بین شعر و کلام منظوم تفاوتهای بسیاری وجود دارد که مهمترین آن حضور عنصر خیال در شعر و فقدان آن در کلام منظوم است.
منظوم کردن قرآن با نیت به شعر درآوردن آن امری باطل و کاری بیهوده است زیرا ضمن آنکه از شأن قرآن میکاهد، شاعر ناگزیر از کاربرد قوهی خیال بوده و در این صورت با مفاهیم و معنای آیات قرآن در تعارض قرار میگیرد . ترجمههای منظوم مقدمات تحریف مفاهیم قرآن را پایهریزی میکنند .با ترجمههای منظوم قرآنی موافقم ولی با به شعر درآوردن آن مخالفت میکنم زیرا عنصر خیال وارد آن شده و مقدمات تحریف مفاهیم قرآنی پایهریزی میشود.
در تاریخ ما، منظوم کردن فلسفه، منطق، علماللغة و سایر علوم سابقهی طولانی دارد و اگر منظوم کردن قرآن نیز با نیت انتقال بهتر مفاهیم قرآنی به مخاطب و زیباییشناسی صورت گیرد از دیدگاه من امری پسندیده است.
اگر برای حفظ اقتضائات و تبعات کلمات موزون و منظوم، معنای قرآن دچار خدشه شود، قطعاً مخالف مبانی قرآنی و فقهی خواهد بود و شاعران باید هدف خود را منظوم کردن متن این کتاب مقدس قرار دهند و به شعر کردن آن نیاندیشند.
توازن و تناسب در فلسفهی زیباییشناسی اسلامی از ارکان زیبایی محسوب میشود . این ارکان جهت و هدفی دارند که در خدمت محتواست نه معارض با آن و صرفاً کالبدی بیروح محسوب میشوند. من به جای منظوم کردن ترجمههای قرآنی، بیشتر با ترجمههای آهنگین و فاخری همچون ترجمهی نهجالبلاغهی دکتر شهیدی موافقم.
نظر شما