یارانه انرژی در بودجه دولت حتی یک واحد ریال وجود خارجی ندارد و اصولاً یارانه مفهومی دارد و آنطور که برای نان مطرح است و وجود خارجی دارد برای حاملهای انرژی وجود خارجی ندارد و آن یارانهای که میخواهیم توزیعش کنیم چیست و کجاست، به این طریق بحث هدفمند کردن یارانهها شروع میشود.
نوع کالاها و خدماتی که مشمول یارانه هستند در کشور از طیف وسیعی برخوردار است. کالاهای اساسی و تسهیلات بانکی یارانه میگیرند. بین کالاهای اساسی برخی کالاها یارانه میگیرند اما عرضه آنها محدود نیست مثل آرد. بعضی از کالاها یارانه میگیرند اما عرضه آنها محدود است مثل روغن نباتی.
بنابراین به طور کلی نمیشود در مورد همه آنها یک جمله صورت داد. در مورد انرژی هم آنچه تحت عنوان یارانه مطرح است بحث غلطی است چون ما در مورد حاملهای انرژی مثلاً ارزانفروشی میکنیم. میگوییم یارانه میدهیم نه اینکه یارانه به معنای اقتصادیاش را مطرح کنیم. هدفمندی در مورد این موارد برمیگردد به نوع کالا یا خدمت. به عنوان مثال؛ اگر کالاهای اساسی مدنظر باشد گروههای هدف فرق میکند با این که بخواهیم یارانه سود تسهیلات بانکی بدهیم و همینطور در مورد مقولهای مثل حاملهای انرژی.
در مورد کالاهای اساسی هدفمندی میتواند ناظر بر تلاش برای رساندن این یارانه به طبقات محرومتر جامعه باشد. حالا این جا باید طبقه محروم را تعریف کرد که به صورت نسبی تعریف میشود.
باید مواردی که مشمول یارانه میشوند به اصطلاح تفکیک کرد. مثلاً در مورد نان با اینکه رقم یارانه خیلی بالا است یعنی در حدود 2700 میلیارد تومان برای سال 1387 ولی هدفمندیاش خیلی سودآور به نظر نمیرسد. بدین معنا که طبقات بالای جامعه همین حالا هم نان کمتری از طبقات محروم مصرف میکنند لذا باید روشهایی را برای بهبود در پخت و از بین نرفتن کالا جستوجو کنیم.
البته قیمت پایین در این مسئله سهم دارد ولی هزینههای اجرایی کردنش ممکن است مشکل باشد اما در مورد انرژی اصولاً قائل به ارزانفروشی انرژی نیستم.
البته نباید برای انرژی یارانه بپردازیم ولی نباید هم همین الآن آن را گران کنیم و به تبعات اقتصادی و اجتماعی آن بیتفاوت باشیم.
این بحثی است که از سالهای 1341-1342 در ایران شروع شده و به هر حال مسائل مترتب بر آن حل نشده تا به معضل فعلی بدل شده است. مشکلی که ما در حال حاضر در مورد انرژی داریم فقدان وسایل حمل و نقل کافی عمومی است. یعنی راه حل یارانه انرژی که در واقع ارزانفروشی انرژی است در این است که اگر حمل و نقل عمومی در یک افق زمانی که الان قانونی که مجلس تصویب کرده سال 1392 را تکلیف کرده، سامان بگیرد. بعد از آن با ظرافتی که از نظر نسبت قیمتها باید رعایت کرد باید مسئله قیمت را حل کرد ولی حاکمیت باید خاطرش جمع باشد که کسانی که آن پول را ندارند یا نمیتوانند پرداخت کنند با یک حداقلی از زحمت که قابل تحمل باشد، راحت بتوانند حمل و نقل شوند تا مشکلات ا جتماعی - سیاسی در 7 شهر بزرگ به وجود نیاید. اگر این شرایط اجرا شود دیگر نباید برای انرژی یارانه پرداخت کرد.
استادیار اقتصاد دانشگاه تهران
نظر شما