نیست.
منبع: هفتهنامه مثلث شماره 359 مورخ 27.3.96 صفحه 54 با عنوان روزهای سخت محافظه کاران: لجاجت ترزا می بریتانیا را با بلاتکلیفی مواجه کرد.

رهبران پاسخگو باید سه ویژگی اساسی داشته باشند: 1- مدیریت قوی تحولات سیاسی اجتماعی، یعنی جوامع تحت مدیریت خود را بدون افتادن در ورطه روزمرگی، با برنامه و تخصیص بهینه منابع در کوتاه ترین مدت و کمترین هزینه به اهداف ترسیم شده برسانند 2- در دست داشتن نبض جامعه بصورت واقعی و شناسائی مطالبات مردم تا ضمن آنکه به آنان امید، جاه طلبی و چشم انداز وسیع میدهند در جهت تامین خواسته ها و برآورد نیازهای آنان قدم بردارند و 3- رعایت اصل رفاه و آسایش عمومی و عدم وصول جامعه به آستانه تحمل خود. زیرا ممکن است هر حادثه ائی حتی کوچک مردم را به طغیان وادارد. حادثه آتش سوزی در برج گرنفل لندن به بحرانی سیاسی برای نخست وزیر انگلیس تبدیل شده و او حالا با فشارهای بیشتری از داخل و خارج حزبش برای کناره گیری مواجه است. اما او که دارای خصلت لجاجت است و کمتر مشاوره قبول میکند همچنان بر نظرات خودش پافشاری میکند.
نظر شما