در جام جهانی فوتبال سال ۱۹۸۲ اسپانیا در بازی طوفانی برزیل و ایتالیا در مرحله ی پیش از نیمه نهایی که منجر به باخت سه بر دو برزیل شد و برنده ی بازی در مسابقه ی نهایی قهرمان جام هم شد "دکتر سوکراتس" بازیکن برزیل گلی به ثمر رساند که "مجید وارث" گزارشگر بازی در صدا و سیمای ایران را به وجد آورد و گفت:"مثل اینکه بازی گل کوچک فقط مخصوص ایرانی ها نیست!"

دکتر با آن قد کشیده و اندام لاغر و ریش مخصوص خود توپ را از لای پاهای بهترین دروازه بان جهان در آن دوره یعنی "دینو زوف" با مهارت تمام و خونسردی همیشگی اش راهی دروازه کرد. گزارش های "وارث" در سالهای اولیه ی بعد از انقلاب در میانه ی جنگ، حمله ی هوایی، پناهگاه و "علامتی که می شنوید..." باز به یادمان می آورد که در ایران هنوز می توان فوتبال پر افتخار داشت البته شاید وقتی دیگر! برزیل در آن سال ده ستاره ی بی نظیر در زمین داشت و یک دروازه بان که اصلا در حد آن ده نفر دیگر نبود؛ شاید آنها در فرودگاه "ریودوژانیرو" ناگهان به یادشان آمده بود که "اه پس کی وایسته تو دروازه؟" و از یکی از مسافران خواسته بودند که: "پایه ای دروازه بان ما بشی؟!!".در آن بازی "پائولو رسی" ستاره ی فرصت طلب و زیرک ایتالیا یی ها هر سه گل تیمش را وارد دروازه ی برزیل کرد و سرانجام آقای گل جام هم شد.

سوکراتس

در جام جهانی سال  ۱۹۸۶ مکزیک در دیدار به یاد ماندنی برزیل و فرانسه در دور یک چهارم نهایی بعد از به ثمر رسیدن گل اول بازی توسط برزیل که روی یک کار حساب شده و دقیق به سامان رسید"بهرام شفیع" که بازی را با هیجان تمام گزارش می کرد آن گل را "یک گل مدرسه ای" خواند! بعد از چند پاس کاری خوب و مطمئن و باز کردن دیوار دفاعی فرانسه ی قدرتمند "کاره کا" با یک ضربه ی دیدنی دروازه ی آبی پوشان را فرو ریخت برزیلی ها چنان توپ را درست و به هنگام جلوی دیدگان فرانسوی ها رد و بدل می کردند که گویی این نمایشی است بارها تمرین شده و وقتی ضربه ی نهایی از فاصله ی نه چندان نزدیک به سوی دروازه ی فرانسوی ها اوج گرفت شاید پیش از رسیدن توپ به دروازه ی فرانسه بازیکنان برزیل شادی خود را آغاز کرده و همدیگر را بغل هم کردند چون می دانستند حتما گل می شود!! گزارش "بهرام شفیع" به ارزش های آن بازی زیبا بسیار افزود، آنگاه که توپ به طور دائم از این دروازه به آن دروازه می رفت وهر لحظه خطر روی هر دو دروازه ایجاد می شد او می گفت: "حالا فوتبال تبدیل به بسکتبال می شود!" برزیل آن بازی را در نهایت در ضربات پنالتی باخت و میلیون ها طرفدار خود در جهان را به غم نشاند در حالی که آن سال دروازه بان بسیار خوبی داشتند که فقط یک گل آن هم در بازی با فرانسه از "میشل پلاتینی" دریافت کرد که البته همان یک گل آنها را با دست خالی به خانه برگرداند! در آن جام جهانی هم ما هنوز حضور نداشتیم در جام جهانی که "مارادونا" با آن دریبل های ویران کننده چشمان جهانیان را خیره می کرد و با دستی که خود آن را دست خدا نامید انگلیسی ها را از سر راه برداشت و بعد از شکست دادن آلمان در بازی نهایی جام را به بالای سر برد. در آن سال هم جام جهانی را همراه با بمباران هوایی شهر ها، موشک پرانی به مناطق مسکونی و تشییع جنازه ی همکلاسی ها و دوستان شهیدمان دیدیم، دیگر حتی خیال حضور در جام جهانی را هم در سر نمی پروراندیم! شاید شکست دادن "کویت" هم یک حماسه بود برای فوتبال ما در آن سالها!

