سید ابراهیم علیزاده ـ وزیر کار و امور اجتماعی این روزها با نرخ بیکاری 14.6 درصدی مواجه است که معنای آن وجود 3.5 میلیون بیکار در کشور است و از تعداد همین بیکاران است که می توان به حجم زیاد متقاضیان ورود به بازار کار پی برد. شاید همین هم بهترین توجیه برای عبدالرضا شیخ الاسلامی باشد که در بیان علل افزایش بیکاری افزایش جمعیت فعال و تعداد فارغ التحصیلان را عنوان و تصریح می کند: « واقعیت این است که خروجی ما به هر حال کمتر از ورودی ما است.»
وی که چند روز قبل عنوان کرده بود: « نرخ بیکاری 14.6 درصدی فصل بهار قطعا خطا دارد» این بار این گونه نسبت به این نرخ واکنش نشان می دهد: «من نگفتم واقعی نمی دانم. هرچه مرکز آمار بگوید از نظر ما درست است و اگر کسی بحثی دارد، این دیگر نمی تواند ملاک باشد.» شیخ الاسلامی در مورد پذیرفتن این نرخ نیز می گوید: «اگر این کار را نکنیم به قول معروف سنگ رو سنگ بند نمی شود. ما هر نرخی که اعلام کنند قبول داریم.»
این عضو کابینه دولت دهم وقتی از علل بیکاری می خواهد سخن بگوید، این گونه می گوید: «ترجیح می دهم تحلیل آمار در مورد بیکاری را مرکز آمار بگوید اما به نظر می رسد افزایش جمعیت فعال و ورود فارغ التحصیلان و افرادی که به سن بازار کار رسیده اند در این نقش داشته باشد.» متن گفت و گو با عبدالرضا شیخ الاسلامی، وزیر کار و امور اجتماعی را در ادامه خواهید خواند:
*آقای وزیر جدای از دو موضوع افزایش جمعیت و ورود تعداد زیاد فارغ التحصیلان به بازار کار، یکی از مباحثی که فعالان کارگری مطرح می کنند این است که در برخی از واحدها طبق طرح بازسازی و نوسازی صنایع برخی افراد با 25 سال سابقه کار بازنشسته می شوند اما مجدد کسی به جای آن ها گمارده نمی شود و همان افراد بازنشسته مجدد با قراردادهای جدیدی در همان شغل مشغول به کار می شوند. آیا این گونه است؟
فکر نمی کنم این طور باشد. بالاخره سیاست کلی و عمومی دولت بر این است که افرادی که به سن بازنشستگی می رسند، بازنشسته و افراد جدیدی به جای آن ها به کار گمارده شوند. در دستگاه های دولتی هم که اصلا این کار ممنوع است، یعنی اگر قرار باشد نیروی کاری در دستگاهی دولتی بعد از سن بازنشستگی، مجدد به کار گمارده شود، این کار اصلا مصوبه هیات دولت را می خواهد. پس این نشان می دهد با این موضوع سخت گیرانه برخورد می شود. در بخش های دیگر هم بعید می دانم این طور باشد. اما واقعیت این است که خروجی ما به هر حال کمتر از ورودی ما است. تعداد کسانی که در سن بازنشستگی هستند پرشمار نیستند. کسانی که 30 سال پیش جذب سیستم و بازار کار شدند و اکنون به سن بازنشستگی رسیده اند، افرادی هستند که 30 سال پیش در شرایطی جذب بازار کار شده بودند که آن شرایط در مقایسه با جمعیت و حجم کار شرایط حال حاضر به گونه ای بود که طبعا جذب کمتری صورت گرفته بود و این است که در حال حاضر خروجی کمتری داریم. از سوی دیگر بازنشستگی پیش از موعد هم متوقف است که در این کار هم مشکل ما به جهت تامین منابع است. چون هرکسی بازنشسته می شود باید حق سنوات به او پرداخت شود و گاهی افراد متقاضی بازنشستگی پیش از موعد هستند اما بودجه دستگاه دولتی کفاف پرداخت به آن افراد را نمی دهد، بنابراین در این شرایط خود به خود بازنشستگی اتفاق نمی افتد. چون افراد می خواهند حق و حقوق خود را بگیرند و بازنشسته شوند، بدون آن که اصلا دلیل ندارد فرد اعلام آمادگی برای بازنشتگی کند.
