توافق اصلی که بین رهبر مذهبی طالبان پاکستان و آقای آصفعلی زرداری رئیسجمهوری این کشور به امضاء رسیدبراساس مجوزی بود که مجلس ملی پاکستان به زرداری داده بود، طبق توافق باید طالبان محلی سلاح خود را زمین میگذاشتند تا در مقابل امکان برقراری احکام اسلام در منطقه دره سوات و مالا کند که بالغ بر 3 میلیون نفر جمعیت دارد بوجود میآمد. واقعیت این است که انتظارات دو طرف از هم متضاد است.
دولت پاکستان فکر میکرد از طریق صلح در دره سوات به مناقشه در 7 منطقه قبیلهنشین وزیرستان پایان میدهد و بدین ترتیب بهانه از امریکاییها برای حمله به این مناطق گرفته میشود. از سوی دیگر طالبان پاکستان این صلح را مقدمهای برای برقراری احکام اسلام در کل مناطق قبایلی، در مرحله بعدی کل ایالت سرحد و نهایتاً در سراسر پاکستان میپندارند به همین دلیل نیز نه تنها سلاحها را به زمین نگذاشتند بلکه به شهرک بنیر نیز حمله کردند. دو طرف مذاکره دره سوات در ذات خود هم تضاد دارند.
حزب مردم به عنوان حزب حاکم پاکستان دارای دیدگاههای لیبرال دموکرات است. از سوی دیگر طالبان همه چیز را برای خدا دانسته و هیچ حقی برای مردم غائل نیستند لذا این دو جریان به لحاظ ایدئولوژیک با هم در تضاد هستند.
آنچه اوضاع را پیچیدهتر کرد اعلام گروه طالبان پاکستان برای استقبال از بنلادن و ملاعمر در وزیرستان و همچنین تدارک چند گروه فعال طالبان برای اعزام نیرو از وزیرستان به افغانستان بود. طبیعی است این شرایط برای آمریکاییها قابل قبول نیست به همین دلیل خانم کلینتون نسبت به سلطه طالبان بر کل پاکستان هشدار داد و اظهار کرد که دولت اسلامآباد شمال پاکستان را به طالبان واگذار کرده است.
نکته اساسی این وضعیت این است که در نهایت تحرکات طالبان به سود آمریکاییها تمام میشود چرا که با افزایش تحرکات طالبان، ارتش و دولت پاکستان برای برخورد جدی با این جریان وارد عمل خواهد شد ویا آمریکا به طور مستقیم اقدام نظامی خواهد کرد. که در این صورت بحث تجزیه پاکستان بسیار جدی خواهد بود. بدین ترتیب بعید نیست که ارتش پاکستان برای حفظ تمامیت ارضی کشور یک بار دیگر دست به کودتا بزند. در هر صورت هر اتفاقی رخ دهد باید توافق دره سوات را شکستخورده دانست.
کارشناس مسائل پاکستان
نظر شما