مارادونا

در آخرین بازی انتخابی جام جهانی 1998 فرانسه وقتی برای انتخاب سی و دومین تیم شایسته ی حضور در جام نبردی نفس گیر میان تیم های فوتبال ایران و استرالیا در "ملبورن" آغاز شد آنچه که دلهای نگران بینندگان تلویزیون در ایران را اندکی  آرامش می بخشید و هنوز امید می داد گزارش گرم و هماهنگ با ضرباهنگ تند بازی توسط "جواد خیابانی" بود، گزارش او شور و هیجان به ما می بخشید و دست هایمان را به آسمان بلند می کرد که: خدایا بچه های ما را در آن دیارغربت کمک کن! گل زیبای "خداداد عزیزی" که با پاس عالی "علی دایی" تومار تیم استرالیا را به هم پیچید "جواد خیابانی" را به هیجان آورد تا  لقب "غزال تیز پای فوتبال ایران" را در گزارش بازی به "خداداد" هدیه دهد. بازی بعد از آن هشت دقیقه وقت اضافه که برای ایرانیان مثل یک عمر گذشت بالاخره تمام شد وهزاران تماشاگر سرمست استرالیایی را که آمده بودند راهیابی تیمشان به جام جهانی را با قربانی کردن تیم ایران در ملبورن جشن بگیرند ناکام گذاشت. وقتی پخش بازی از تلویزیون درآن بعد از ظهر سرد اما آفتابی آذر ماه سال ۱۳۷۶ به پایان رسید زدم به خیابان تا ببینم آیا کس دیگری هم به غیر از من دید که چه شد؟!! اندکی بعد دیدم در میان سیل جمعیت خوشحال دارم بالا و پایین می پرم! آن روز جشن خیابانی غریبی بر پا بود که شاید بعد از باز پس گیری خرمشهر در سال ۱۳۶۱ کمتر چنین چیزی دیده بودیم. با آن گل "خداداد" ایران یکپارچه شد فوتبال دوست! از نوجوان و جوان گرفته تا پیرمردها و پیرزن هایی که برای برد ایران نذری هم می دادند!.

خداداد
...ادامه دارد

کد خبر 75878

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 8
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام US ۲۱:۳۱ - ۱۳۸۹/۰۴/۲۵
    0 0
    Excellent.
  • بهروز محمودی IR ۰۴:۳۷ - ۱۳۸۹/۰۴/۲۶
    1 0
    درود عالی ، عالی و باز هم عالی همانند گزارش هایی که از گزارشگرانشان یاد کردی موج جذابیت ، طراوت ، نشاط و عشق به فوتبال زیبا از تک تک کلمه های به کار رفته در این متن به خوبی آشکار است . پاس کاری های کلمه های ماندگار گزارشگران برتر ادوار مختلف جام های جهانی که به شکل ناخودآگاه در ذهن هر فوتبال دوستی نقش می بندد و چه می کنه !!!
  • محمد IR ۰۴:۴۰ - ۱۳۸۹/۰۴/۲۶
    4 1
    گزارش خوبی بود . نمی دونم چرا یهو بغضم گرفت. اذر سال 1376 یادم امد
  • سامی IR ۱۰:۱۱ - ۱۳۸۹/۰۴/۲۷
    1 0
    بسیار عالی بود.خیلی به وجد اومدم.قلمت همون هیجان رو دوباره به من داد.خیلی حال کردم
  • بابك استقلالي IR ۱۰:۲۸ - ۱۳۸۹/۰۴/۲۷
    0 0
    ادامه اش رو كي ميزنيد؟
  • نازلي IR ۱۱:۲۱ - ۱۳۸۹/۰۴/۳۰
    3 0
    رويداد 8 آذر 1387 در خاطره جمعي همه ايرانيان باقي مونده. اون روز شادي به معناي واقعيش در ميان مردم موج ميزد. يادش بخير
  • معصوم IR ۱۵:۰۶ - ۱۳۸۹/۰۴/۳۰
    0 0
    واي خيلي خوب بود حال كردم بازم بازي استراليا برام تداعي شد شايد يكي ازبيادماندني ترين لحظات زندگيم منتظر ادامه اش هستم
  • ebi OM ۱۳:۳۳ - ۱۳۸۹/۰۵/۰۶
    0 0
    nasser khan alaan ke 2bare yade un ruze bazie australia pftadam muham sikh shod be khoda