محمدرضا رجبی شکیب
دانشآموخته آنزیمولوژی و ژنتیک دانشگاه بوخوم که سال 57 همراه امام به ایران آمد، پیش از این یک بار دیگر هم در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرده بود. در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری، صادق طباطبایی در برابر رأی میلیونی بنیصدر، تنها 50 هزار رأی آورد. انتخابات 88 اما با انتخابات 58 فاصله زیادی دارد. گذشته از اینکه حضور طباطبایی تا چه حد میتواند معادلات انتخابات دهم را به هم بریزد، تأیید یا رد صلاحیت او نیز ماجرایی خواهد شد. خواهرزاده امام موسی صدر نه آن شخصیت برجستهای است که در تأیید صلاحیت او تردید نکنند؛ و نه آنچنان بینام و نشان است که بتوان با خطکش «رجل سیاسی» از انتخابات راندش. چه کسی میتواند مصداق رجل سیاسی باشد اگر اولین معاونت سیاسی و اجتماعی وزارت کشور جمهوری اسلامی نباشد؟ هم او که رفراندوم تاریخی 12 فروردین را برگزار کرد و برای آن، نه از نخستوزیر وقت، که مستقیماً از امام ماموریت گرفت. همچنان که پس از استعفای بازرگان، سرپرستی نخستوزیری را با حکم امام عهدهدار شد.
صادق طباطبایی را حتی به بهانه نهضت آزادی هم نمیتوان از زمین مسابقه اخراج کرد. سالهاست که تنها وجه تشابه طباطبایی با ملی- مذهبیها، صورت اصلاحشده و دستمالگردنی است که تأییدیهاش را از امام گرفته است! با این حال طباطبایی، حداقل در ظاهر، نسبتی با سیاستمداران کلاسیک جمهوری اسلامی ندارد. او که در زمان جنگ ایران و عراق در آلمان زندگی میکرد و داستانهای زیادی درباره نقش او در تهیه اسلحه برای ایران در زمان جنگ، نقل محافل است، در اولین انتخابات ریاست جمهوری پوستر اصلی تبلیغاتیاش درختی بود که به شاخههای آن وعدههای انتخاباتیاش آویزان بود. این درخت، پس از 30 سال، چه بر شاخسار خود خواهد داشت؟
نظر شما