هیچ کس بهتر از جانی دپ نمی‌تواند از پس شخصیت‌هایی نامتعارف و تک‌افتاده ولی پر تب و تاب برآید که مخلوق ذهن خلاق و بازیگوش فیلمساز محبوبمان است.

نزهت بادی: فیلم هفته گذشته «بازگشت» ساخته پدرو آلمودوار بود. این بار می‌خواهیم به فیلمسازی بپردازیم که یکی از عجیب‌ترین کارگردان‌های امروز ماست، فردی که مثل کودکان به دنیای قصه‌ها و رویاها نزدیک‌تر است و با هر فیلمش ما را به گشت و گذاری تازه در سرزمین عجایب دعوت می‌کند، قهرمانانش نیز غالبا به بچه‌هایی می‌مانند که هرگز بزرگ نمی‌شوند و تا ابد می‌توانند قدرت خیالپردازی و ماجراجویی‌شان را که نمی‌دانید چه اثر جادویی بر زندگی دارد حفظ کنند.

او در کودکی شیفته فیلم‌های هیولایی بود و هیولاها، بدمن‌ها و خون‌آشام‌ها را بیشتر از شخصیت‌های مثلا خوب فیلم‌ها دوست داشت. نمی‌دانید وقتی این را فهمیدم چقدر کیف کردم که در این زمینه به فیلمساز محبوبم شبیه‌ام، جوانی‌اش را نیز با طراحی‌های عجیب و نامعمول گذراند و کارش را به عنوان انیماتور شروع کرد. اگر تابحال این موضوع را نمی‌دانستید حالا فهمیدید که سرچشمه این همه نبوغ و خلاقیت از کجا می‌آید.

فیلم این هفته اولین همکاری این فیلمساز با جانی دپ است که آغازگر رفاقتی درجه یک میان آن دو می‌شود که نتایج فوق‌العاده‌اش بیش از هر کسی نصیب ما سینمادوست‌ها می‌شود. هیچ کس بهتر از جانی دپ نمی‌تواند از پس شخصیت‌هایی نامتعارف و تک‌افتاده ولی پر تب و تاب که مخلوق ذهن خلاق و بازیگوش فیلمساز محبوبمان است، برآید. او به خوبی می‌تواند به کاراکترهای نامانوس حالتی انسانی و ملموس ببخشد و این همه غرابتی را که در شخصیت‌پردازیشان موج می‌زند باورپذیر و عادی جلوه دهد.

با شخصیت جانی دپ در این فیلم بود که ما دریافتیم آنهایی که عجیب و متفاوت و غیرعادی هستند می‌توانند دوست‌داشتنی‌تر از آدم‌های معمولی باشند. من عاشق آن موهای درهم و برهم و صورت سفید و ماتی هستم که بهتر از همه کسانی که در عمرم دیده‌ام عشق را می‌فهمد. آدم به آن دست‌های به ظاهر خشن و خطرناک بیشتر می‌تواند اعتماد کند تا دست دوستی یک مشت آدم حقیر و پرمدعا که در پشت علاقه‌شان نیز یک دنیا خودخواهی و منفعت‌طلبی نهفته است.

این بار نمی‌توانم سکانس خاصی از فیلم را انتخاب کنم و شما را ارجاع می‌دهم به تمام صحنه‌هایی که جانی دپ در نقش آن موجود معصوم و صادق تلاش می کند خودش را با جامعه اطرافش تطبیق دهد و بعد وقتی می‌بیند درون اجتماع پیرامونش چه نکبت و حقارتی فراگیر است، دوباره به گوشه پاک و پر نور خودش در آن قلعه گوتیک‌وار برمی‌گردد.

جایی که جانی دپ از محیط و زندگی جدیدش می‌برد و درطول مسیری که می‌رود لباسهایش را پاره می کند و به همان شکل دست نخورده و اصیل خود برمی‌گردد، تقطه عزیمت همه کسانی است که می‌فهمند با وجودی که دلشان نمی‌خواهد دور خود حفاظ بکشند و از جامعه اطرافشان کناره بگیرند، اما حفظ آن احساس بکر و شفاف دوران ابتدایی زندگیشان برایشان اهمیت بیشتری دارد.

گاهی اوقات فکر می‌کنم اگر فیلم‌های این زوج دوست داشتنی نبود دنیا چه جای وحشتناکی می‌شد. حالا خیالمان راحت است هر وقت دلمان از دنیای آدم‌بزرگ‌های خسته‌کننده و کسالت‌بار گرفت، می‌توانیم به دنیای قصه‌های شیرین و پرماجرای این فیلم‌ها پناه ببریم و آنقدر در جهان فانتزی‌اش غرق شویم که یادمان برود باید به دنیای واقعی برگردیم.

حالا شما بگویید اگر می‌خواستید یکی از فیلم‌های این فیلمساز را انتخاب کنید پیشنهادتان کدام یک از آنها بود.

کد خبر 82109

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۰۹:۰۰ - ۱۳۸۹/۰۵/۱۶
    0 0
    "ادوارد دست قیچی" تیم برتون. من «بیتل جوس» و دو تا «بتمن»ها رو به بقیه فیلم‌های برتون ترجیح می‌دم.
  • شهریار IR ۱۶:۳۰ - ۱۳۸۹/۰۵/۱۶
    0 0
    کابوس قبل از کریسمس - عروس مرده و چارلی و کارخانه شکلات سازی شاید هیچوقت فیلمی دیگه ای به پاشون نرسه فضایی که در چارلی وجود داشت فقط در پسش میتونست تخیل عظیم و استادانه کسی مثل برتون باشه

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین