محمدرضا نوروزپور:
عبدالعزیز که حالا فاتحانه و با عنایتهای ویژه محمد چودری رئیس دوباره به قدرت بازگردانده شده دیوان عالی پاکستان به مسجد محبوبش در پایتخت بازگشته هماره از کشتهشدگان مسجد لعل به عنوان شهید یاد کرده و از آنها به بزرگی یاد میکند.
او که خود در آخرین روز غائله مسجد سرخ در پاکستان و زمانی که پایان کار برایش مسجل شده بود قصد داشت با پوشیدن چادر زنانه از میان سربازان ارتش فرار کند به دام افتاد بار دیگر از برقراری عدالت در کشوری سخن میگوید که رشوهخواری، فامیل بازی، دزدی و فقر بیداد میکند، اما او امید دارد که اجرای احکام و قوانین اسلامی، دقیقاً چیزی که او معتقد است نه در زمان حال و نه در زمان مشرف و دیگران به آن عمل شده، میتواند نجاتبخش این کشور باشد و البته این چیزی است که تنها از طریق جهاد و مبارزه به دست میآید. برای همین بود که او یک غائله تقریباً دوهفتهای در اسلامآباد به راه انداخت و تنها خاصیت آن این بود که پرویز مشرف بیشتر محبوبیت خود را از دست داد و نهایتاً به کناری رفت.
عبدالعزیز پس از پایان غائله مسجد لعل و در تشییع جنازة برادرش عبدالرشید غازی و مادر و پسر جوانش که در این حادثه توسط نیروهای امنیتی و به دستور پرویز مشرف کشته شده بودند خطاب به هزاران تشییعکنندهای که در آن مراسم حضور یافته بودند، گفت: «خداوند را شاکرم که خانوادة مرا برای سربلندی دین اسلام برگزید و به طلاب خواهر و برادر جامعة حفصه توفیق داد تا جان خود را در راه قیام نظام اسلامی فدا نمایند.»
اعتقادات و سلوک فکری مولانا عبدالعزیز آنچنان در میان یاران و خانوادهاش تسری یافته که حتی در نامهای که پس از مرگ برادرش عبدالرشید از او یافت شد با حقایقی از این دست برمیخوریم. عبدالرشید غازی در نامهای که بیشتر به وصیتنامه او میمانسته مرگ خود را شهادت توصیف کرده و آورده است: «شاید وقتی این یادداشت منتشر میشود، همة ما متحصنین در مسجد لعل به شهادت رسیده باشیم. ما خواهان اجرای عدالت اسلامی و تشکیل دادگاههای عدلگستر و مجری شریعت اسلامی هستیم. ما خواهان این هستیم که حد و مرزی برای فساد و رشوهخواری باشد و بین مردم مساوات حاکم شود. ما در اجرای احکام شریعت با قانون اساسی پاکستان مخالفتی نداریم. با وجود همه مشکلات، ما زندگی آخرت را بر زندگی دنیا ترجیح دادهایم. ما اطمینان داریم که خونهای ما راه جریان اسلامی را هموار میکند.»
حالا مولانا عبدالعزیز رهبر فکری و امام جماعت مسجد لعل دوباره بازگشته و در حلقه طرفدارانش مجدداً از همان راه و از همان نهضت سخن میگوید، در جامعهای که آمریکاییها از یک سو و همسایگان از سویی دیگر از مسئولان آن میخواهند تا افراطگرایی مذهبی را کنترل کند و بعضاً به روی آن شمشیر بکشد. کاری که مشرف نهایتاً مجبور به انجام آن شد و با حمله به مسجد لعل لکه ننگی در دامان خود باقی گذاشت و همین موضوع به همراه بیکفایتیهای دیگرش در اداره کشور منجر به کنار رفتن شاید همیشگی او از صحنه سیاسی و نظامی پاکستان شد.
با این همه امروز آصف علی زرداری و یوسف رضا گیلانی هستند که دیر یا زود با مسجد لعل دیگری شاید با ابعادی گستردهتر و حجمی بزرگتر مواجه باشند. بدون تردید آزادی مولانا عبدالعزیز با چراغ سبز یوسف رضا گیلانی و نیز همدلی محمد چودری رئیس دیوان عالی پاکستان صورت گرفته است.
اما آنچه سؤالبرانگیز است اینکه آیا عبدالعزیز این اقدام را لطفی به خود حساب خواهد کرد یا اینکه آن را حق مسلم خود در بازگشت به جایی که به آن تعلق داشته ارزیابی کرده و مجدداً تدارک نهضتی درون یک حاکمیت ولو به ظاهر اسلامی را خواهد دید. یعنی شمشیر کشیدن به دولتی که اگرچه ملحوف به انواع فسادهای مالی و اداری و اخلاقی و سیاسی است اما به هر حال نام اسلامی بودن را با خود یدک میکشد.
در این اثنا اما اسلامگرایان مدرن و معتدل پاکستان از آزاد شدن عبدالعزیز به شدت بیمناکند. آزادی مردی که با عزمی راسخ از تشکیل حکومت طالبان در افغانستان دفاع کرده و حتی به آنها خط فکری داده و بالاتر از آن، بارها آرزو کرده که پاکستان نیز با چنین مدلی - مانند افغانستان زمان پاکستان - اداره شود، نه تنها خبر خوبی نیست بلکه میتواند به شدت نگرانکننده باشد.
از زاویه سیاسی نیز آزادی عزیز اگرچه میتواند نوعی باج دادن به جریان افراطیون برای کنار آمدن با دولتیها تلقی شود اما در درازمدت محرز است که اندیشههای فردی مانند او برای جامعه تبعات هولناکی به بار خواهد آورد.
این در حالی است که برخی از مسلمانان سنی پاکستانی بر این باورند که این دسته نوظهور جدید در میان سنیهای افراطی، مانند آنچه طالبان دره سوات هماکنون نماد واقعی آنند، چندین پله خشنتر، سختگیرتر و افراطیتر از طالبانی هستند که در سالهای 96 تا 2001 در افغانستان حکومت میکردند و میدان دادن به فعالیت آنها، شرایطی غیرقابل تصور را برای جامعه پاکستان فراهم خواهد آورد. آزادی ناگهانی این رهبر سنی مذهبان افراطی جدید، آن هم تنها دو روز پس از توافقی که دولت مرکزی با طالبان دره سوات بر سر اجرای قوانین شریعت در این منطقه توسط آنها صورت گرفت هراس کشنده و هشدارآمیزی را در میان جامعه مذهبیون میانهرو و روشنفکر پاکستان پدید آورده است که دولت مرکزی آهسته آهسته به سمت باج دادن و کوتاه آمدن در قبال مطالبات بیپایان مذهبیهای افراطی پیش میرود.
نظر شما