این مطلب میتواند برای شوخی و مزاح باشد، میتواند هم نباشد. دو نفر را در نظر بگیرید:
فرد X: یک مردمگریز
تری از مردم بیزار است - خیلی زیاد. او حقیقتاً دوستی ندارد و با آشنایانش با خفت و خواری رفتار میکند. او از همه به نحو یکسان و به شکل برابری متنفر است - او از مردان، زنان، همجنسگرایان، سیاهان، سفیدان و به طور کلی از همه مردم با عمق و شدت یکسانی بیزار است. او خودش خبر دارد که مردمگریزیاش یک مسئله است، بنابراین تا آنجا که مقدور باشد در خودش فرو میرود و تنها میماند. با این حال، وی یک نیروی منفی در جهان است، و در عوض افزودن بر میزان کلی شادیهای بشری، از آنها میکاهد.
فرد Y: یک نژادپرست
اُسؤالد (اغلب) مردم را دوست دارد-خیلی زیاد. او دوستان فراوانی دارد، و تقریباً هرکسی را که ملاقات میکند با مهربانی و احترام با وی رفتار میکند. با این وجود او یکنژاد پرست است - او از سیاهها (فقط سیاهها) خوشش نمیآید. او میداند که نژادپرستیاش یک مسئله است، بنابراین تلاش میکند تا آنجا که مقدور است از سیاهان دوری کند. با این وجود او قطعاً در مواجهه و رفتارش با سیاهان، عنصر و نیرویی منفی در جهان است و در عوض افزودن بر میزان کلی شادیهای بشری، از آنها میکاهد.
واقعیتهای دیگر در مورد تری و اُسؤالد
1. تری علیرغم اینکه یک نژادپرست نیست در مواجه با سیاهان رفتار بدتری به نسبت اُسؤالد از خود نشان میدهد (تری از آنها به این دلیل که سیاه هستند متنفر نیست، تنفر او از انسان بودن آنها برمیخیزد)
2. اُسؤالد با هر کسی بهتر از رفتاری کهتری با آنها دارد، رفتار میکند.
3. تری میان افراد تبعیض قائل نمیشود، در حالی که اُسؤالد این تبعیض را قائل میشود (در نتیجه، برای مثالتری اگر یک خانواده به خانهای در مجاورت وی نقل مکان کند غمگین خواهد شد، چراکه وی ترجیح میدهد که آن خانه خالی بماند؛ اُسؤالد اما خوشحال میشود اگر خانوادهای به خانهای خالی در مجاورت وی نقل مکان کند - مگر اینکه آنها سیاه باشند، او در این مورد غمگین میشود اما کمتر از غمِ تری، واقعاً به این دلیل که آنها سیاه هستند.)
4. بله، میدانم که ممکن است شما برشمردن ویژگیها و منش هایتری و اُسؤالد را بهطور روانشناختی نامحتمل بدانید. پیشنهاد من این است که شما فرض کنید که چند مقارنه از وقایعی بسیار عجیب در کودکی آنها وجود داشته است، به علاوه اتحاد برج فلکی و غیره که توضیح میدهد آنها چگونه این مسیر را پایان میدهند.
در آخر این سوال که، کدام بدتر است، مردمگریزیتری یا نژادپرستی اُسؤالد؟ کدامیک از آنها به لحاظ اخلاقی متهم و مقصر است و چرا؟ سوءظن و بدگمانی من این است که ما گمان میکنیم که نژادپرستی بدتر از مردمگریزی است - من فکر میکنم که حتی اگر این امر در اینجا نفی شده باشد، این مسئله بدگمانی من را حفظ میکند - اما پرسش این است که چرا؟
منبع: talkingphilosophy ترجمه: مهدی وفایی
نظر شما