روایتی وجود دارد در این باره که زلزله زاییده گناهان مردم است. آری هر بلایی زاییده گناهان مردم است، گناهان مردمی که به خوبی توانستند خانههای خود را روز به روز با سوار شدن بر گرده فقیران و بیچیزان بسازند. اگر آنها خانههای این فقرا را خوب میساختند، یا این که ساکنان محلههای حاشیه و روستانشینها را به چنان سرانجامی میرساندند که بتوانند خانههای ضدزلزله داشته باشند، آنگاه چنین گناهی وجود نداشت و فقرا هم میتوانستند به رغم آمدن زلزله نمیرند و در خانههای امنشان آرام گیرند.
آیا این قبیل تحلیلها، فقرا را تحقیر نمیکند؟ آیا آنها گناهکاران واقعی جامعه هستند؟ فقرا که امکان زندگی ساده و زودگذر خود را هم ندارند و اغلب عمری کوتاه و زندگی مشقتبار دارند. آنها در روستا و حاشیه شهر زندگی ساده و بیغلوغشی دارند و به گمان نمیرسد که گناهکاران امروز جامعه ایرانی آنها باشند، اما چرا زلزله را ناشی از گناه میدانیم؟ آیا باز هم جای آهنگر، مسگر محاکمه میشود؟
متاسفانه در جامعه ما گناه را گروهی میکنند، بلا را گروه دیگری تحمل میکنند. بعد طبیعی این نوع بلاها را سالهاست که آدمیزاد با توسعه معماری شهری و شکل دادن به سازههای امن توانسته است کنترل کند. اما این بلا در ایران، به دلیل سودجویی سازندگان خانه، ناتوانی در ساماندهی مهاجران حاشیهنشین، شکاف درآمدی و بیکاریهای گستردهای که ناشی از اقتصاد معوج، بلاتکلیفی سرمایهگذاران و بخش خصوصی در راهاندازی کسب و کار، سودجویی دلالان و فرصتطلبان رسمی و غیررسمی، زلزله را از بعد طبیعی و قابل مهار به رخداد بالاجبار انسان ساخته تبدیل کرده است.
البته در عدالت خدا شکی نیست، اما مسئله این است که اگر چنین پدیدهای بلا بود، طبیعتاً باید آوارها بر سر گروهی فرود میآمد که باعث و بانی گناهانی است که نظریهپردازان علت زلزله را ناشی از آن میدانند، در حالی که آوارها بر سر بخشی میآید که فقیرند و آن قدر نخوردهاند که لباسهای مندرس و ساده خود را به در آورده و رنگی و روزمُد بپوشند. این واقعه به جای آن که بلای طبیعی را ماند، بلای دست ساخته انسانی است از سوی انسانهای گناهکار بر سر انسانهای بیگناه اعمال میشود.
بلای واقعی از آنجاست که همه هجمهها جان انسانهای فقیر، روستانشین و مسکن مهرنشین را کمینه کرده و تیری به سوی انسانهای آزاد و خوشگذران پرتاب نمیکند. سوال اصلی در این جا محرز میشود که اگر چنین پدیدهای بلای آسمانی است، پس چرا بر زندگی قارونها و نمرودها نمیریزد؟ اگر چنین نیست، سنت خدا که تغییر نمیکند، پس چرا در عصر تسلط انسان بر طبیعت، مدام در پی هر زلزلهای به جای توجه به بیعدالتیهای انسانی و دزدیهای اعجابانگیز، پای بلایای ناشی از گناه به میان میآید؟
نظر شما