*آماری دارید که در سه ماهه نخست سال جاری که نرخ بیکاری رشد داشته است، چقدر از متقاضیان کار به بازار کار جذب شده اند؟
این را هم به نظرم باید از مرکز آمار بپرسید. چون مرجع رسمی ارائه آمار در کشور مرکز آمار است.
*نمی توانید حتی تعداد شغل هایی که توسط طرح های اشتغالزایی مدنظر شما ایجاد شده اند را هم اعلام کنید؟
نه. ببینید اشتغالزایی بحث دیگری است. ما خیلی کارها می کنیم اما حتی بعضا اشتغالزایی را هم فقط ما انجام داده باشیم، این گونه نیست که برویم تعداد این شغل ها را بشماریم. این را باز مرکز آمار باید بگوید. به عبارتی دیگر حتی ما اگر کاری را انجام بدهیم این مرکز آمار است که باید آمار آن را ارائه کند. من در این مورد حدس می زنم اما چون بنا داریم دقیق و سنجیده حرف بزنیم، ترجیح می دهم در این مورد چیزی نگویم.
* به همین دلیل هم عنوان کرده اید نرخ بیکاری را واقعی نمی دانید؟
من نگفتم واقعی نمی دانم. من عرض کردم و تکرار هم می کنم و در آینده هم خواهم گفت تنها مرجع رسمی کشور برای ارائه آمار مرکز آمار است. هرچه مرکز آمار بگوید از نظر ما درست و مبنای عمل ما است اما حالا اگر یک کسی حرفی و بحثی دارد، این دیگر نظر شخصی و غیررسمی است و هیچ وقت نمی تواند ملاک باشد. بالاخره ما در کشور باید یک مرجع را به رسمیت بشناسیم و اگر این کار را نکنیم به قول معروف سنگ رو سنگ بند نمی شود. آن وقت ما هیچ چیز ثابتی در کشور نخواهیم داشت. شما می توانید همه آمار و اطلاعات 100 سال اخیر را زیر سوال ببرید، چون کار دست و کار انسان است و خطای انسانی هم اجتناب ناپذیر است و تا حد زیادی هم ممکن است در این کارها اشتباه پیش بیاید. اما این ها هیچ کدام دلیل بر این نمی شود که ما تمامی آمار یک مرکز رسمی و ذی صلاح را زیر سوال ببریم. ما هر نرخی که اعلام کنند قبول داریم.
*موضوع دیگر در مورد سهام عدالت کارگران است که در این مورد بحث هایی وجود دارد که این سهام به همه کارگران داده می شود یا نه. چه تعداد کارگران سهام عدالت می گیرند و اولویت با کدام کارگران است؟
این اولویت به آن معنای تقدم و تاخر که باشد، نیست و چیزی به عنوان اولویت ما مدنظر نداریم. اما در مجموع وظیفه ما شناسایی و معرفی کارگران است و همه کارگران این سهام را می گیرند. ما حدود 9.5 میلیون کارگر در کشور داریم که غیراز آن هایی که نمی خواهند دریافت کنند، بقیه کارگران واجد شرایط خواهند بود.
*تعداد کارگران تا یک ماه قبل هشت میلیون نفر اعلام می شد، اکنون چگونه به بیش از 9 میلیون نفر رسیده است؟
حالا شاید افزایش نباشد بلکه باید در تعاریف دنبال این تفاوت بود. آن هایی که تحت پوشش قانون کار جمهوری اسلامی ایران هستند 9.5 میلیون نفر هستند. وقتی شما می گویید کارگر نوعا به ذهن یک آدمی که در معدن با آچار و پیچ گوشتی کار می کند، می رسد، در حالی که ممکن است یک مدیرعامل شرکتی بزرگ که ممکن است درآمد چندمیلیاردی هم داشته باشد، چون تحت پوشش قانون کار است و حقوق و درآمد هم بر این اساس دارد، به او هم کارگر بگوییم. یا بهتر بگویم ما دو نظام استخدام یا کار در کشور داریم، یکی قانون مدیریت خدمات کشوری و یکی هم قانون کار. همه کسانی که در کشور ما کار می کنند تحت پوشش یکی از این دو قانون هستند. آن هایی که تحت پوشش قانون مدیریت خدمات کشوری هستند ما به آن افراد کارمند می گوییم، حالا می خواهد این فرد وزیر باشد یا معلم. از سوی دیگر آن هایی هم که تحت تابع قانون کار هستند را کارگر می گوییم، حالا می خواهد یک کارگر معدن باشد و یا مدیر عامل یک شرکت.
نظر شما