به گزارش خبرآنلاین، 27 شهریورماه، بیست و دومین سالروز درگذشت شاعر شهیر معاصر، استاد سیدمحمدحسین بهجت تبریزی (شهریار) است. به همین مناسبت، پایگاه اطلاعرسانی رهبر معظم انقلاب متن کامل سخنان ایشان را که در سال 71 و در دیدار با اعضاى کنگرهى بزرگداشت این استاد فقید بیان شد، منتشر کرده است.
بخشهایی از این بیانات بدین شرح است:
- درباره استاد شهریار، گفتنى زیاد است. یک مقوله، مقوله شاعرى اوست. دربارهى شاعرى شهریار، دو حرف مىشود زد: یک حرف این است که شهریار، یکى از بزرگترین شعراى معاصر ماست؛ هم در شعر فارسى و هم در شعر ترکى. البته شعر فارسى او خیلى بیشتر از شعر ترکى است و به نظر مىرسد که اولین و معروفترین شعرهاى او به زبان فارسى است. البته منظومه «حیدر بابایه سلام» را بایستى استثناء کرد؛ چون «حیدر بابایه سلام»، داستان جداگانهاى دارد که آن را در بخش دوم راجع به شاعرى شهریار، باید عرض کنیم. لکن اگر «حیدر بابایه سلام» را کنار بگذاریم، در مجموع، شعر فارسى شهریار اوج بیشترى از شعر ترکىاش دارد.
- در شعر فارسى شهریار، خصوصیت عمدهاى که براى برادران ترک وجود دارد، این است که شعر به معناى حقیقى کلمه است. شعر به معناى حقیقى کلمه، معناى حقیقى شعر است. یعنى نظم کلمات فقط نیست؛ لب احساس و خیال است. این را که عرض مىکنم، ترکهاى فارسىدان - مثل آقاى تجلیل - خودشان خوب مىدانند. گاهى این زبان اوج مىگیرد. یعنى ما غزلهایى در شعر فارسى شهریار داریم که در ردیف غزلهاى درجه یک فارسى است. البته اینها زیاد نیست؛ اما هست. گاهى هم البته زبان تنزل مىکند.
- شهریار یکى از بزرگترین شاعران همه دورانهاى تاریخ ایران است. و آن به لحاظ «حیدر بابایه سلام» است. «حیدر بابایه سلام» یک شعر استثنایى است. همه خصوصیات شعرى مثبت شهریار در این شعر هست. یعنى روانى، صفا، ذوق و دیگر خصایصى که مربوط به شعر است، همه در «حیدر بابایه سلام» جمع شده است. لکن علاوه بر اینها، ویژگى دیگرى هم در «حیدر بابایه سلام» هست و آن این است که در این شعر که تصویرى از سابقه ذهنى خود شاعر است، مطالب بسیار حکمتآمیز وجود دارد. با این حساب، مىتوان شهریار را یک حکیم به حساب آورد.
- این غزل شهریار در ذهن من هست که مىگوید:
در وصل هم ز شوق تو اى گل در آتشم
عاشق نمىشوى که ببینى چه مىکشم
یا این بیت واقعاً در ردیف بالاترین شعرهاى فارسى است:
با عقل، آب عشق به یک جو نمىرود
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم
البته در همین غزل، شهریار یک بیت بسیار پایین دارد، که قافیهاش «پیراهن کشم» است، که این هم از خصوصیات شهریار است. همینطور یک خط زیگزاگى در این شعر طى مىشود: مىرود بالا و مىآید پایین! یعنى اگر امکان داشت به همان روال مطلع، همه شعر را بگوید، سروده فوقالعادهاى مىشد.
- شهریار در دوران مهمى از زندگىاش - در حدود شاید سىسال آخر زندگىاش - دوران عرفانى و معنوى بسیار زیبایى را گذراند و به انس با قرآن و انس با معنویات و خودسازى پرداخت. یعنى به خودش رسید و سعى کرد باطن و معنویت خودش را صفایى ببخشد.
- در همه مواقع حساس انقلاب، او نقش مؤثرى ایفا کرد. یک جنگ هشت ساله بر ما تحمیل شد که یکى از سختترین تجربههاى ما بعد از انقلاب بود. تعداد شعرهایى که شهریار براى جنگ گفته؛ حضورى که او در مراکز مربوط به جنگ، مثل کنگرههاى مربوط به جنگ و شعر جنگ پیدا کرده و مدحى که او از بسیج عمومى مردم یا از سپاه یا ارتش کرده، به قدرى زیاد است که اگر انسان نمىدید و نمىشنید و خودش لمس نمىکرد، به دشوارى مىتوانست آن را باور کند. مردى در حدود هشتاد سال سن - بلکه بیش از هشتاد سال - در مجامع شعرى حضور پیدا کند و براى هر مراسمى، شعر یا شعرهایى بگوید! این در حالى بود که از مثل او، چنین توقعى هم نبود. این، نشاندهنده نهایت اخلاص و صفا و بزرگوارى آن مرد بود.
- بههرحال، شهریار یک شاعر اسلامى و انقلابى بود. من خبر داشتم در همان اوقاتى که شهریار براى انقلاب مىسرود، یک عده از روشنفکران وابسته به رژیم گذشته که با او سابقه دوستى داشتند، مرتب فشار مىآوردند، نامه برایش مىنوشتند و شعر در هجوش مىگفتند. حتى اطلاع داشتم که رفته بودند و او را ملامت کرده بودند که «تو چرا براى انقلاب اسلامى، اینطور دل مىسوزانى!؟» و او مثل کوه ایستاده بود.
نظر شما